Unnamed: 0
float64 | Patient
stringlengths 1
2.7k
⌀ | Therapist
stringlengths 1
32.7k
⌀ | Translated Patient
stringlengths 1
2.63k
⌀ | Translated Therapist
stringlengths 3
7.25k
|
---|---|---|---|---|
null |
Um,
|
Yeah, so what do you feel is most pressuring you to leave the room like what? What symptom?
|
أم،
|
بله، پس به نظر شما چه چیزی بیشتر از همه شما را وادار به ترک اتاق میکند؟ چه نشانهای دارید؟
|
null |
I think I'm thinking, like, I'm gonna bomb this anyway. So I might as well just, you know, not go through the stress of having to do it. Like I've already in my head, I know that it's going to end badly.
|
And what thoughts are going through your mind right then like, so let's take that kind of severe moment. When you're, you're, let's just say still before the presentation, okay? So you're sitting at the desk and your heart rates elevated. And you're not focusing on what they're doing. You're zoned out your anxieties high. What was going through your mind right, then?
|
فکر میکنم که به هر حال نتوانم این کار را به خوبی انجام دهم، بنابراین بهتر است از استرس انجام آن خودداری کنم. در ذهنم میدانم که این کار بد تمام خواهد شد.
|
در آن لحظه، چه افکاری در ذهن شما در حال گردش است؟ بیایید آن لحظه را به عنوان یک لحظه بحرانی در نظر بگیریم. وقتی که شما، بیایید بگوییم، هنوز قبل از ارائه هستید. خوب، شما پشت میز نشستهاید و ضربان قلبتان بالا رفته است. شما روی کارهایی که آنها انجام میدهند تمرکز نمیکنید و در حال بیحالی به سر میبرید و اضطرابتان در بالاترین حد است. در آن لحظه، چه چیزی در ذهن شما میگذرد؟
|
null |
right. So there's no sense in getting up there. And maybe if I don't get up there, you know, I guess it couldn't be any worse. So I might as well just leave
|
So you've already failed.
|
درسته. پس هیچ فایدهای نداره که به اون بالا برسم. و شاید اگه به اون بالا نرم، میدونی، فکر کنم اوضاع نمیتونه بدتر بشه. پس بهتره که برم.
|
پس تو قبلاً شکست خوردهای.
|
null |
Yeah, I don't want I figure if I leave and people won't, will just make me think I was sick or whatever. And it'll be a better situation, if I just left then happened to see me up there, you know, sweating and all these other symptoms that I have when I actually get up there, it would be better just to leave before that starts.
|
Are you embarrassed that the professor or Other students will see that you were really anxious?
|
من نمیخواهم تصور کنم که اگر بروم و مردم برنگردند، فقط باعث شوند فکر کنم مریض هستم یا هر چیز دیگری. به نظرم بهتر است اگر قبل از شروع علائمی مثل عرق کردن و دیگر نشانههایی که زمانی که واقعاً آنجا هستم بروز میکند، زودتر بروم تا اینکه حتماً مرا آنجا ببینند.
|
آیا از این که استاد یا سایر دانشآموزان ببینند که شما واقعاً مضطرب هستید خجالت میکشید؟
|
null |
Yeah, or have them wonder what happened then to just be up in front of everybody, you know,
|
Okay. So, so better to be thought ill and had to leave because you're saying.
|
آره، یا اینکه آنها را در شگفتی оставят که چه اتفاقی افتاده که فقط در مقابل همه قرار بگیرند، میدانید،
|
باشه، پس بهتره که بد فکر بشی و مجبور بشی بری چون تو اینو میگی.
|
null |
Right.
|
to have a severe anxiety for that buddy. And then they can very embarrassing. That would be a very undesirable outcome for you.
|
درست است.
|
و بعد ممکن است خیلی شرمآور باشند. این نتیجهای بسیار ناخواسته برای تو خواهد بود.
|
null |
right. And I'm looking at the clock and saying, you know, like, how much more time in this presentation before I have to go like, should I go? Should I not go? What are the consequences of running out? You know, and kind of playing out, which would be worse?
|
So as you're debating that thought, because that's coming to your head, and you're thinking I just need to, yeah, gotta get out here. What happens there, so we're maybe What, 15 minutes before we present? So tell me about that. So you have that thought you want to flee,
|
من به ساعت نگاه میکنم و میگم، میدونید، چقدر زمان دیگه در این ارائه باقیمونده قبل از اینکه بخوام برم؟ آیا باید برم یا نه؟ عواقب بیرون رفتن چه خواهد بود؟ و به نوعی فکر میکنم که کدام گزینه بدتره؟
|
پس در حالی که شما در حال تأمل روی این فکر هستید، چون این به ذهنتان خطور کرده است و فکر میکنید که فقط باید، بله، باید از اینجا بیرون بروم. در آن لحظه چه اتفاقی میافتد، ما شاید حدود 15 دقیقه قبل از ارائه هستیم؟ پس در مورد آن به من بگویید. شما این فکر را دارید که میخواهید فرار کنید.
|
null |
Um, once I went to the bathroom to try to, like calm myself down or talk to myself, or you know, like, Cool off my face. Um, but I came back
|
Have you ever had to run out?
|
یک بار به دستشویی رفتم تا سعی کنم خودم را آرام کنم یا با خودم صحبت کنم، یا میدانی، مثلاً صورتم را خنک کنم. اما برگشتم.
|
آیا تا به حال مجبور شدهای فرار کنی؟
|
null |
Yeah, I almost felt like I was gonna be ill. I was so stressed that day.
|
and you presented then you presented Alright, so you you survived. One of the more stressful presentations
|
آره، تقریباً احساس میکردم که دارم بیمار میشوم. آن روز خیلی استرس داشتم.
|
و شما ارائه دادید، سپس شما ارائه دادید. خوب، پس شما زنده ماندید. یکی از ارائههای استرسزا.
|
null |
So typically, like, I go to load my presentation, at this point, like, I have my new cards or whatever, in front of me. I am like, shaking at this point. I am so I don't know if it's scared, or worried or maybe a combination of everything. And I'm just like sweating. My heart is racing. Like I almost feel dizzy. I'm just so stressed out about what's going to happen. And then you know, I'm starting to speak. And then the presentations are usually like 20 minutes or so. Okay, so I have to stay up there for the duration and I'm just like, you know, sweating and then I'm wondering like, are people looking at me or people? Can people see it? You know, am I going to forget something?
|
That was very, very tough on you. What happened on that particular day?
|
در این مرحله که برای بارگذاری ارائهام میروم، کارتهای جدیدم را در مقابل خود دارم و در حال لرزیدن هستم. نمیدانم آیا این ترس است، نگران هستم یا شاید ترکیبی از همه چیز. تمام بدنم عرق کرده، قلبم به شدت میتپد و احساس سرگیجه میکنم. به شدت استرس دارم در مورد آنچه قرار است اتفاق بیفتد.
|
این برای تو بسیار سخت بود. در آن روز خاص چه اتفاقی افتاد؟
|
null |
right. Or they think I've been lazy and I didn't prepare, are they going to think that, you know, I'm dumb or I don't know, you know what I'm doing.
|
So the some of the thoughts are you wonder if they can see how anxious you are you wonder if you're gonna do poorly on the presentation,
|
یا فکر میکنند که من تنبل بودهام و آماده نشدهام. آیا آنها فکر میکنند که من احمق هستم یا اینکه نمیدانم چه کاری باید انجام دهم؟
|
بنابراین برخی از افکار شما این است که آیا آنها میتوانند ببینند چقدر مضطرب هستید و آیا در ارائهتان عملکرد ضعیفی خواهید داشت؟
|
null |
Right. Or like be judging me. Okay.
|
So they might, they might think less of you as a person.
|
درسته، یا مثل اینکه میخوای منو قضاوت کنی.
|
پس ممکنه، ممکنه کمتر به تو به عنوان یک شخص احترام بذارند.
|
null |
Um, it's depends sometimes I settled down a little bit, but then usually like that, I get some sort of rhythm I think. And then, but then it gets anxiety again until I get my grades. Do you know what I mean? And I'm like, until, because I feel like I'm gonna do poorly. Until that happens when
|
Yeah. So there's a number of concerns that kind of going through your mind in that moment. So when does this start to turn around so you start presenting is 20 minutes you initially get up there and get your presentation up on the The projection monitor. Yeah. When does it start to turn the corner?
|
امم، این بستگی دارد. گاهی اوقات کمی آرام میشوم، اما معمولاً یک نوع ریتم پیدا میکنم. اما دوباره اضطراب به سراغم میآید تا زمانی که نمراتم را بگیرم. آیا متوجه منظورم میشوید؟ احساس میکنم که ممکن است بد عمل کنم. تا زمانی که این اتفاق بیفتد.
|
در این لحظه، نگرانیهایی وجود دارد که در ذهنتان شکل میگیرد. این تغییر از کجا آغاز میشود؟ شما شروع به ارائه میکنید، در شرایطی که بیست دقیقه از زمانتان گذشته و در ابتدا به آنجا میروید تا ارائهتان را بر روی مانیتور نمایش دهید.
|
null |
Sometimes, like she usually doesn't give them that day but like often like the next day or the day after
|
when you receive the grades.
|
بعضی وقتها، او معمولاً آنها را در آن روز نمیدهد، اما اغلب روز بعد یا روزی بعد از آن میدهد.
|
زمانی که نمرات را دریافت میکنی.
|
null |
now? It definitely like dissipates once I can like go sit down.
|
So does that intense anxiety that you're having while you're presenting last all the way?
|
حالا؟ قطعا وقتی بشینم این حالت از بین میره.
|
پس آیا آن اضطراب شدیدی که در حین ارائه دارید تا پایان ادامه مییابد؟
|
null |
Yeah, when eyes are maybe no longer on me. They've moved on to somebody else. So I figured like, okay, they forgot about me. I'm safe.
|
Okay, so so the sort of next big drop off for symptoms would be when you're done with the presentation
|
آره، وقتی که ممکن است دیگر نگاهها به من نباشند و به سمت شخص دیگری رفته باشند. بنابراین فکر کردم که خوب، آنها مرا فراموش کردهاند و من در امان هستم.
|
خوب، بنابراین نوع کاهش بزرگ بعدی علائم زمانی خواهد بود که شما ارائه را تمام کردهاید.
|
null |
And I convince myself that I did poorly.
|
All right, then. But then there's this other worry of now we have to see what the grades are right?
|
و خودم را متقاعد میکنم که خوب عمل نکردم.
|
خب، پس. اما بعد یک نگرانی دیگر هم وجود دارد که حالا باید ببینیم نمرات چه هستند، درست است؟
|
null |
Yeah, and that everyone saw me, you know, sweating and all these symptoms that I have everyone is judging me
|
So the thought is going through your mind is I'm gonna receive a bad grade.
|
آره، و همه منو ديدن، ميدونی، عرق میکردم و همه با دیدن این علائم که دارم، در حال قضاوت من هستند.
|
پس در ذهنت اینه که من نمرهی بدی میگیرم.
|
null |
I do well, thanks for asking.
|
Jackie, I joined today. Okay, how about you?
|
خوبم، ممنون که پرسیدی.
|
جکی، من امروز به جمع شما پیوستم. خوب، تو چطور هستی؟
|
null |
Yeah, I'm, I'm recently married. And so my husband and I moved in together. And up until then I I've lived by myself. My whole adult life. So apparently the craziest things have been happening. While I've been sleeping. several, several nights I've woken him up screaming. I'm screaming. Apparently a very vulgar, profane, profane the words and So that's a little alarming to him. And I've even, you know, we've been hitting him in the middle of the night. You know, he's waking up with these huge bruises on his arms. And so yeah, apparently, a behavior in the middle of the night is out of hand.
|
I understand you've been having some difficulties recently that have brought you into the agency.
|
من و شوهرم به تازگی ازدواج کردهایم و تا آن زمان تنها زندگی میکردم. ظاهراً در هنگام خواب چند شب او را با فریاد بیدار کردهام، و این فریادها حاوی کلمات بسیار توهینآمیز و بیادبانه بوده است. او همچنین به خاطر ضربههایی که در نیمه شب از من خورده، با کبودیهای بزرگی بر روی بازوانش بیدار شده است. به طور کلی، به نظر میرسد رفتار من در طول شب خارج از کنترل شده است.
|
من متوجه هستم که اخیراً با مشکلاتی روبرو بودهاید که شما را به آژانس کشانده است.
|
null |
Yes. Um, I participated in a sleep study and what they say they rolled out some some other things and thought that maybe it was a behavior, Sleep Disorder. So they have referred me to you, I'm still working with them. Now. They're still running some tests and everything but they thought maybe there are some other stressors or underlying things, so
|
So I can understand why that would be distressing. Have you seen a physician about this?
|
بله، من در یک مطالعه خواب شرکت کردم و آنها اعلام کردند که برخی موارد دیگر را بررسی کردهاند و احتمال میدهند که شاید این موضوع به یک اختلال خواب مرتبط با رفتار باشد. بنابراین، مرا به شما ارجاع دادهاند و من همچنان با آنها در حال همکاری هستم. در حال حاضر، آنها همچنان در حال انجام آزمایشها و بررسیها هستند، اما به نظر میرسد که ممکن است عوامل استرسزا یا مشکلاتی زیرساختی وجود داشته باشد.
|
پس میتوانم درک کنم که چرا این موضوع میتواند نگرانکننده باشد. آیا در این مورد با یک پزشک مشورت کردهاید؟
|
null |
Colby? Um, well, I'm just little worried that it's going to affect my marriage and that my husband will not be able to deal with that. So I would just really like to figure out how to keep my relationship with Him successful with it. So overcome these issues.
|
that might be going on. So what would you like from counseling?
|
"کولبی: ""من کمی نگران هستم که این موضوع بر ازدواجام تأثیر بگذارد و شوهرم نتواند با آن کنار بیاید. بنابراین واقعاً میخواهم بفهمم که چگونه رابطهام با او را با موفقیت حفظ کنم و بر این مسائل غلبه کنم."""
|
پس از مشاوره، چه چیزی برایتان اهمیت دارد؟
|
null |
Usually I wake up and he's like, what are you doing? I was having the worst dream. So those dreams are kind of what he's telling me are aligning. What my behavior is, my dreams are aligning with those. So you know, I don't feel anything. It doesn't feel like I've been anything. I have. I've met a couple times and woken up, but no people do that. So I didn't really think anything of it. But now I'm starting to wonder. Yeah, it's it's a little strange. So Oh, concerning.
|
So, after you were yelling things, or you hit him, like you're asleep during this time, when you wake up, what's going through your mind then?
|
"معمولاً از خواب بیدار میشوم و او میگوید: «چی کار میکنی؟» من بدترین رویا را داشتم. بنابراین این رویاها به نوعی همان چیزی هستند که او به من میگوید و با آنها هماهنگ هستند. رفتار من و رویاهایم با هم در این راستا قرار دارند. بنابراین، میدانید، من هیچ احساسی ندارم. انگار هیچگاه چیزی نبودهام. من چند بار ملاقات کردهام و بیدار شدهام، اما دیگران این کار را نمیکنند. بنابراین من واقعاً به آن فکر نمیکردم. اما حالا دارم شروع به فکر کردن میکنم. بله، این کمی عجیب است، و نگرانی آور."
|
پس بعد از اینکه او را صدا کردید یا به او ضربه زدید، انگار در این مدت خواب بودهاید، وقتی از خواب بیدار میشوید، در ذهنتان چه میگذرد؟
|
null |
Yeah, I mean, I would, I wouldn't have known. I've lived by myself. But you know, I, before I had fallen out of bed a couple times, and, you know, my sheets and pillows are always everywhere when I wake up, but I didn't really think anything of it. So kind of making the connections now.
|
Sorry. I wonder if you have this disorder before?
|
بله، منظورم این است که من نمیدانستم. من به تنهایی زندگی کردهام. اما میدانید، قبلاً چند بار از تخت به زمین افتادهام و ملافهها و بالشهایم همیشه در همهجا پخش هستند وقتی بیدار میشوم، اما واقعاً به این موضوع فکر نمیکردم. حالا به نوعی دارم ارتباطات را مییابم.
|
ببخشید، میخواهم بدانم آیا قبلاً این اختلال را داشتید؟
|
null |
after you go to sleep? I'm in the middle of the night he has. He said at first he thought I was joking around But, yeah, no, no, I am waking him up, you know. So
|
So he's been paying attention to what's going on with your sleep. Does the episode of yelling or moving around, does it happen a certain time limit? Like what happened right after you go to sleep or a while
|
بعد از اینکه خوابیدی؟ من وسط شب هستم. او گفت که در ابتدا فکر میکرد من شوخی میکنم، اما نه، من او را بیدار میکنم، میدانید؟ بنابراین
|
پس او به آنچه در خواب شما اتفاق میافتد توجه کرده است. آیا فریاد زدن یا حرکت کردن در یک بازه زمانی مشخص رخ میدهد؟ مثلاً آیا این اتفاق بلافاصله بعد از خواب رفتن شما میافتد یا مدتی بعد؟
|
null |
No.
|
does that ever happen when you take like a nap for a short nap?
|
نه
|
آیا این اتفاق زمانی میافتد که شما یک چرت کوتاه بزنید؟
|
null |
that he's, he's usually around electronic cash snapping he says it hasn't happened and so. Alright.
|
Not that I know
|
او معمولاً در اطراف پول نقد الکترونیکی است و میگوید که این اتفاق نیفتاده است.
|
نه تا جایی که من میدانم
|
null |
Yeah.
|
So only at night when you're sleeping overnight and in the middle of that sleep. All right, would you be okay with sign a release so I can communicate with your question.
|
آره
|
پس فقط در شب وقتی که خوابیدهاید و در میانهی خوابتان. خوب، آیا موافق هستید که یک مجوز امضا کنید تا بتوانم با شما ارتباط برقرار کنم؟
|
null |
Yeah, that would probably be helpful for him to kind of get this side of things too.
|
And do you want your husband to be part of the counseling?
|
آره، احتمالاً برای او هم کمک خواهد کرد که این جنبه از موضوعات را درک کند.
|
و آیا میخواهید شوهرتان هم در این مشاوره شرکت کند؟
|
null |
Yes, yes.
|
And you'd be okay saying release for him?
|
بله، بله.
|
آیا شما مشکلی دارید که او را آزاد کنید؟
|
null |
It's been it's been helpful. Thank you. Prepare health
|
So I'll get you scheduled into see a counselor. I appreciate you tell me what's going on.
|
این کمک کرده است. ممنون. سلامت را آماده کنید.
|
پس من برات یک قرار ملاقات با یک مشاور تنظیم میکنم. ازت ممنونم که بهم میگی چه اتفاقی افتاده.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
If everyone thinks you're worthless, then maybe you need to find new people to hang out with.Seriously, the social context in which a person lives is a big influence in self-esteem.Otherwise, you can go round and round trying to understand why you're not worthless, then go back to the same crowd and be knocked down again.There are many inspirational messages you can find in social media. Maybe read some of the ones which state that no person is worthless, and that everyone has a good purpose to their life.Also, since our culture is so saturated with the belief that if someone doesn't feel good about themselves that this is somehow terrible.Bad feelings are part of living. They are the motivation to remove ourselves from situations and relationships which do us more harm than good.Bad feelings do feel terrible. Your feeling of worthlessness may be good in the sense of motivating you to find out that you are much better than your feelings today.
|
من در حال گذراندن دورهای دشوار با احساساتم و خودم هستم. به سختی میخوابم و تنها چیزی که انجام میدهم این است که به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه فرصت نمیکنم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشی و پوچیام را در چشم همه افراد تغییر دهم؟
|
اگر همه فکر میکنند شما بیارزشید، شاید بهتر باشد افرادی جدید برای معاشرت پیدا کنید. واقعاً، بافت اجتماعی که یک فرد در آن زندگی میکند تأثیر زیادی بر عزت نفس او دارد. در غیر این صورت، ممکن است در تلاش برای درک این که چرا بیارزش نیستید، دائماً در همان جمعیت باقی بمانید و دوباره ناامید شوید. در رسانههای اجتماعی پیامهای الهامبخش زیادی وجود دارد. شاید بخواهید برخی از آنها را بخوانید که بیان میکنند هیچ شخصی بیارزش نیست و همه دارای هدفی در زندگی خود هستند. همچنین، فرهنگ ما به شدت تحت تأثیر باور این موضوع قرار دارد که احساس بد در مورد خود به نوعی وحشتناک است. اما احساسات منفی بخشی از زندگی هستند و میتوانند انگیزهای برای دور شدن از موقعیتها و روابطی باشند که بیشتر به ما آسیب میزنند تا برایمان مفید باشند. احساسات منفی واقعاً دشوار هستند. احساس بیارزشی شما میتواند به نوعی خوب باشد، زیرا ممکن است به شما انگیزه دهد تا دریابید که خیلی بهتر از آنچه امروز احساس میکنید، هستید.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
Hello, and thank you for your question and seeking advice on this. Feelings of worthlessness is unfortunately common. In fact, most people, if not all, have felt this to some degree at some point in their life. You are not alone. Changing our feelings is like changing our thoughts - it's hard to do. Our minds are so amazing that the minute you change your thought another one can be right there to take it's place. Without your permission, another thought can just pop in there. The new thought may feel worse than the last one! My guess is that you have tried several things to improve this on your own even before reaching out on here. People often try thinking positive thoughts, debating with their thoughts, or simply telling themselves that they need to "snap out of it" - which is also a thought that carries some self-criticism. Some people try a different approach, and there are counselors out there that can help you with this. The idea is that instead of trying to change the thoughts, you change how you respond to them. You learn skills that allow you to manage difficult thoughts and feelings differently so they don't have the same impact on you that they do right now. For some people, they actually DO begin to experience less hurtful thoughts once they learn how to manage the ones they have differently. Acceptance and Commitment Therapy may be a good choice for you. There is information online and even self-help books that you can use to teach you the skills that I mentioned. Because they are skills, they require practice, but many people have found great relief and an enriched life by learning them. As for suicidal thoughts, I am very glad to read that this has not happened to you. Still, you should watch out for this because it can be a sign of a worsening depression. If you begin to think about this, it is important to reach out to a support system right away.
|
من در حال گذراندن دورهای دشوار با احساساتم و خودم هستم. به سختی میخوابم و تنها چیزی که انجام میدهم این است که به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه فرصت نمیکنم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشی و پوچیام را در چشم همه افراد تغییر دهم؟
|
با سلام و تشکر از شما برای طرح سوال و جستجوی راهنمایی در این زمینه. متأسفانه احساس بیارزشی موضوعی شایع است. در واقع، اکثر مردم، اگر نگوییم همه، این احساس را در مقطعی از زندگی خود تجربه کردهاند. شما تنها نیستید. تغییر احساسات ما به اندازه تغییر افکارمان دشوار است. ذهن ما آنقدر شگفتانگیز است که به محض تغییر یک فکر، ممکن است فکر دیگری بلافاصله جای آن را بگیرد. بدون اجازه شما، افکار جدید ممکن است ناگهان سر برسند و گاهی اوقات این فکر جدید حتی ممکن است حس بدتری از قبلی داشته باشد! به نظر میرسد که شما پیش از این چندین روش را برای بهبود وضعیتتان امتحان کردهاید، حتی قبل از اینکه به اینجا مراجعه کنید. مردم معمولاً سعی میکنند افکار مثبت را تقویت کنند، با افکار خود مبارزه کنند، یا به سادگی به خود بگویند که باید «از این حالت خارج شوند» - که خود این نیز تفکری انتقادی است. برخی افراد رویکرد متفاوتی را دنبال میکنند و مشاورانی وجود دارند که میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند. ایده این است که به جای تلاش در راستای تغییر افکار، نحوه واکنش نسبت به آنها را تغییر دهید. شما مهارتهایی را میآموزید که به شما این امکان را میدهد تا افکار و احساسات دشوار را به گونهای متفاوت مدیریت کنید تا تاثیرات منفی کنونی آنها بر شما کاهش یابد. برای برخی افراد، وقتی یاد میگیرند چگونه افکار خود را به گونهای متفاوت مدیریت کنند، دیگر افکار آسیبزننده کمتری تجربه میکنند.
درمان پذیرش و تعهد ممکن است انتخاب مناسبی برای شما باشد. اطلاعات آنلاین و همچنین کتابهای خودیاری وجود دارد که میتوانید برای یادگیری مهارتهای ذکرشده از آنها استفاده کنید. از آنجا که این مهارتها نیاز به تمرین دارند، اما بسیاری از مردم با یادگیری آنها به آرامش و زندگی غنیتری دست مییابند. درباره افکار خودکشی، خوشحالم که میشنوم این مسئله برای شما پیش نیامده است. با این حال، باید مراقب این موضوع باشید، زیرا میتواند نشانهای از وخامت افسردگی باشد. اگر شروع به تفکر در مورد خودکشی کردید، مهم است که به سرعت با یک سیستم حمایتی تماس بگیرید.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
First thing I'd suggest is getting the sleep you need or it will impact how you think and feel. I'd look at finding what is going well in your life and what you can be grateful for. I believe everyone has talents and wants to find their purpose in life. I think you can figure it out with some help.
|
من در حال عبور از مشکلاتی با احساسات و خودم هستم. به سختی خوابم میبرد و فقط به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه خواستهام مسائل خودم را حل کنم، اما هرگز به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشی خود را در نظر دیگران تغییر دهم؟
|
اولین پیشنهادی که دارم این است که خواب کافی داشته باشید؛ در غیر این صورت، بر نحوه تفکر و احساس شما تأثیر میگذارد. بهتر است به مسائلی که در زندگی شما خوب پیش میرود و چیزهایی که میتوانید بابت آنها سپاسگزار باشید، توجه کنید. من معتقدم که هر کسی استعدادهایی دارد و میخواهد هدفش را در زندگی پیدا کند. فکر میکنم شما میتوانید با کمی کمک به این اهداف دست پیدا کنید.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
Therapy is essential for those that are feeling depressed and worthless. When I work with those that are experiencing concerns related to feeling of depression and issues with self esteem. I generally work with my client to help build coping skills to reduce level of depression and to assist with strengthening self esteem, by guiding my client with CBT practices. CBT helps with gaining a better awareness of how your thought process influences your belief system, and how your beliefs impact your actions and the outcome of your behaviors. This process isn’t easy but it helps teach an individual that we don’t always have control over what happens in our lives but we can control how we interpret, feel, and behave. CBT is good for individuals dealing with depression, anxiety, toxic relationships, stress, self esteem, codependency, etc.
|
من در حال تجربه برخی مسائل با احساساتم و خودم هستم. به سختی میخوابم و تمام روز فقط در حال فکر کردن به این هستم که چقدر بیارزش هستم و اینکه شاید نباید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه خواستهام مشکلاتم را حل کنم، اما هرگز به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
درمان برای کسانی که احساس افسردگی و بیارزشی میکنند، ضروری است. وقتی با افرادی کار میکنم که نگرانیهای مربوط به افسردگی و مسائل خودباوری را تجربه میکنند، معمولاً با مشتریام برای تقویت مهارتهای مقابلهای به منظور کاهش سطح افسردگی و افزایش خودباوری همکاری میکنم و از شیوههای CBT استفاده میکنم. CBT به درک بهتر این که چگونه فرآیند تفکر شما بر سیستم باورهای شما تأثیر میگذارد و چگونه باورهای شما بر اعمال و نتایج رفتارتان تأثیر دارد، کمک میکند. این فرآیند آسان نیست، اما به فرد میآموزد که ما همیشه بر آنچه در زندگیمان اتفاق میافتد کنترل نداریم، اما میتوانیم بر نحوه تفسیر، احساس و رفتار خود تأثیر بگذاریم. CBT برای افرادی که با افسردگی، اضطراب، روابط سمی، استرس، خودباوری، وابستگی به دیگران و غیره سر و کار دارند، مفید است.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
I first want to let you know that you are not alone in your feelings and there is always someone there to help. You can always change your feelings and change your way of thinking by being open to trying to change. You can always make yourself available to learning new things or volunteering so that you can make a purpose for yourself.
|
من در حال گذراندن برخی از مسائل احساسی و شخصی خود هستم. به سختی می خوابم و فقط به این فکر می کنم که چقدر بی ارزش هستم و چرا باید اینجا باشم.
هرگز خودکشی نکردهام یا به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را برطرف کنم، اما هرگز نتواستهام به آنها رسیدگی کنم.
چگونه میتوانم احساس بیارزش بودنم را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
ابتدا میخواهم به شما بگویم که در احساسات خود تنها نیستید و همیشه کسی هست که به شما کمک کند. شما میتوانید احساسات خود را تغییر دهید و با پذیرش تغییر، طرز فکر خود را هم دگرگون کنید. همچنین میتوانید خود را برای یادگیری چیزهای جدید یا داوطلبی در دسترس قرار دهید تا بتوانید برای خود هدفی ایجاد کنید.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
Heck, sure thing, hun!Feelings of 'depression' have a deeply-rooted base in physical structures that may not be functioning very well at present; and, we can certainly turn them on again using means that you are able to find around the house and with relative ease :)After that, emotional and spiritual support will be liberally applied.
|
من در حال گذراندن دورهای با احساسات و خودم هستم. به سختی میخوابم و تنها چیزی که میکنم این است که به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و چگونه نباید اینجا باشم.
هرگز خودکشی نکردهام یا دربارهاش فکر نکردهام. همیشه خواستهام که مشکلاتم را حل کنم، اما هیچ وقت موفق به انجام آن نشدهام.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را برای دیگران تغییر دهم؟
|
هک، مطمئناً! احساس «افسردگی» ریشه عمیقی در ساختارهای فیزیکی دارد که ممکن است در حال حاضر به درستی عمل نکنند؛ و مطمئناً میتوانیم با استفاده از وسایلی که میتوانید به راحتی در خانه پیدا کنید، آنها را دوباره فعال کنیم :) پس از آن، حمایت عاطفی و معنوی به طور فراوان ارائه خواهد شد.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
You are exhibiting some specific traits of a particular temperament type. Seek out a counselor who provides NCCA temperament therapy and discover the joy of being you -- God loves you as you are!
|
من در حال تجربه کردن برخی مسائل احساسی و شخصی هستم. به سختی میخوابم و تنها چیزی که میکنم این است که به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و چقدر نباید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام یا به فکر آن نبودهام. همیشه میخواستهام مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه به انجام آن نرسیدهام.
چگونه میتوانم احساس بیارزش بودنم را در نظر دیگران تغییر دهم؟
|
شما برخی از ویژگیهای خاص یک نوع خاص از تیپ خلقی را از خود نشان میدهید. به دنبال مشاوری باشید که درمان خلق و خوی NCCA ارائه میکند و از لذت بودن خود آگاه شوید -- خدا شما را همانطور که هستید دوست دارد!
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
That is intense. Depression is a liar. Sometimes depression places these glasses over our eyes, these dark sunglasses that change how we see things. Depression tells us things like "you're worthless" "no one likes you" "don't worry about doing anything." And it is so easy for us to listen and to be tricked into thinking that just because we feel something means it is true. Please know that even if you are feeling worthless right now, that doesn't mean you are worthless.The first step to working through this is recognizing what is going on. Recognizing when depression is telling you the same story (ie; being worthless) with different words (ie worthless here, worthless there) and making an effort to talk back. While I can not give you a diagnosis of depression, reading what you are going through, it sounds like you might need help to get back on track. Seeing a counselor can open an entirely new option up wherein someone who is not involved in your life can help you without judgement and with an objective perspective. This can do wonders in unwrapping these kinds of thoughts. Wishing you the absolute best!
|
من در حال گذراندن برخی از مسائل با احساسات و خودم هستم. به سختی میخوابم و هیچ کار دیگری انجام نمیدهم جز اینکه مدام به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و اینکه چرا باید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچ وقت فرصتی برایش پیدا نکردهام.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را در نظر دیگران تغییر دهم؟
|
این شدت دارد. افسردگی دروغگو است. گاهی اوقات افسردگی مانند عینکهای تیرهای بر چشمان ما مینشیند که شیوهی دیدنمان را تغییر میدهد. افسردگی به ما میگوید: "تو بیارزش هستی"، "هیچکس تو را دوست ندارد"، "نگران انجام هیچ کاری نباش". و بسیار آسان است که ما گوش بدهیم و فریب بخوریم و فکر کنیم فقط به این دلیل که چیزی را احساس میکنیم، حقیقت دارد. لطفاً بدانید که حتی اگر اکنون احساس بیارزشی میکنید، این به معنای بیارزشی شما نیست. اولین قدم در غلبه بر این احساس، آگاهی از آنچه در حال وقوع است، است. باید متوجه شوید که افسردگی همان داستان را با کلمات مختلف به شما میگوید (یعنی بیارزشی اینجا، بیارزشی آنجا) و سعی کنید به آن جواب بدهید. در حالی که نمیتوانم به شما تشخیص افسردگی بدهم، با توجه به آنچه میگذرانید، به نظر میرسد که ممکن است به کمک برای بازگشت به مسیر نیاز داشته باشید. ملاقات با یک مشاور میتواند گزینهای کاملاً جدید برای شما فراهم کند، جایی که شخصی که در زندگیتان دخالتی ندارد میتواند بدون قضاوت و با دیدگاه عینی به شما کمک کند. این میتواند در آزادسازی این نوع افکار معجزهآسا باشد. برای شما بهترینها را آرزو میکنم!
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
It sounds like you may be putting yourself last. You wrote that you want to fix your issues but never get around to it. I wonder how you are spending your mental and physical energy. Are you spending time taking care of and doing for others? I also wonder where the thoughts and feelings of being worthless are coming from - are you around people who treat you poorly or are hurtful? Or do you feel it is more of a worry you have but aren't really sure how others feel? It may be helpful to talk to someone about your feelings - a counselor perhaps - to clarify your feelings and move forward from se that are hurting you.
|
من در حال گذراندن تجربههایی با احساساتم و خودم هستم. به سختی میخوابم و جز فکر کردن به اینکه چقدر بیارزش هستم و چقدر نباید اینجا باشم، کار دیگری انجام نمیدهم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هرگز به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را برای دیگران تغییر دهم؟
|
به نظر میرسد شما ممکن است خود را در اولویت آخر قرار دهید. شما نوشتهاید که میخواهید مشکلاتتان را حل کنید اما هرگز به آن عمل نمیکنید. من تعجب میکنم که انرژی ذهنی و جسمیتان را چگونه صرف میکنید. آیا وقت خود را صرف مراقبت از دیگران و انجام کارهای آنها میکنید؟ همچنین تعجب میکنم افکار و احساسات بیارزشی از کجا ناشی میشود - آیا در اطراف افرادی هستید که با شما بدرفتاری میکنند یا آزاردهندهاند؟ یا این احساس بیشتر یک نگرانی درونی است و واقعاً مطمئن نیستید دیگران چه احساسی دارند؟ ممکن است مفید باشد که با کسی درباره احساسات خود صحبت کنید - شاید یک مشاور - تا احساساتتان را روشن کرده و از آن چیزهایی که به شما صدمه میزنند، پیشرفت کنید.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
It must be really difficult to experience what your going through right now. It takes a lot of courage to reach out. It sounds like you want to get better, but perhaps need some help to get over the hump. Many of the symptoms you have described are consistent with a person who is dealing with depression. Depression is a treatable condition. Typically, if these symptoms have persisted for more than two weeks, then it is a good idea to seek professional help. Someone who is trained in dealing with depression. Initially, a comprehensive assessment would be completed to rule out any other causes for your symptoms and to determine the exact nature of your presenting concern. Then, in collaboration with one another, a tailored treatment plan would be developed, focusing on how to best help you reach your goals. The good news is that their is hope for getting better! You don;t have to do it alone. Allow me to be your ally in healing.
|
من در حال کنار آمدن با برخی احساسات و مسائل مربوط به خودم هستم. به سختی میخوابم و تنها به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و چطور نباید در اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه نتوانستهام به آن بپردازم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به همه تغییر دهم؟
|
تجربه کردن آنچه در حال حاضر از سر میگذرانید باید واقعاً دشوار باشد. جسارت زیادی لازم است تا به دیگران مراجعه کنید. به نظر میرسد که شما میخواهید بهبود یابید، اما شاید به کمک برای غلبه بر موانع نیاز داشته باشید. بسیاری از علائمی که توصیف کردهاید با فردی که با افسردگی دست و پنجه نرم میکند همخوانی دارد. افسردگی یک بیماری قابل درمان است. به طور معمول، اگر این علائم بیش از دو هفته ادامه یافته باشد، بهتر است به دنبال کمک یک متخصص باشید. فردی که در زمینه افسردگی آموزش دیده است. در ابتدا، یک ارزیابی جامع انجام میشود تا علتهای دیگر علائم شما رد شود و ماهیت دقیق نگرانی شما تعیین گردد. سپس، در همکاری با یکدیگر، یک برنامه درمانی سفارشی ایجاد میشود که بر چگونگی کمک به شما برای رسیدن به اهدافتان تمرکز دارد. خبر خوب این است که امید برای بهبودی وجود دارد! شما لازم نیست این مسیر را به تنهایی طی کنید. اجازه دهید که من در فرایند بهبودی شما همراه و حامیتان باشم.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
People who feel worthless were, in one way or another, were told that they are worthless. This is the lie that they are living with. The work of therapy is to help people see their true good selves. This gives them self esteem.
|
من در حال گذراندن برخی مشکلات از نظر احساسی و شخصی هستم. به زحمت میخوابم و هیچ کاری جز فکر کردن درباره این که چقدر بیارزش هستم و اینکه چرا نباید اینجا باشم، انجام نمیدهم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام یا به آن فکر نکردهام. همیشه خواستهام که به حل مشکلاتم بپردازم، اما هرگز به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را در برابر همه تغییر دهم؟
|
به افرادی که احساس بیارزشی میکنند به نوعی گفته شده که آنها بیارزش هستند. این دروغی است که با آن زندگی میکنند. هدف درمان این است که به افراد کمک کند تا خود واقعی، خوب و ارزشمندشان را ببینند. این به آنها عزت نفس میبخشد.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
I'm sorry to hear you're feeling this intense emotion of worthlessness. I'm glad to hear this has not reached the point of suicidal ideation; however, it does sounds like you could use some additional support right now. I would recommend seeking out counseling to help you challenge the negative beliefs you have about yourself. Although many types of therapy would be helpful, cognitive-behavioral therapy has been shown to be a good approach for this type of struggle. A CBT therapist can help you identify your negative thoughts and beliefs, figure out the ways your thoughts are being distorted (for example, all-or-nothing thinking, or discounting the positives about yourself), and reframe your thoughts to be more positive. You might also consider EMDR therapy, which helps the brain reprocess traumatic or distressing memories and helps you move forward with more positive beliefs about yourself. Best wishes!
|
من در حال کنار آمدن با برخی مسائل در مورد احساسات و خودم هستم. به سختی میخوابم و فقط به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم.
هرگز به خودکشی اقدام نکردهام یا حتی آن را در نظر نگرفتهام. همیشه خواستهام مشکلاتم را حل کنم، اما هرگز به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به همه تغییر دهم؟
|
متاسفم که میشنوم احساس شدید بیارزشی دارید. خوشحالم که این احساس به حدی نرسیده که به افکار خودکشی منجر شود؛ با این حال، به نظر میرسد که در حال حاضر به پشتیبانی بیشتری نیاز دارید. توصیه میکنم به دنبال مشاوره باشید تا به شما کمک کند باورهای منفیتان را به چالش بکشید. اگرچه انواع مختلف درمان میتواند مفید باشد، اما درمان شناختی-رفتاری بهعنوان یک رویکرد مؤثر برای این نوع مشکلات شناخته شده است. یک درمانگر CBT میتواند به شما کمک کند افکار و باورهای منفیتان را شناسایی کنید، تحریفهای موجود در افکار (مانند تفکر سیاهوسفید یا نادیده گرفتن نکات مثبت درباره خودتان) را شناسایی کرده و افکار خود را به شیوهای مثبتتر اصلاح کنید. همچنین میتوانید درمان EMDR را در نظر بگیرید، که به مغز کمک میکند خاطرات آسیبزا یا ناراحتکننده را پردازش کند و به شما یاری میرساند تا با باورهای مثبتتری درباره خودتان پیش بروید. بهترین آرزوها!
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
It sounds like you may be struggling with depression. Depression can make you feel overwhelmed and paralyzed to change. I would suggest that you connect with a provider who can help you get to the root of where the worthlessness is coming from and help you develop a plan for recovery. In the meantime, small steps can go a long way. Self-care interventions such as journaling your feelings, mindfulness meditation, and regular exercise are all helpful to reconnecting with the present moment and gaining internal motivation. Focusing on one day at a time and bringing your thoughts back to the present can also be beneficial. There is hope!
|
من در حال گذراندن برخی مشکلات با احساسات و خودم هستم. به سختی میتوانم بخوابم و تمام وقت در حال فکر کردن به این هستم که چقدر بیارزش هستم و اینکه چطور نباید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
به نظر میرسد که شما ممکن است با افسردگی دست و پنجه نرم کنید. افسردگی میتواند باعث شود که احساس غرقشدگی و ناتوانی در ایجاد تغییر کنید. پیشنهاد میکنم با یک متخصص ارتباط برقرار کنید که میتواند به شما کمک کند تا ریشه احساس بیارزشیتان را پیدا کنید و برنامهای برای بهبودی طراحی کنید. در این میان، انجام گامهای کوچک میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. مداخلات خودمراقبتی مانند نوشتن احساسات، مدیتیشن ذهنآگاهی و ورزش منظم، همگی میتوانند به شما در برقراری ارتباط مجدد با لحظه حال و کسب انگیزه درونی کمک کنند. تمرکز بر یک روز در یک زمان و بازگرداندن افکارتان به زمان حال نیز میتواند مفید باشد. امیدوار باشید!
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
I'm glad you are interested in changing your feelings of worthlessness. Visiting your doctor is a great first step to address your lack of sleep. First, you want to make sure that you are physically healthy and that there isn't a physical condition causing your problem with sleep. Changing your feelings is something that is difficult to do, especially on your own. Make sure that you have someone you can trust and you can talk to about how you feel. This can be a friend or a family member. If you find that there isn't anyone you would feel comfortable talking to about this issue, find a therapist close to you who can help. One activity that people have found helpful in feeling better about themselves is keeping a gratitude journal. You can do this by journaling daily about the things that you are grateful for. There is no right or wrong way of doing this, as long as you focus your journal entries on the things you are grateful for in life.
|
من در حال گذر از برخی مسائل عاطفی و درون خود هستم. به سختی میخوابم و جز فکر کردن به این که چقدر بیارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم، هیچ کار دیگری نمیکنم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچ وقت به این کار نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
خوشحالم که به تغییر احساس بیارزشی خود علاقمند هستید. مراجعه به پزشک اولین قدم عالی برای رسیدگی به مشکل بیخوابی شماست. ابتدا باید مطمئن شوید که از نظر جسمی سالم هستید و هیچ وضعیت جسمیای وجود ندارد که باعث مشکل خواب شما شود. تغییر احساسات کار دشواری است، بهویژه زمانی که به تنهایی انجام شود. اطمینان حاصل کنید که شخصی مورد اعتماد دارید که بتوانید در مورد احساسات خود با او صحبت کنید. این فرد میتواند یک دوست یا یکی از اعضای خانواده باشد. اگر متوجه شدید که هیچکس وجود ندارد که با او احساس راحتی کنید، یک درمانگر نزدیک به خود پیدا کنید که بتواند به شما کمک کند. یکی از فعالیتهایی که افراد برای بهبود احساسات خود مفید میدانند، نگهداشتن دفتر خاطرات سپاسگزاری است. میتوانید این کار را با یادداشتبرداری روزانه از مواردی که برای آنها سپاسگزار هستید انجام دهید. هیچ راه صحیح یا نادرستی برای این کار وجود ندارد، به شرطی که نوشتارهای روزانهتان بر روی چیزهایی که در زندگی از آنها سپاسگزارید متمرکز باشد.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
You have
several things going on here. The sleep should be addressed with a primary care
physician to rule out any physical issues. Sleep is the big reset and allows us
to function in the day. What happens during a depression is that our thoughts
race and it is as though our “brain won’t shut off.” Medication can help with
this. I also use a Pranayama yoga breathing technique called the four
fold breath which has great usefulness for relaxing us and often does work quite well with allowing
us to sleep.. You can read about it here: https://billleavitttherapy.com/breathing-techniques-the-four-fold-breath/Your
thoughts on feeling worthless to everyone fall under a heading of thinking
error in Cognitive Behavioral Therapy (CBT) known as overgeneralization. In CBT
thoughts lead to emotions, so we are going to pick the statement apart and then
reframe it. First list
the evidence that contradicts the thought. Has anyone in the past made positive
comments toward you? This might be hard to recall if we are in a rut, but at
some point in life we frequently have had some positives expressed towards us
by others. “Everyone” is an absolute. The
specifics on why you are thinking this need to be addressed. How are you
arriving at this conclusion? There may be specific people that we want more
validation from. Or specific people might have made offhand hurtful comments, (such
as a family member, teacher or co-worker) but if I extrapolate that to a global
and think that everyone thinks I am worthless, that thought is not rooted in
facts.
What are
the Pros and Cons of thinking this way? What are the Benefits and Costs? There
are very little pros or benefits to thinking this way. It’s just going to
continue to tear you down and make you feel bad. So can we reframe the thought
about the situation? Is there another way of looking at the situation? Again,
we need the specifics on how you are arriving at this conclusion, and a one on
one therapist can definitely help you with this, but the thinking that you are
using to arrive at the conclusion needs to be re-cast into a more helpful
mindset.
|
من در حال گذراندن مسائلی با احساسات و خودم هستم. به سختی میخوابم و فقط به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و چرا باید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هیچگاه به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچوقت به آن نمیرسم.
چطور میتوانم احساس بیارزشی خود را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
شما چندین موضوع در اینجا دارید. خواب باید با پزشک مراقبتهای اولیه بررسی شود تا هر گونه مشکل جسمی رد شود. خواب یک بازنشانی بزرگ است که به ما اجازه میدهد در طول روز عملکرد مناسبی داشته باشیم. در دوران افسردگی، افکار ما به شدت فعال میشوند و به نظر میرسد که "مغز ما خاموش نمیشود." دارو میتواند در این زمینه کمککننده باشد. همچنین من از یک تکنیک تنفس یوگا به نام "نفس چهارگانه" استفاده میکنم که برای آرامش بسیار مفید است و معمولاً در فراهم کردن خواب خوب مؤثر واقع میشود. شما میتوانید اطلاعات بیشتری درباره آن در اینجا بخوانید: https://billleavitttherapy.com/breathing-techniques-the-four-fold-breath/
افکار شما درباره احساس بیارزشی نسبت به همه، در دستهای از خطاهای شناختی در درمان شناختی-رفتاری (CBT) قرار دارد که به عنوان تعمیم بیش از حد شناخته میشود. در CBT، افکار منجر به احساسات میشوند، بنابراین ما به بررسی این بیانیه خواهیم پرداخت و آن را بازتنظیم خواهیم کرد. ابتدا شواهدی که این فکر را نقض میکند، لیست کنید. آیا کسی در گذشته نظر مثبت درباره شما داشته است؟ یادآوری این موضوع ممکن است دشوار باشد اگر در دورهای سخت هستیم، اما در مراحل مختلف زندگی معمولاً نکات مثبت از جانب دیگران به ما گفته شده است. "همه" یک تعمیم مطلق است. جزئیات اینکه چرا به این نتیجه رسیدهاید باید مورد بررسی قرار گیرد. شما چگونه به این نتیجهگیری رسیدهاید؟ ممکن است برخی افراد خاص باشند که ما بیشتر به تأیید آنها نیاز داریم. یا ممکن است برخی افراد نظرهای آزاردهندهتری داده باشند (مثل یک عضو خانواده، معلم یا همکار) اما اگر این نظرات را به طور کلی تعمیم دهم و فکر کنم که همه مرا بیارزش میدانند، این فکر ریشه در واقعیت ندارد.
مزایا و معایب این نوع تفکر چیست؟ چه فواید و هزینههایی دارد؟ مزایای بسیار کمی برای این نوع تفکر وجود دارد. این فقط به تخریب بیشتر شما و ایجاد احساس بدی منجر میشود. پس آیا میتوانیم این فکر را درباره وضعیت دوباره بازتنظیم کنیم؟ آیا راه دیگری برای نگریستن به وضعیت وجود دارد؟ دوباره، ما به جزئیات بیشتری درباره چگونگی رسیدن به این نتیجه نیاز داریم و یک درمانگر یکبهیک قطعاً میتواند در این زمینه به شما کمک کند، اما فکر شما درباره نحوه رسیدن به این نتیجه نیاز به تغییر به یک طرز فکر مؤثرتر دارد.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
Hello, you sound like you have so much on your mind! I am relieved to hear that you have never tried or have contemplated suicide, but not being able to sleep, feeling worthless, and like you shouldn't be here are big issues that need addressing.Please get around to counseling. Having someone to listen to you is a gift to yourself. You deserve the help of someone helping you change your feelings of worthlessness. You have not been able to do this alone. It's time to reach out for help. You can do this! Best to you!
|
من در حال گذراندن شرایطی با احساسات و خودم هستم. به سختی میخوابم و فقط به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و چگونه نباید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشی خود را در نظر دیگران تغییر دهم؟
|
سلام، به نظر میرسد در ذهن شما افکار زیادی وجود دارد! از اینکه میشنوم شما هرگز خودکشی نکردهاید یا به آن فکر نکردهاید، احساس آرامش میکنم، اما عدم خواب، احساس بیارزشی و این که فکر میکنید نباید اینجا باشید، مسائل مهمی هستند که نیاز به توجه دارند. لطفاً به مشاوره مراجعه کنید. داشتن کسی که به شما گوش کند، هدیهای به خودتان است. شما شایسته دریافت کمک از کسی هستید که بتواند به شما در تغییر احساسات بیارزشیتان کمک کند. شما نمیتوانید این کار را به تنهایی انجام دهید. وقت آن رسیده که برای کمک اقدام کنید. شما میتوانید این کار را انجام دهید! بهترینها برای شما!
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
It sounds like you are having some pretty severe depression. Depression can cause insomnia, and make a person focus on their own perceptions that they are "worthless". It is important to remember that other people may not truly perceive you as worthless. This is the depression talking. I think that it is extremely important when you are this depressed, to sit down and write down some positives about yourself. What are your strengths? What are some positive things that your have done in your life? It concerns me that you are having suicidal thoughts. It sounds like now is the time to act on the idea of getting some help for yourself. If you feel like you might actually take your life, I would recommend that you go to a hospital emergency room, or a mental health crisis clinic right away to get some help. The most important thing right now is to keep yourself safe. If you are feeling like you are not going to hurt yourself despite your suicidal thoughts, I would recommend that you focus on finding a therapist as soon as possible. I don't know what your situation is in terms of insurance. The back of your insurance card should inform you how to obtain mental health services. There are also low cost services available with such places as Catholic Charities, and others. Your local county mental health agency should be able to refer you to some appropriate places. Good luck. Remember to identify your strengths, and the good things about yourself. Marie
|
من در حال دست و پنجه نرم کردن با احساسات و خودم هستم. به سختی می خوابم و تنها چیزی که انجام می دهم این است که به این فکر می کنم که چقدر بی ارزش هستم و اینکه چرا باید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز هم به آن فکر نکردهام. همیشه خواستهام مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام نسبت به دیگران را تغییر دهم؟
|
به نظر میرسد که شما به افسردگی بسیار شدیدی دچار هستید. افسردگی میتواند موجب بیخوابی شود و فرد را وادار کند تا بر تصورات خود مبنی بر «بیارزش بودن» تمرکز کند. مهم است که به یاد داشته باشید دیگران احتمالاً شما را بهراستی بیارزش نمیدانند؛ این همان صدای افسردگی است. به نظر من، در این شرایط بسیار افسرده، حیاتی است که بنشینید و چند نکته مثبت درباره خودتان بنویسید. نقاط قوت شما چیست؟ چه کارهای مثبتی در زندگیتان انجام دادهاید؟ من نگرانم که شما افکار خودکشی دارید. به نظر میرسد اکنون زمان آن است که برای دریافت کمک اقدام کنید. اگر احساس میکنید ممکن است واقعاً به خود آسیب برسانید، توصیه میکنم فوراً به اورژانس بیمارستان یا یک کلینیک بحران سلامت روان مراجعه کنید تا کمک بگیرید. در حال حاضر مهمترین چیز این است که خود را ایمن نگه دارید. اگر با وجود افکار خودکشی احساس میکنید به خود آسیب نخواهید زد، توصیه میکنم هر چه سریعتر به جستجوی یک درمانگر بپردازید. من از وضعیت بیمه شما مطلع نیستم. پشت کارت بیمهتان باید راهنماییهایی درباره دریافت خدمات سلامت روان وجود داشته باشد. همچنین میتوانید به خدمات کمهزینهای در سازمانهایی مانند خیریههای کاتولیک و دیگران دسترسی پیدا کنید. آژانس سلامت روان محلی شما باید قادر به ارجاع شما به مراکز مناسب باشد. موفق باشید و به یاد داشته باشید که نقاط قوت و ویژگیهای مثبت خود را شناسایی کنید. ماری
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
You can, for sure... and the first step is to believe you are worthy TO YOURSELF. Recognizing you are in a quest is already a big first step. Taking the time to start figuring out who you are is definitely the next... do so with SELF COMPASSION and kindness. Know this is a process and just look forward for what you might find. I do recommend you find someone to talk to (there are many options out there that can fit the situation you are in), and I also recommend you start by giving yourself the importance to invest some time and effort in this quest. YOU DESERVE IT. There are some excellent TED Talks you can google, great books you can read, or even joining a yoga practice, team or some kind of hobby may help. Anything that shows yourself you are worthy of this effort. Have patience and start!!!! the answer is out there waiting for you. Asking these questions already set you on the right path.
|
من از نظر احساسی و درونی با برخی مسائل دست و پنجه نرم میکنم. به سختی میخوابم و فقط به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و چرا باید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه خواستهام که مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
مطمئناً میتوانید... و اولین قدم این است که به خودتان باور کنید شایسته هستید. درک اینکه در سفر هستید، خود یک قدم بزرگ است. اختصاص دادن زمان برای آغاز شناخت خودتان قطعاً گام بعدی است... این کار را با شفقت و مهربانی نسبت به خود انجام دهید. بدانید که این یک فرایند است و فقط منتظر باشید که چه چیزهایی ممکن است کشف کنید. من به شما توصیه میکنم کسی را پیدا کنید که با او صحبت کنید (گزینههای زیادی وجود دارد که میتواند با موقعیتی که شما در آن هستید مناسب باشد)، و همچنین توصیه میکنم برای خودتان اهمیت قائل شوید و زمانی را صرف سرمایهگذاری در این سفر کنید. شما شایستهاش هستید. چندین سخنرانی عالی TED وجود دارد که میتوانید در گوگل جستجو کنید، کتابهای فوقالعادهای که میتوانید بخوانید، یا حتی پیوستن به کلاس یوگا، یک تیم یا یک سرگرمی ممکن است کمک کند. هر کاری که به شما نشان دهد لایق این تلاش هستید، آغاز کنید و صبر داشته باشید!!!! پاسخ آن بیرون منتظرتان است؛ پرسیدن این سوالات شما را در مسیر درست قرار داده است.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
Oftentimes we can change our feelings about ourselves by building a better relationship with ourself. It sounds like there is a very critical aspect of your self that is alive and taking over. Sometimes when we are stuck it is because a part of ourselves, a way that perhaps we learned to cope with difficult situations earlier in our lives, has decided to run the show. Like a highly critical part that may actually be desperately attempting to protect us from a past hurt. Slowing down and even forming a relationship with this critical internal part will help you get some space from it. When we can begin to observe parts of ourselves, be curious about them, get to know them like a new friend, then we have room for other ways of being. Beginning therapy could be a great way to change this feeling of worthlessness. Beginning to build a better relationship and understanding of yourself will deeply influence the relationships around you. This first step may feel hard, to reach out to someone, and it could be the beginning step to a path of radically shifting your relationship with yourself and others in your life.
|
من در حال دست و پنجه نرم کردن با احساسات و خودم هستم. به سختی میخوابم و فقط درمورد اینکه چقدر بیارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم، فکر میکنم.
هرگز دست به خودکشی نزدهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه خواستهام که مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به همه تغییر دهم؟
|
اغلب اوقات میتوانیم با ایجاد رابطهای بهتر با خود، احساساتمان را نسبت به خود تغییر دهیم. به نظر میرسد که جنبهای بسیار انتقادی از خود شما وجود دارد که فعال است و بر اوضاع تسلط یافته است. گاهی اوقات وقتی در بنبست قرار میگیریم، به این دلیل است که بخشی از خودمان، که ممکن است زمانی در زندگیمان برای کنار آمدن با موقعیتهای دشوار فراگرفتهایم، تصمیم گرفته که کنترل اوضاع را به دست بگیرد. این بخش ممکن است به شدت در تلاش باشد تا ما را از آسیبهای گذشته محافظت کند. کند شدن و حتی ایجاد رابطه با این بخش انتقادی درونی به شما کمک میکند تا کمی از آن فاصله بگیرید. وقتی بتوانیم قسمتهایی از خود را مشاهده کنیم، نسبت به آنها کنجکاو باشیم و آنها را مانند یک دوست جدید بشناسیم، برای روشهای دیگر بودن فضایی پیدا خواهیم کرد. آغاز درمان میتواند راه بسیار خوبی برای تغییر حس بیارزشی باشد. شروع به ایجاد یک رابطه و درک بهتر از خود، بهطور عمیق بر روابط اطراف شما تأثیر خواهد گذاشت. این قدم اول ممکن است سخت به نظر برسد، اما برقراری ارتباط با کسی میتواند آغازگر تغییر بنیادی در رابطه شما با خود و دیگران در زندگیتان باشد.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
Feelings of worthlessness often originate from what you learned about yourself when you were young. Improving your self esteem needs focus on that original message from parents, teachers or siblings that may be suppressed. Most of us need help to uncover the "lie" because you were born valuable!
|
من در حال گذراندن دوران دشواری با احساسات و خودم هستم. به سختی می خوابم و فقط در مورد اینکه چقدر بی ارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم، فکر می کنم.
هرگز نه اقدام به خودکشی کرده ام و نه به آن فکر کرده ام. همیشه می خواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچ وقت به آن نمی رسم.
چگونه می توانم احساس بی ارزشی نسبت به همه را تغییر دهم؟
|
احساس بیارزشی اغلب از تجربیاتی ناشی میشود که در کودکی درباره خودتان آموختهاید. برای بهبود عزت نفس، باید بر پیام اصلی که از والدین، معلمان یا خواهر و برادرها دریافت کردهاید تمرکز کنید، پیامی که ممکن است سرکوب شده باشد. بسیاری از ما برای کشف "دروغ" به کمک نیاز داریم چرا که شما با ارزش به دنیا آمدهاید!
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
The feeling of being worthless is caused by your inside being not matching your outside result. Your comparison to others and you thinking you need to be someone other than who you are. You are not worthless. No one is worthless. You need to find your worth and not let yourself talk yourself out of the good you find in yourself. I hope these words resonate with you and that you start looking for your worth even if it’s as simple as I am able to get out of bed and call someone and make a joke.
|
من در حال عبور از برخی چالشها با احساسات و خودم هستم. به سختی میخوابم و تنها چیزی که میکنم این است که به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و اینکه نباید اینجا باشم.
هرگز به خودکشی اقدام نکردهام یا به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچگاه به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشی نسبت به خود را تغییر دهم؟
|
احساس بیارزشی ناشی از عدم تطابق درونی شما با نتایج بیرونیتان است. این احساس ناشی از مقایسهی خود با دیگران و فکر کردن به اینکه باید فردی غیر از آنچه هستید باشید، میباشد. شما بیارزش نیستید و هیچکس بیارزش نیست. شما باید ارزش خود را پیدا کنید و اجازه ندهید که خودتان، شما را از خوبیهایی که در خود مییابید، بازدارد. امیدوارم این کلمات با شما ارتباط برقرار کند و شما شروع کنید به جستجوی ارزش خود، حتی اگر این ارزش به سادگی قادر بودن به بلند شدن از رختخواب و تماس با کسی و شوخی کردن باشد.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
Hi there, I'm sorry you're feeling this way. Let me see if I can guide you in the right direction. Often when I talk to my clients about feelings of worthlessness we start with a little bit of self-exploration. We start with noticing. Start to notice when these feelings come up for you. Is there a particular time
of day, a specific person who brings it out, a phrase you hear? Just
start to notice. Usually it's tied to something but it may take a while to figure out what that something/someone is. Try to be patient.Next we start to explore. When did these feelings start? Where do you think they come from? Is there something - a statement - perhaps that repeats in your head over and over again? If so, whose voice is it? These are difficult questions, and just a few of them, so take your time answering them. (We usually do it over a few sessions.) It might even be helpful to write them down somewhere. If you have a journal that would be a great place as research has shown that our brain works differently when we put pen to paper versus typing on a computer. Now comes the good news. Our brains are able to rewire themselves. This allows us to change habits we don't want as well as statements we say to ourselves that are no longer serving us. The next step is to select an ally. Someone who is or has been in your corner, someone who is always rooting for you. If you don't have someone like that, that's ok - a lot of us don't - you can just make someone up. Close your eyes and try to describe that person in great detail from the way they look to the way they act to the way they sound. Now, pick a phrase you would like that person to say to you whenever you start to think that you're worthless. Something that will help you feel better about yourself - a characteristic, a skill, a great joke you tell, a physical attribute. This also takes time and may involve you asking for help from someone who knows you.Once you have all of that together - the noticing, answers from where these feelings and statement(s) come from, your ally, your new statement, you can try to put it altogether. When the feelings come up, notice what is bringing them up and then call upon your ally to try to change the statement in your head from the self-defeating one to the more positive, uplifting one. I hope this was helpful. Again, I do this with my clients over quite a few weeks, if not months, and I am there with them the whole time. It is quite an involved process and can bring up a lot of very difficult feeling/memories. If at any point you find it too hard to go at alone, please seek help. If you take anything away from this reply, know that there is help out there and that it is possible to change the way you feel.
|
من با احساساتم و خودم در حال گذراندن دوره سختی هستم. به سختی میخوابم و تنها به این فکر میکنم که چقدر بیارزش هستم و اینکه چرا باید اینجا باشم.
هرگز اقدام به خودکشی نکردهام و هرگز به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستهام مشکلاتم را حل کنم، اما هرگز فرصتی برای آن پیدا نکردهام.
چگونه میتوانم احساس بیارزشیام را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
سلام، متاسفم که چنین احساسی دارید. بگذارید ببینم آیا میتوانم شما را در مسیر درست راهنمایی کنم. اغلب وقتی با مشتریانم درباره احساس بیارزشی صحبت میکنم، با کمی خودکاوی شروع میکنیم. ما با توجه به احساسات شروع میکنیم. سعی کنید متوجه شوید که این احساسات کی و چگونه برای شما به وجود میآید. آیا زمان خاصی در روز وجود دارد، فرد مشخصی که احساسات شما را تحریک میکند یا عبارتی که میشنوید؟ فقط شروع به توجه کنید. معمولاً این احساسات به چیزی خاص مرتبط هستند، اما ممکن است مدتی طول بکشد تا بفهمید آن چیز یا فرد چه کسی است. سعی کنید صبور باشید. سپس به بررسی میپردازیم. این احساسات از چه زمانی شروع شدند؟ فکر میکنید منبع آنها کجاست؟ آیا جملاتی وجود دارد که بارها در ذهنتان تکرار میشوند؟ اگر چنین است، صدای چه کسی را میشنوید؟ اینها سوالات دشواری هستند و تنها تعدادی از آنها هستند، بنابراین به خودتان زمان بدهید تا به آنها پاسخ دهید. (ما معمولاً این کار را در چند جلسه انجام میدهیم.) ممکن است مفید باشد که آنها را جایی یادداشت کنید. اگر ژورنالی دارید، آن مکان بسیار مناسبی خواهد بود، زیرا تحقیقات نشان داده که مغز ما هنگام نوشتن با قلم بر روی کاغذ، نسبت به تایپ کردن بر روی کامپیوتر واکنش متفاوتی دارد. حالا خبر خوب این است که مغز ما توانایی بازسازی خود را دارد. این به ما این امکان را میدهد که عادتهای ناکارآمد و جملاتی که به خود میگوییم و دیگر برای ما مفید نیستند را تغییر دهیم. مرحله بعد این است که یک متحد انتخاب کنید. کسی که در کنار شما بوده یا هست و همواره به شما انرژی مثبت میدهد. اگر کسی وجود ندارد، اشکالی ندارد - بسیاری از ما چنین کسی نداریم - میتوانید از تخیل خود استفاده کنید. چشمان خود را ببندید و سعی کنید آن شخص را با جزئیات کامل توصیف کنید، از ظاهر تا نحوه رفتار و صدایش. حالا، یک عبارت انتخاب کنید که دوست دارید آن شخص هر بار که احساس بیارزشی کردید، به شما بگوید. این عبارت باید به شما کمک کند تا احساس بهتری درباره خودتان پیدا کنید - ویژگی، مهارت، لطیفهای که خوب تعریف میکنید یا ویژگی ظاهری. این نیز نیاز به صرف زمان دارد و ممکن است شامل درخواست کمک از کسی باشد که شما را به خوبی میشناسد. زمانی که همه این موارد را جمعآوری کردید - توجه به احساسات، پاسخهایی درباره منشاء این احساسات و جملات ذهنی، متحدتان و عبارت جدیدتان - میتوانید سعی کنید همه آنها را کنار هم قرار دهید. وقتی احساسات به وجود میآیند، متوجه شوید چه چیزی آنها را تحریک کرده و سپس از متحدتان بخواهید که به شما کمک کند تا بیان منفی در ذهنتان را به یک جمله مثبت و مشوق تبدیل کنید. امیدوارم این موارد برایتان مفید بوده باشد. دوباره میگویم، من این فرآیند را با مشتریانم در طول چند هفته، گاهی تا چند ماه، انجام میدهم و در تمام مدت در کنارشان هستم. این فرآیند کاملاً پیچیده است و میتواند احساسات و خاطرات دشواری را مطرح کند. اگر در هر مرحلهای احساس کردید که نمیتوانید به تنهایی ادامه دهید، لطفاً از دیگری کمک بگیرید. اگر فقط یک چیز از این پاسخ برداشت کردید، بدانید که کمک وجود دارد و تغییر احساساتتان ممکن است.
|
null |
I'm going through some things with my feelings and myself. I barely sleep and I do nothing but think about how I'm worthless and how I shouldn't be here.
I've never tried or contemplated suicide. I've always wanted to fix my issues, but I never get around to it.
How can I change my feeling of being worthless to everyone?
|
I am sorry you are feeling this way. We all have narratives that we say to ourselves whether it is valid or not. In your case it would be beneficial to explore when and how this belief began and rewrite your story. There are different ways to explore and rewrite. This process requires commitment, self-reflection and courage.
|
من در حال عبور از مسائلی با احساسات و خودم هستم. به سختی می خوابم و هیچ کاری جز فکر کردن به اینکه چقدر بی ارزش هستم و اینکه چرا نباید اینجا باشم، انجام نمی دهم.
هرگز اقدام به خودکشی نکرده یا به آن فکر نکردهام. همیشه میخواستم مشکلاتم را حل کنم، اما هیچ وقت به آن نمیرسم.
چگونه میتوانم احساس بیارزشی خود را نسبت به دیگران تغییر دهم؟
|
متاسفم که اینطور احساسی دارید. همه ما روایتهایی داریم که با خود میگوییم، چه معتبر باشند چه نباشند. در مورد شما، مفید خواهد بود که بررسی کنید این باور از کی و چگونه آغاز شده و داستان خود را بازنویسی کنید. راههای مختلفی برای کاوش و بازنویسی وجود دارد. این فرآیند نیازمند تعهد، خوداندیشی و شجاعت است.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Let me start by saying there are never too many concerns that you can bring into counselling. In fact, most people who come to see me for counselling have more than one issue they would like to work on in psychotherapy and most times these are all interconnected. In counselling, we work together, collaboratively, to figure out which issues you would like to address first and then together we develop an individualized plan of care. Basically, it’s like a road map of where you want to go, how are you going to get there, looking at stopovers, some scenic routes others possibly not so scenic, however, necessary. Of course, these plans can also change due to internal (what we have control over like our thoughts, feelings and behaviours) or external reasons (those things that are outside our control). I would encourage you to take the next step and reach out to a professional you can trust and build rapport with by co-journeying through whatever concerns you have by examining what has been working so far as you have learned to cope with some of your issues like insomnia, depression and anxiety, as well as being a breast cancer survivor. Then to help you by developing new coping strategies. Psychotherapy can be such a powerful tool to help you get to where it is you want to be. I know you can do it and you will see first-hand how psychotherapy will help you to move past these points in your life where you are feeling stuck. I like to quote Nike where their motto is, “just do it.” You can do it.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و همیشه بیخوابی داشتهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا بیش از حد مشکل دارم که بتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
اجازه دهید با گفتن این نکته شروع کنم که هرگز نگرانیهای زیادی وجود ندارد که بتوانید در مشاوره مطرح کنید. در واقع، اکثر افرادی که برای مشاوره به من مراجعه میکنند، بیش از یک موضوع دارند که میخواهند در رواندرمانی روی آن کار کنند و اغلب این مسائل همه به هم مرتبط هستند. در مشاوره، ما بهطور مشترک کار میکنیم تا بفهمیم کدامیک از مسائل را میخواهید ابتدا مورد بررسی قرار دهید و سپس با هم یک برنامه مراقبت شخصی توسعه میدهیم. اساساً، این مانند یک نقشهراه است که نشان میدهد از کجا میخواهید بروید و چگونه به آنجا خواهید رسید، با بررسی ایستگاهها، بعضی از مسیرهای دیدنی و دیگر مسیرهایی که شاید چندان خوشمنظره نباشند، اما ضروری هستند. بهطور طبیعی، این برنامهها ممکن است به دلیل دلایل داخلی (چیزهایی که روی آنها کنترل داریم، مانند افکار، احساسات و رفتارهایمان) یا دلایل خارجی (چیزهایی که خارج از کنترل ما هستند) تغییر کنند. من شما را تشویق میکنم که قدم بعدی را بردارید و با یک حرفهای که میتوانید به او اعتماد کنید تماس بگیرید و از طریق سفر مشترک به بررسی نگرانیهایی که دارید بپردازید و ببینید چه مواردی تاکنون مؤثر بوده است؛ چرا که شما یاد گرفتهاید با برخی از مشکلاتی مانند بیخوابی، افسردگی و اضطراب کنار بیایید و همچنین بهعنوان یک بازمانده از سرطان سینه. سپس، به شما کمک میکنیم تا راهبردهای مقابلهای جدیدی را توسعه دهید. رواندرمانی میتواند ابزار قدرتمندی باشد که به شما در رسیدن به هدفتان کمک کند. من میدانم که شما میتوانید این کار را انجام دهید و بهطور مستقیم خواهید دید که چگونه رواندرمانی به شما در عبور از این نقاط زندگیتان که در آن احساس گرفتار بودن کردهاید، کمک میکند. دوست دارم نقل قولی از نایک ذکر کنم که شعار آنها "فقط انجامش بده" است. شما میتوانید این کار را انجام دهید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
It is never too late to get help and begin making significant changes and improvements in your life. The right time is when you feel ready and open to change. Sometimes when we have a history of trauma, like sexual abuse, the impact of that trauma can affect many areas of our lives as adults. Working with a therapist who specializes in trauma is a great way to begin developing skills to manage present day life, learn to regulate your emotions and nervous system when you become triggered, and then in a safe environment have the opportunity to process past traumas so you can live your present life with more ease and joy. People can and do recover from the impacts of trauma at any stage in their life. It is never too late and you can feel better
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، نجاتیافته از سرطان سینه هستم و دچار بیخوابی مزمن هستم. من تاریخچه طولانی از افسردگی دارم و در حال شروع به تجربه اضطراب هستم. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این موارد مشاورهای نداشتهام. آیا مسائل زیادی دارم که نتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
برای دریافت کمک و شروع به ایجاد تغییرات و پیشرفتهای قابل توجه در زندگی، هیچگاه دیر نیست. زمان مناسب زمانی است که احساس میکنید آماده و مایل به تغییر هستید. گاهی اوقات، زمانی که ما تاریخچهای از آسیبهای روحی، مانند سوءاستفاده جنسی داریم، تأثیر آن آسیب میتواند بر جنبههای مختلف زندگی ما در بزرگسالی تأثیر بگذارد. کار با یک درمانگر متخصص در حوزه تروما راهی عالی برای شروع یادگیری مهارتهای لازم برای مدیریت زندگی روزمره است، و به شما کمک میکند احساسات و سیستم عصبیتان را در زمان تحریک تنظیم کنید. همچنین در یک محیط امن، این فرصت را خواهید داشت که آسیبهای گذشته را پردازش کنید تا بتوانید زندگی فعلی خود را با سهولت و شادی بیشتری تجربه کنید. افراد میتوانند و در هر مرحله از زندگی خود قادر به بهبودی از آثار تروما هستند. هیچگاه دیر نیست و شما میتوانید احساس بهتری داشته باشید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
You have been through so much and it sounds like you have a lot of things that have complied over the years. Regardless of the struggles you have been through, you do not have too many issues for counseling. Many times when someone starts out their counseling and healing journey, there are multiple things they would like to address and work on. If you decide to start counseling, you and your therapist can decide collaboratively what you would like to process and work on first. Be sure to express to your counselor if any of the above experiences you've been through is causing a lot of distress , as many times the first things addressed are the ones that are presently affecting your life or you emotionally. Often times when we experience negative situations in our life , but do not address them, they bottle up inside us and can manifest in other ways, such as depression or even physical symptoms like IBS or neck pain. Counseling can give these bottled up emotions and situations a release. Given the situation you shared, not only do I not think that you have too many issues for counseling, but believe that you will be a great candidate and can get a lot from it.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، نجاتیافته سرطان سینهام و در تمام عمر بیخواب بودهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلات زیادی دارم که بخواهم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
شما از موانع و چالشهای زیادی عبور کردهاید و به نظر میرسد که در طول سالها تجربیات فراوانی را انباشتهاید. فارغ از دشواریهایی که پشت سر گذاشتهاید، به نظر نمیرسد که مسائل زیادی برای مشاوره داشته باشید. بسیاری از اوقات، زمانی که شخصی سفر مشاوره و درمان خود را آغاز میکند، موضوعات مختلفی وجود دارد که تمایل دارد به آنها پرداخته و روی آنها کار کند. اگر تصمیم به شروع مشاوره دارید، شما و درمانگرتان میتوانید به صورت مشترک تصمیم بگیرید که کدام موضوعات را ابتدا پردازش و بررسی کنید. حتماً به مشاور خود بگویید که آیا هر یک از تجربیات یادشده باعث ناراحتی زیادی برای شما شده است، زیرا بسیاری از اولین موضوعاتی که به آنها پرداخته میشود، همانهایی هستند که در حال حاضر بر زندگی یا هیجانات شما تأثیر دارند. اغلب، زمانی که موقعیتهای منفی را در زندگی خود تجربه میکنیم اما به آنها توجه نمیکنیم، این احساسات در درون ما انباشته میشوند و میتوانند به شکلهای دیگری مانند افسردگی یا حتی علائم فیزیکی مانند IBS یا درد گردن بروز پیدا کنند. مشاوره میتواند فرصتی برای آزادسازی این احساسات و تجربیات انباشته شده فراهم کند. با در نظر گرفتن وضعیت شما، نه تنها فکر نمیکنم که مسائل زیادی برای مشاوره دارید، بلکه معتقدم که شما کاندیدای بسیار مناسبی هستید و میتوانید از این تجربه بهرهمند شوید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Absolutely not. I strongly recommending working on one issue/need at a time. In therapy you will set smart goals and objectives that will help you reach your goals. I see you as a survivor and not a victim. Best wishes to you.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک sobreviviente سرطان سینه هستم و به طور مزمن با بی خوابی دست و پنجه نرم می کنم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و اکنون دچار اضطراب نیز شدهام. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً 35 سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم برای مشاوره بیش از حد زیاد است؟
|
مطلقاً نه. من به شدت توصیه میکنم که در هر زمان تنها بر روی یک مسئله یا نیاز تمرکز کنید. در درمان، شما اهداف و مقاصد SMART تعیین خواهید کرد که به شما در دستیابی به اهدافتان کمک میکند. من شما را به عنوان یک بازمانده و نه یک قربانی میبینم. بهترین آرزوها برای شما.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Absolutely not! In fact, most people have many issues, A lot lot of the issues you are describing commonly go hand in hand ( in "therapy speak" we call it co-morbid conditions)I would venture that most of the feelings you are struggling with stem from your early trauma. You would benifit tremendously from counseling! A good therapist will develope a treatment plan that addresses all of your needs. With help you could definitely live a happy life without all of your anxiety and depression getting in the way!
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، نجات یافته از سرطان سینهام و یک عمر بیخوابی را تجربه کردهام. من تاریخچه طولانی افسردگی دارم و شروع به داشتن اضطراب کردهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که بهخوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره دریافت نکردهام. آیا مشکلات زیادی دارم که بخواهم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
مطلقا نه! در واقع، اکثر مردم با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند و بسیاری از مسائلی که شما توضیح میدهید معمولاً به طور همزمان وجود دارند (در اصطلاح «گفتار درمانی» ما به آن بیماریهای همزمان میگوییم). من اینگونه حدس میزنم که بیشتر احساساتی که با آنها دست و پنجه نرم میکنید ناشی از ترومای اولیه شما است. شما از مشاوره به شدت بهرهمند خواهید شد! یک درمانگر خوب برنامهی درمانی را تدوین میکند که تمام نیازهای شما را در نظر میگیرد. با کمک، قطعاً میتوانید زندگی شادی داشته باشید بدون اینکه اضطراب و افسردگیتان مانع شما شود!
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
This is a great question! I personally don't believe that any client could ever have too many issues for counseling. In fact, that type of thinking may be stopping you from seeking counseling, so it may be hindering you from getting the help you need. In fact, all of what you described points to the importance of you seeking help in order to cope with the many challenges in your life. If you seek counseling, it will be important for you to understand that you may need to remain in counseling for a sustained period of time in order to work through each of these issues. All of these issues won't be able to be solved right away or in a brief period of time. Counseling will take commitment and hard work, but it is possible for you to recover and heal from all of the issues you described.Many clients come into counseling with numerous issues rather than just one particular thing. Most of the time, the issues relate to and exacerbate each other. We call these "comorbid" conditions, which means that two or more mental health problems exist at one time. A lot of the times, when you start to work on one issue, the other issues get better as a result.I encourage you to find a professional therapist that can help you learn how to cope with all of the mental health difficulties that you described. You deserve the help just as much as anyone else.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، نجاتیافته سرطان سینه هستم و یک عمر با بیخوابی دست و پنجه نرم کردهام. من تاریخچه طولانی افسردگی دارم و به تازگی احساس اضطراب میکنم. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که به طور خوشبختانه ازدواج کردهام.
هرگز درباره هیچ یک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا مشکلاتم به حدی زیاد است که نتوانم در مشاوره به آنها رسیدگی کنم؟
|
این یک سوال عالی است! من شخصاً معتقد نیستم که هیچ مراجعهکنندهای ممکن است مشکلات زیادی برای مشاوره داشته باشد. در واقع، این نوع تفکر میتواند شما را از دنبال کردن مشاوره بازدارد و بنابراین ممکن است مانع از دریافت کمک مورد نیاز شما شود. همه آنچه که شما توضیح دادید، اهمیت کمک گرفتن برای مقابله با چالشهای متعدد زندگیتان را نشان میدهد. اگر به دنبال مشاوره هستید، مهم است که درک کنید ممکن است برای پردازش هر یک از این مسائل نیاز به مشاوره به مدت طولانیتری داشته باشید. همه این مسائل نمیتوانند بهطور فوری یا در یک بازه کوتاه حل شوند. مشاوره مستلزم تعهد و تلاش سخت است، اما این امکان وجود دارد که شما از تمامی مسائلی که بیان کردهاید، بهبود یافته و درمان شوید. بسیاری از مراجعان با تعدادی از مشکلات وارد مشاوره میشوند، نه فقط یک موضوع خاص. معمولاً این مسائل به یکدیگر مربوط میشوند و موجب تشدید یکدیگر میگردند. ما این شرایط را "همبود" مینامیم، به این معنی که دو یا چند مشکل سلامت روان همزمان وجود دارد. اغلب اوقات، وقتی بر روی یک موضوع کار میکنید، مسائل دیگر نیز بهبود مییابند. من شما را تشویق میکنم که یک درمانگر حرفهای پیدا کنید که به شما کمک کند تا یاد بگیرید چگونه با تمام مشکلات سلامت روانی که توضیح دادید، کنار بیایید. شما به اندازه هر شخص دیگری سزاوار کمک هستید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Hi! Many people begin their therapeutic journey with histories just like yours and experience transformative shifts in their quality of life. I hope you are able to find a counselor you feel comfortable working with and do the work if you feel called. Best of luck on your journey!
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینهام و همیشه دچار بیخوابی بودهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را با خوشحالی ادامه میدهم.
هرگز درباره هیچ یک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا برای مشاوره مسائل زیادی دارم که باید به آنها بپردازم؟
|
سلام! بسیاری از مردم سفر درمانی خود را با histórias مشابه شما آغاز میکنند و تغییرات شگرفی در کیفیت زندگیشان تجربه میکنند. امیدوارم بتوانید مشاوری را پیدا کنید که با او احساس راحتی کنید و اگر احساس میکنید که باید این کار را انجام دهید، پیش بروید. با آرزوی موفقیت در سفر شما!
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Absolutely not. It sounds like you have significant trauma and it will continue to impact your depression until it is dealt with. Everybody has issues, though some more traumatic than others yet it is best to just start somewhere. I would encourage you to begin counseling and work through some of your history at your own pace in order to begin to impact and reduce your depressive symptoms.
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی، نجات یافته از سرطان سینه و بیخوابی مزمن دارم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. اعتماد به نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را با خوشحالی ادامه میدهم.
هرگز درباره هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مسائلم برای مشاوره بیش از حد زیادی هستند؟
|
مطلقاً نه. به نظر میرسد شما آسیبهای قابل توجهی دارید و این آسیبها تا زمانی که با آنها مواجه نشوید، بر افسردگی شما تأثیر خواهد گذاشت. همه افراد مشکلاتی دارند، هرچند برخی از آنها شدیدتر از دیگران هستند، اما بهترین کار این است که از جایی شروع کنید. من به شما توصیه میکنم که به مشاوره بروید و با سرعت خود به بررسی بخشی از تاریخچهتان بپردازید تا بتوانید بر علائم افسردگیتان تأثیر بگذارید و آنها را کاهش دهید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Most clients have many issues that need working out. It is normal to have many events in our lives that trouble us and remain with us without counseling help. The right type of counsellor will help you focus on the main and most troubling issue you have first and work your way through all that you are managing step by step, goal by goal. Sometimes, working on one issue helps to bring other issues to light in the context of your main problem. This can help you resolve some other issues that are connected. Look for someone with experience and specialty in your most pressing issue...even though you have had breast cancer, you may find that grief from your past is more troubling. Then you would look for a bereavement or grief specialist.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک نجات یافته از سرطان سینه هستم و از دوران نوجوانی به خواب مبتلا هستم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و در حال حاضر آغاز به تجربه اضطراب کردهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً 35 سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز درباره هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا به نظرتان مشکلات زیادی دارم که بتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
اکثر مشتریان با مشکلات زیادی مواجه هستند که باید حل شوند. طبیعی است که در زندگی ما رویدادهای زیادی رخ دهد که ما را رنج میدهد و بدون کمک مشاوره در ما باقی بماند. نوع مناسب مشاور به شما کمک میکند که ابتدا بر روی اصلیترین و آزاردهندهترین مشکل خود تمرکز کنید و به تدریج، گام به گام و هدف به هدف، به حل مشکلات خود بپردازید. گاهی اوقات، کار بر روی یک موضوع میتواند به آشکار شدن مسائل دیگر در زمینه مشکل اصلی شما کمک کند. این میتواند به شما در حل برخی از مشکلات دیگر مرتبط یاری رساند. به دنبال فردی با تجربه و تخصص در مورد مبرمترین مشکل خود باشید... حتی اگر با سرطان سینه مواجه بودهاید، ممکن است متوجه شوید که غم و اندوه ناشی از گذشته شما بیشتر شما را آزار میدهد. در این صورت، باید به دنبال یک متخصص سوگ یا غم باشید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Just go! You start with the most prevalent issue by talking with your therapist. Healing one issue can have a ripple effect and heal other issues as well.
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و در طول عمرم همیشه از بیخوابی رنج بردهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس من پایین است اما تقریباً 35 سال است که به طور خوشبختانه متأهل هستم.
من هرگز درباره هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا تعداد مسائل من برای پرداختن در مشاوره زیاد است؟
|
فقط برو! با صحبت کردن با درمانگر خود، باید با رایجترین مشکل شروع کنید. درمان یک موضوع میتواند اثراتی متوالی داشته باشد و سایر مشکلات را نیز بهبود بخشد.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
There is no such thing as too many issues for counseling. Many issues are often interrelated and can all be worked on with some time and patience.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، نجات یافته سرطان سینه هستم و از بیخوابی مزمن رنج میبرم. من تاریخچه طولانی از افسردگی دارم و به تازگی اضطراب را نیز تجربه میکنم. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً 35 سال است که با خوشحالی در یک ازدواج هستم.
هرگز در مورد هیچ یک از این مشکلات مشاوره نگرفتهام. آیا تعداد مسائل من بیش از حد است که بتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
چیزی به نام مسائل زیاد برای مشاوره وجود ندارد. بسیاری از مسائل معمولاً به یکدیگر مرتبط هستند و میتوان با کمی زمان و صبر بر روی همه آنها کار کرد.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Hi, people who have only a few issues and people who have several issues are perfect for therapy. There is no such thing as having too many problems for therapy. Therapy is great because it will help you process all that you are going through, heal from past and present pain, and gain clarity.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و به مدت طولانی بیخواب بودهام. همچنین سابقه طولانی افسردگی دارم و در حال حاضر شروع به تجربه اضطراب کردهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که در ازدواجی شاد زندگی میکنم.
هرگز در مورد هیچ یک از اینها مشاوره دریافت نکردهام. آیا مشکلاتم بیش از حد برای پرداختن در مشاوره است؟
|
سلام، افرادی که فقط چند مشکل دارند و افرادی که مشکلات متعددی دارند، برای درمان بسیار مناسب هستند. هیچ مشکلی بیش از حد برای درمان وجود ندارد. درمان عالی است زیرا به شما کمک میکند تا تمام آنچه را تجربه میکنید پردازش کنید، از دردهای گذشته و حال بهبود یابید و وضوح بیشتری به دست آورید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Yeah, you might :)At least, it certainly feels like that, I bet...Not to mention that most counselors out there might generally feel overwhelmed with a "case" with so many problems. And, so, you will slog along week-to-week with gradual improvements occurring as she slowly does her best to chip away...The real issue is that these folks don't yet comprehend the integrative nature of each of these subjects and how generally simple it is to understand them, and then eradicate them.
|
من مسائل زیادی برای رفع دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، زندهمانده سرطان سینه هستم و دچار بیخوابی مزمن هستم. من پیشینه طولانی از افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس بالایی ندارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواج خوشبختی داشتهام.
هرگز مشاورهای در مورد هیچیک از این مسائل نداشتهام. آیا مشکلات زیادی دارم که بخواهم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
بله، ممکن است :) حداقل، مطمئناً چنین احساسی دارید، شرط میبندم... ناگفته نماند که اکثر مشاوران ممکن است به طور کلی احساس کنند که در یک "مورد" که این همه مشکل دارد، غرق شدهاند. بنابراین، شما هفته به هفته با پیشرفتهای تدریجی که او به آرامی سعی میکند مشکلات را حل کند، پیش میروید... موضوع اصلی این است که این افراد هنوز به درک یکپارچگی هر یک از این موضوعات نرسیدهاند و نمیدانند که چقدر ساده است که آنها را درک کرده و سپس حل کرد.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
It could be said that you might be the perfect candidate for counseling! No one is beyond hope, and someone brave enough to be honest regarding their struggles, with the intention of reaching out for help is certainly a person a qualified counselor would be happy to assist. You may want to do some research on therapists in your local area who specialize in mind-body connection, or one of the struggles you have acknowledged in your post, in order to find a therapist that is best suited to meet your needs. Good luck on your search, and remember that the world is a better place with you in it.
|
من مسائل زیادی برای رفع دارم. من سابقه سوءاستفاده sexual دارم، یک بازمانده سرطان سینه هستم و هرگز خواب مناسب نداشتهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و اخیراً احساس اضطراب میکنم. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی متأهل هستم.
هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلات من آنقدر زیاد است که نتوانم در مشاوره به آنها رسیدگی کنم؟
|
میتوان گفت که شما ممکن است کاندیدای مناسبی برای مشاوره باشید! هیچکس فراتر از امید نیست و فردی که به اندازه کافی شجاع باشد تا در مورد چالشهایش صادق باشد و تمایل به دریافت کمک داشته باشد، قطعاً شخصی است که یک مشاور واجد شرایط از یاری کردن او خوشحال خواهد شد. ممکن است بخواهید درباره درمانگرانی در منطقه محلی خود که در زمینه ارتباط ذهن و بدن یا یکی از چالشهایی که در پست خود ذکر کردهاید، تخصص دارند، تحقیق کنید تا درمانگری را پیدا کنید که بهترین گزینه برای رفع نیازهای شما باشد. در جستجوی خود موفق باشید و به یاد داشته باشید که جهان با وجود شما جای بهتری است.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
No, there are never too many issues to address in counseling. Therapy would begin by prioritizing what you feel needs to be addressed first. As one area improves, such as processing history of abuse you are likely to see improvement in other areas of your life...like sleeping better.
|
من مسائل زیادی برای حل دارم. سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و همیشه خوابم نمیبرد. من سابقه طولانی افسردگی دارم و در حال حاضر شروع به تجربه اضطراب کردهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم به حدی زیاد است که نتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
نه، هرگز مسائل زیادی برای رسیدگی در مشاوره وجود ندارد. درمان با اولویتبندی آنچه شما احساس میکنید باید ابتدا مورد توجه قرار گیرد، آغاز میشود. همانطور که یکی از زمینهها بهبود مییابد، مانند پردازش تاریخچهی سوءاستفاده، احتمالاً در سایر جنبههای زندگیتان نیز بهبودی خواهید دید… مانند بهتر خوابیدن.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Firstly, I would like to say how amazing that you have been able to live through breast cancer, sexual abuse as well as your depression and anxiety. You are stronger than you may believe at this moment for being able to continue to grow and live through these experiences. Take a moment to acknowledge your strength and know that this strength will be an asset during the therapeutic process that you will be able to tap into to find increased self esteem and more strength to address the concerns you are having. There are never too many concerns to address in therapy sessions. I hope you can find a great therapist who you can trust to listen and work with you to identify and address
the most concerning issues first. Once you begin to do this you may find an alleviation of symptoms and feelings which could allow you to grow your capacity to manage difficult feelings and situations and address additional concerns. Before you even realize it the issues you are having will begin to feel more manageable.
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک بازمانده سرطان سینه هستم و به طور مادامالعمر دچار بیخوابی هستم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب میشوم. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام. هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا برای مشاوره مسائل بیش از حدی دارم که باید به آنها بپردازم؟
|
در ابتدا، میخواهم بگویم که چقدر شگفتانگیز است که شما توانستهاید از پس سرطان سینه، سوءاستفاده جنسی و همچنین افسردگی و اضطراب خود برآیید. شما قویتر از آن چیزی هستید که در حال حاضر ممکن است به آن فکر کنید، زیرا توانستهاید به رشد و زندگی خود ادامه دهید. لحظاتی را به شناسایی قوتهایتان اختصاص دهید و بدانید که این قدرت در طول فرآیند درمانی، دارایی ارزشمندی برای شما خواهد بود که میتوانید از آن بهرهبرداری کنید تا عزت نفس و توان بیشتری برای مقابله با نگرانیهایتان پیدا کنید. هرگز برای پرداختن به نگرانیها در جلسات درمانی دیر نیست. امیدوارم بتوانید یک درمانگر خوب پیدا کنید که به او اعتماد داشته باشید و بتواند به شما گوش دهد و در شناسایی و رسیدگی به نگرانکنندهترین مسائل به شما کمک کند. هنگامی که این کار را آغاز کنید، ممکن است شاهد کاهش علائم و احساسات باشید که به شما امکان میدهد ظرفیت خود را برای مدیریت احساسات و موقعیتهای دشوار افزایش دهید و به نگرانیهای اضافی رسیدگی کنید. به زودی خواهید دید که مشکلاتتان قابل مدیریتتر به نظر میرسند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Absolutely not! It is never too much. The most important thing is that you are reaching out to get help. Therapy helps you to develop healthier coping strategies and that can help reduce the anxiety and depression as well as improve your sleep. This can all be done at a pace that is best for you. Your therapist can help you process all of this in a safe and supportive space.
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و به مدت طولانی از بیخوابی رنج میبرم. سابقهای طولانی از افسردگی دارم و به تدریج احساس اضطراب نیز میکنم. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که بهطرز خوشحالی ازدواج کردهام. هیچگاه در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره دریافت نکردهام. آیا مشکلات من به حدی هستند که نتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
مطلقاً نه! هرگز چیزی زیاد نیست. مهمترین مسئله این است که شما برای دریافت کمک اقدام میکنید. درمان به شما کمک میکند تا استراتژیهای مقابلهای سالمتری را توسعه دهید و این امر میتواند به کاهش اضطراب و افسردگی و همچنین بهبود خواب شما کمک کند. این همه میتواند با نرمیای که برای شما مناسب است، انجام شود. درمانگرتان میتواند به شما در پردازش تمام این مسائل در یک فضای ایمن و حمایتی کمک کند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
No, it is natural for us to have a number of issues going on if we don't address the concerns we have in our lives. Seeking counseling can assist you in working on these issues individually as well as ways in which they intersect and impact each other.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و به مدت طولانی با بیخوابی دست و پنجه نرم کردهام. من تاریخچه طولانی افسردگی دارم و اکنون در حال شروع به تجربه اضطراب هستم. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز درباره هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا تعداد مسائل من بیش از حد برای پرداختن در مشاوره است؟
|
نه، طبیعی است که اگر به دغدغههای زندگیمان توجه نکنیم، مسائل مختلفی پیش میآید. جستجوی مشاوره میتواند به شما در کار کردن بر روی این مسائل به صورت فردی و همچنین بررسی شیوههایی که آنها با هم تلاقی میکنند و بر یکدیگر تأثیر میگذارند، کمک کند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
The most direct answer is no. I would venture to guess that several of the things you are feeling (symptoms) are connected. I would recommend a trauma counselor. You have several strengths (resources) that you are able to pull from and I would encourage you to focus on them as you deal with the issues you have placed on the back burner for so long. Sometimes people are afraid to address things because they feel or believe that they won’t be able to handle it. Compare it to a tornado. The storm has passed, but you are still in hiding for fear of the aftermath (the mess left behind). A good therapist is like a personal organizer to help you.
|
من مسائل زیادی برای حل کردن دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده سرطان سینه هستم و به مدت طولانی دچار بیخوابی هستم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً 35 سال است که ازدواجی شاد دارم.
هرگز در مورد هیچیک از این موارد مشاورهای نداشتهام. آیا مشکلاتی که دارم بیش از حد است که در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
پاسخ مستقیم من منفی است. من جرأت میکنم حدس بزنم که چند مورد از احساسات شما (علائم) به هم مرتبط هستند. به شما توصیه میکنم که با یک مشاور تروما مشورت کنید. شما منابع و قوتهایی دارید که میتوانید از آنها بهره ببرید و پیشنهاد میکنم بر روی آنها تمرکز کنید در حالی که با مسائلی که برای مدت طولانی نادیده گرفتهاید، مقابله میکنید. گاهی اوقات مردم از رویارویی با مشکلات میترسند زیرا احساس میکنند یا باور دارند که نمیتوانند از عهده آنها برآیند. این را میتوان با یک گردباد مقایسه کرد. طوفان گذشته است، اما هنوز از ترس پیامدهای آن (به هم ریختگی باقیمانده) در پناه خود دارید. یک درمانگر خوب مانند یک سازماندهنده شخصی است که به شما کمک میکند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
It's not really a question of whether you have too many issues for counseling but more what would you like to work on in counseling? You control the direction of sessions and depending on how you're feeling in a particular day can predict what direction that session takes. If you want to work on all the issues you've listed it will just take some dedication on your part to see through the counseling long enough to find a resolution to each of the issues that is satisfactory to you. You work at your own pace in counseling and it does seem like you may be overwhelmed with the ever-growing list. But you may just be in search of self improvement and making yourself better, which is a great thing. It seems as though you may need some form of resolution to what has happened in the past and to work through the trauma you have experienced. That may be the base of your counseling needs in which self esteem and depression/anxiety may fall underneath it as well. If you want to start counseling don't let what you need to work on overwhelm you. Find the counselor that best fits with you and together you both can tackle any issue.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سوابق سوء استفاده جنسی دارم، یک نجات یافته از سرطان سینه هستم و سالهاست که از بیخوابی رنج میبرم. همچنین سابقه طولانی افسردگی دارم و در حال آغاز تجربه اضطراب هستم. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را با خوشحالی سپری کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم به قدر کافی زیاد است که در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
این واقعاً سوال این نیست که آیا شما مسائل زیادی برای مشاوره دارید یا خیر، بلکه بیشتر مربوط به این است که دوست دارید روی چه چیزی در مشاوره کار کنید؟ شما کنترل جهت جلسات را دارید و بسته به احساسی که در یک روز خاص دارید، میتوانید پیشبینی کنید که آن جلسه به کدام سمت میرود. اگر میخواهید روی تمام مسائلی که فهرست کردهاید کار کنید، نیاز به مقداری متعهد بودن از سمت شماست تا بتوانید به اندازه کافی در مشاوره بمانید تا راهحلی برای هر یک از مسائلی که برای شما رضایتبخش است پیدا کنید. شما با سرعت خود در مشاوره پیش میروید و به نظر میرسد ممکن است با لیست رو به رشد مسائل خود احساس خستگی کنید. اما شاید فقط در جستجوی خود بهبودی و بهتر شدن باشید که این موضوع بسیار مثبت است. به نظر میرسد که نیاز به نوعی حل و فصل برای آنچه در گذشته رخ داده و برای پردازش صدماتی که تجربه کردهاید، دارید. این میتواند اساس نیازهای مشاورهای شما باشد که عزت نفس و افسردگی/اضطراب نیز ممکن است زیرمجموعه آنها باشند. اگر میخواهید مشاوره را آغاز کنید، اجازه ندهید که مسائلی که باید روی آنها کار کنید، شما را دچار استرس کند. مشاوری پیدا کنید که با شما سازگار باشد و باهم میتوانید هر مشکلی را حل کنید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
A person never has "too many" issues to address in counseling. Participating in counseling with a licensed professional offers a safe place and therapeutic relationship where healing can occur. A trained therapist can help a person unpack and process past and/or current wounds (or events) which may negatively impact day to day living. They can also help make sense of thoughts and emotions that sometimes feel overwhelming and confusing. If you want to experience more emotional freedom and gain some tools to help understand and cope with depression and anxiety, I'd encourage you to schedule an appointment with a therapist in your area.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک زندهمانده از سرطان سینهام و از ابتدای عمر بیخوابی رنج میبرم. همچنین سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچارس اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً 35 سال است که در یک ازدواج خوشحال زندگی میکنم. هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا مسائل زیادی برای رسیدگی در مشاوره دارم؟
|
یک فرد هرگز «بیش از حد» مسئلهای برای رسیدگی در مشاوره ندارد. شرکت در مشاوره با یک متخصص مجاز، فضایی امن و رابطهای درمانی را فراهم میکند که در آن شفا امکانپذیر است. یک درمانگر آموزشدیده میتواند به فرد کمک کند زخمها (یا رویدادهای) گذشته و/یا کنونی را تحلیل و پردازش کند که ممکن است تأثیر منفی بر زندگی روزمره داشته باشد. همچنین، آنها میتوانند در درک افکار و احساساتی که گاهی اوقات طاقتفرسا و گیجکننده به نظر میرسند، یاریرسان باشند. اگر میخواهید آزادی عاطفی بیشتری احساس کنید و ابزارهایی برای درک و مقابله با افسردگی و اضطراب به دست آورید، پیشنهاد میکنم یک قرار ملاقات با یک درمانگر در منطقه خود ترتیب دهید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
There is no such things as "too many issues". Many of the issues cited here are connected. For example, in this case working on the sexual abuse will possibly address the depression, the anxiety, the self esteem. There may be some grief to process around the impact of the cancer. Our body, mind and spirit are parts of one system. They are interconnected.Addressing these issue are important so you can be relieved of the burden and feel more spontaneous and enjoy life even more.
|
من مسائل زیادی برای پرداختن دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و به مدت طولانی دچار بیخوابی هستم. همچنین سابقه طولانی افسردگی دارم و اخیراً شروع به تجربه اضطراب کردهام. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که به طور خوشبختانه ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلات من بیش از حد برای پرداختن در مشاوره هستند؟
|
چیزهایی به نام "مشکلات خیلی زیاد" وجود ندارد. بسیاری از موضوعات ذکر شده در اینجا به هم مرتبطاند. به عنوان مثال، در این مورد، کار بر روی سوءاستفاده جنسی احتمالاً میتواند افسردگی، اضطراب و عزت نفس را بهبود بخشد. ممکن است کمی غم و اندوه در مورد تأثیر سرطان وجود داشته باشد. بدن، ذهن و روح ما اجزای یک سیستم واحد هستند و با یکدیگر ارتباط دارند. پرداختن به این مسائل مهم است تا بتوانید از زیر بار فشار رها شوید و احساس خودانگیختگی بیشتری داشته باشید و از زندگی لذت بیشتری ببرید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Of course not. Counseling is a process, whereby you and your therapist will help you create goals- starting with issues that are most pressing and interfering with your daily functioning. When anxiety and daily stress is more manageable then you and your therapist can examine more deep rooted or more chronic issues.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک بازمانده سرطان سینه هستم و سالهاست که دچار بیخوابی هستم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی با اضطراب مواجه شدهام. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز درباره هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا به اندازه کافی مسائل دارم که بتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
البته نه. مشاوره یک فرآیند است که در آن شما و درمانگرتان به شما کمک میکنید تا اهدافی را تعیین کنید، که با مسائلی آغاز میشود که بیشتر حیاتی و مخل عملکرد روزانهتان هستند. زمانی که اضطراب و استرس روزانه قابل مدیریتتر شوند، شما و درمانگرتان میتوانید به بررسی مسائل عمیقتر یا مزمنتر بپردازید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
You definitely don't have too many issues for counseling. In fact, counseling can help you understand how most of these things can be related to one another. For example, insomnia, depression, low self-esteem and anxiety are very common to experience after a traumatic event or events. Once you begin to work through processing these life altering events that you have experienced, the hope is that you would see a decrease in your other symptoms.
|
من مسائل زیادی برای حل کردن دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و بیخوابی مادامالعمر دارم. من تاریخچه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی در ازدواج هستم.
من هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا مشکلات زیادی دارم که نتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
قطعاً شما با مشکلات زیادی برای مشاوره مواجه نیستید. در واقع، مشاوره میتواند به شما کمک کند که درک کنید بسیاری از این موارد چگونه میتوانند به یکدیگر مرتبط باشند. به عنوان مثال، بیخوابی، افسردگی، عزت نفس پایین و اضطراب پس از یک یا چند رویداد آسیبزا بسیار شایع هستند. هنگامی که شروع به پردازش این رویدادهای تغییر دهنده زندگی که تجربه کردهاید، کنید، امید این است که شاهد کاهش علائم دیگر خود باشید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
You absolutely do not have too many issues for counselling. The fact that you are wanting to seek help is commendable and you should feel proud of yourself for reaching out for support. I know from my experience working with clients that some may say they have only one issue but when we explore it turns out they have many things that they want to discuss that are of equal importance. I believe that you deserve to feel happy, at ease and also get restful sleep amongst other things. Please do not feel hesitant because the fact that you know what you want to discuss and work on is amazing. You know the directions you want to go and the therapist just needs to help you get there. I suggest sitting down and making a list of what you want to discuss as well as what you feel is more important to address first. Perhaps the therapist can help you with that as well.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، نجاتیافته سرطان سینه هستم و مادام العمر بیخواب بودهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی احساس اضطراب میکنم. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواج موفق و خوشحالی دارم.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم بیش از حد است که بتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
شما قطعاً مسائل زیادی برای مشاوره ندارید. واقعیت اینکه شما میخواهید به دنبال کمک باشید، ستودنی است و باید به خود افتخار کنید که برای دریافت حمایت اقدام کردهاید. از تجربهام در کار با مراجعان میدانم که برخی ممکن است بگویند تنها یک مشکل دارند، اما وقتی موضوع را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که موارد زیادی وجود دارد که میخواهند در موردشان صحبت کنند و همه آنها به یک اندازه مهم هستند. من باور دارم که شما سزاوار احساس شادی، آرامش و خواب راحت، بهعلاوه چیزهای دیگر، هستید. لطفاً تردید نکنید، زیرا دانستن اینکه چه چیزی میخواهید دربارهاش صحبت کنید و روی آن کار کنید، شگفتانگیز است. شما مسیرهایی که میخواهید بروید را میدانید و تنها نیاز دارید که درمانگر به شما کمک کند تا به آنجا برسید. پیشنهاد میکنم که بنشینید و فهرستی از موضوعاتی که میخواهید در موردشان صحبت کنید، بهعلاوه آنچه که احساس میکنید اولویت بیشتری دارد، تهیه کنید. شاید درمانگر بتواند در این زمینه نیز به شما کمک کند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Thank you for sharing your question. I imagine it feels overwhelming and discouraging at times if you feel like there are too many issues to address in a counseling session. I would encourage you to share these concerns with a counselor because a counselor can help you organize the concerns into a list of specific goals. For example, a list of goals may look similar to this:1. "I will learn about the effects of medication on the symptoms of depression and anxiety."2. "I will learn about the factors that affect insomnia."3. "I will learn about resources and support groups in my local area to help me cope with my traumatic experiences."4. "I will practice self-care exercises each day and write about my thoughts and feelings in a journal so I can measure whether or not I"m making progress."This is an example of some of the possible goals a counselor can help you work toward each week. Working toward a specific goal can lead to a feeling of accomplishment once you've completed it, and this may have a positive impact on your self-esteem. I hope this information helps, and I wish you all the best!
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و یک عمر بیخوابی را تجربه کردهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و اکنون به اضطراب نیز دچار شدهام. عزت نفس من پایین است اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این موضوعات مشاورهای نداشتهام. آیا مسائلم بیش از حد برای رسیدگی در مشاوره است؟
|
از اینکه سوال خود را مطرح کردید متشکرم. تصور میکنم در مواقعی ممکن است احساس کنید که مسائل زیادی وجود دارد که نمیتوانید در یک جلسه مشاوره به آنها بپردازید و این ممکن است دلسردکننده و ناامیدکننده باشد. من شما را تشویق میکنم که این نگرانیها را با یک مشاور در میان بگذارید، زیرا مشاور میتواند به شما کمک کند تا نگرانیها را در قالب لیستی از اهداف خاص سازماندهی کنید. به عنوان مثال، فهرستی از اهداف میتواند به شکل زیر باشد: 1. "من در مورد تأثیرات دارو بر علائم افسردگی و اضطراب خواهم آموخت." 2. "من در مورد عواملی که بر بیخوابی تأثیر میگذارند خواهم آموخت." 3. "من درباره منابع و گروههای حمایتی در منطقهام اطلاعاتی کسب میکنم تا به من در کنار آمدن با تجربیات آسیبزا کمک کنند." 4. "من هر روز تمرینات خودمراقبتی را انجام میدهم و درباره افکار و احساساتم در یک دفترچه یادداشت میکنم تا بتوانم پیشرفت خود را اندازهگیری کنم." این نمونهای از اهدافی است که یک مشاور میتواند به شما کمک کند هر هفته به آنها پیش بروید. کار کردن بر روی یک هدف خاص میتواند احساس دستاوردی به شما بدهد و این میتواند تأثیر مثبتی بر اعتماد به نفس شما داشته باشد. امیدوارم این اطلاعات مفید باشد و برای شما آرزوی بهترینها دارم!
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
There are never too many issues in living. In a way we take on too many issues at one time. Then we become over whelmed with "anxiety and depression." A skillful, caring therapist will help you find a place to start and deal with one issue at a time. when this helps the other issues. Then the other issues become more manageable. I gain. confidence I can take on life better and, importantly , enjoy living life more. My best to you. Dr. Spencer
|
من مسائل زیادی برای حل کردن دارم. سابقه سوء استفاده جنسی دارم، نجاتیافته سرطان سینه هستم و یک عمر بیخوابی را تجربه کردهام. سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را با خوشحالی سپری میکنم. هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلات زیادی دارم که بتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
هرگز در زندگی مسائل زیادی وجود ندارد. به نوعی، ما همزمان با مشکلات زیادی مواجه میشویم و سپس به "اضطراب و افسردگی" دچار میشویم. یک درمانگر ماهر و دلسوز به شما کمک میکند تا جایی را برای شروع پیدا کنید و با هر مسئله بهصورت جداگانه روبرو شوید. این کار به حل مسائل دیگر نیز کمک میکند و در نتیجه، سایر مسائل مدیریتپذیرتر میشوند. من اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنم تا بهتر بتوانم با زندگی مواجه شوم و از آن مهمتر، از زندگی لذت بیشتری ببرم. بهترین آرزوها برای شما، دکتر اسپنسر
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
There are never "too many issues" to be addressed in therapy. Most people come in with multiple issues they want to address. The wonderful thing about therapy, is that often, as one or more significant issues begin to change and improve- the lead naturally without much effort to improvements in the other areas. (For example, as you begin to address trauma and betrayal from you past, you may find that the insomnia improves). Your therapist, with you input and direction, can help you to prioritize which problem areas to target first.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک نجیبزاده از سرطان سینه هستم و به طور مادامالعمر بیخوابی دارم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و اخیراً دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً 35 سال است که به خوشحالی با همسرم زندگی میکنم.
هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا برای مشاوره مشکلات زیادی دارم که باید به آنها پرداخته شود؟
|
هرگز در درمان "مسائل زیادی" وجود ندارد که نتوان به آنها پرداخت. اکثر مردم با مسائل متعددی که میخواهند به آنها رسیدگی کنند، وارد میشوند. نکته شگفتانگیز در مورد درمان این است که اغلب زمانی که یک یا چند مسئله مهم شروع به تغییر و بهبود میکنند، بهطور طبیعی و بدون تلاش زیاد، به بهبود سایر زمینهها منجر میشوند. (به عنوان مثال، وقتی که شروع به پرداختن به تروما و خیانتهای گذشته میکنید، ممکن است متوجه شوید که بیخوابیتان بهبود مییابد). درمانگر شما، با توجه به نظرات و هدایت شما، میتواند به شما کمک کند تا اولویتبندی کنید که کدام حوزههای مشکل را ابتدا هدفگذاری کنید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
You can be helped. Many of the people I see have multiple issues. These issues are often linked so that helping one issue will positively help the other issues.
|
من مسائل زیادی برای حل دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و طول عمر بیخواب دارم. سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی اضطراب نیز شروع شده است. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که بهخوبی با همسرم زندگی میکنم. هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم برای مشاوره خیلی زیاد است؟
|
میتوان به شما کمک کرد. بسیاری از افرادی که میبینم مشکلات متعددی دارند. این مسائل اغلب به یکدیگر مرتبط هستند، به طوری که حل یک مسئله میتواند به حل سایر مشکلات نیز کمک کند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
The short answer is: absolutely not! The longer answer is that it might take some time to process all of the issues, and it may feel quite "muddy" in the issues for a lot longer than is tolerable (which is why counseling may have been postponed to begin with for you.) It's important to be realistic when entering counseling of any sort, and that the therapist be realistic with you about what you might be able to expect working with that person (I use the words "might be able to expect" because therapy experiences can vary.) But that not having counseling about trauma that you have experienced much earlier in your life can play a significant role in the process and how long that process could take to unpack all that may have been buried over time.It might also be helpful in counseling to work with the therapist on figuring out where to begin, but to also manage the feelings of being overwhelmed that may make it hard to continue to show up and do the work required, week in and week out. It isn't easy work trying to process past pain that you experienced, and so consistent practice of self-care, including leaning on support systems outside of therapy, is key.
|
من مسائل زیادی برای حل کردن دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک سرطان سینه را پشت سر گذاشتهام و همواره بیخواب بودهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجی شاد داشتهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره دریافت نکردهام. آیا مشکلاتم برای مشاوره خیلی زیاد است؟
|
پاسخ کوتاه این است: مطلقاً نه! پاسخ طولانیتر این است که پردازش همه مسائل ممکن است مدتی طول بکشد و ممکن است برای مدتی طولانیتر از حد قابل تحمل، احساس "گلآلودگی" در مسائل داشته باشید (به همین دلیل ممکن است مشاوره برای شما به تعویق افتاده باشد). مهم است که هنگام ورود به هر نوع مشاوره واقعبین باشید و درمانگر نیز در مورد انتظارات شما از کار با او واقعگرا باشد (از عبارت "ممکن است بتوانید انتظار داشته باشید" استفاده میکنم زیرا تجربیات درمانی میتواند متفاوت باشد). همچنین عدم مشاوره در مورد تراومایی که قبلاً در زندگیتان تجربه کردهاید میتواند نقش مهمی در این فرآیند داشته باشد و بر مدت زمانی که برای باز کردن مسائل ممکن است نیاز باشد تأثیر بگذارد. در مشاوره ممکن است کمککننده باشد که با درمانگر همکاری کنید تا مشخص کنید از کجا باید شروع کنید و همچنین احساس غرق شدن را مدیریت کنید که ممکن است ادامه حضور و انجام کارهای لازم در هر هفته را دشوار کند. پردازش دردهای گذشته کار آسانی نیست، بنابراین تمرین مداوم مراقبت از خود و تکیه بر سیستمهای پشتیبانی خارج از درمان بسیار مهم است.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Usually people who struggle with depression also have symptoms of anxiety. These symptoms come about as a result of underlying causes. The obstacles you have been overcoming such as abuse, cancer and insomnia likely bring about similar feelings and emotions in you which affect your self-esteem. Counseling is meant to support people who have layers of difficulties. We see the difficulties as layers to an onion, peeling away the many layers.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و یک عمر بیخوابی را تجربه کردهام. همچنین سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی اضطراب هم شروع کردهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً 35 سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز درباره هیچ یک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلات زیادی دارم که در مشاوره به آنها پرداخته شود؟
|
معمولاً افرادی که با افسردگی دست و پنجه نرم میکنند، علائم اضطراب نیز دارند. این علائم ناشی از علل زمینهای هستند. موانعی که شما بر آنها غلبه کردهاید، مانند سوء استفاده، سرطان و بیخوابی، احتمالاً احساسات و عواطف مشابهی را در شما ایجاد میکنند که بر عزت نفستان تأثیر میگذارد. هدف مشاوره حمایت از افرادی است که با لایههایی از دشواری مواجه هستند. ما مشکلات را به صورت لایههایی از یک پیاز میبینیم که باید این لایههای زیاد را کنار بزنیم.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Often times when an individual begins the counseling process it is revealed that there is more than one thing going on. When we think about how much is wrong, it can be overwhelming and we may not know where to even start. Counseling can provide guidance to help you to begin working toward healing in a way that is most helpful for you to reach your goals.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و عمرم را با بیخوابی سپری کردهام. من تاریخچه طولانی افسردگی دارم و کمکم به اضطراب دچار میشوم. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز درباره هیچیک از این مسائل مشاوره دریافت نکردهام. آیا مسائل زیادی دارم که بتوانم در مشاوره به آنها رسیدگی کنم؟
|
اغلب اوقات زمانی که فردی فرآیند مشاوره را آغاز میکند، مشخص میشود که مسائل متعددی وجود دارد. وقتی به این فکر میکنیم که چه مشکلاتی وجود دارد، این موضوع میتواند بسیار طاقتفرسا باشد و ممکن است حتی ندانیم از کجا شروع کنیم. مشاوره میتواند راهنماییهایی ارائه دهد تا به شما کمک کند به گونهای که برای رسیدن به اهدافتان مناسبتر باشد، به سمت بهبودی پیش بروید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
It is very common for people to have multiple issues that they want to (and need to) address in counseling. I have had clients ask that same question and through more exploration, there is often an underlying fear that they "can't be helped" or that they will "be too much for their therapist." I don't know if any of this rings true for you. But, most people have more than one problem in their lives and more often than not, people have numerous significant stressors in their lives. Let's face it, life can be complicated! Therapists are completely ready and equipped to handle all of the issues small or large that a client presents in session. Most therapists over the first couple of sessions will help you prioritize the issues you are facing so that you start addressing the issues that are causing you the most distress. You can never have too many issues to address in counseling. All of the issues you mention above can be successfully worked through in counseling.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه آزار جنسی دارم، یک Survivor سرطان سینه هستم و به مدت طولانی دچار بیخوابی هستم. من تاریخچهای طولانی از افسردگی دارم و به تدریج دچار اضطراب میشوم. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً 35 سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز درباره هیچیک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا مشکلات من بیش از حدی است که بتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
بسیار رایج است که افراد با مشکلات متعددی روبرو شوند که میخواهند (و نیاز دارند) در مشاوره به آنها رسیدگی کنند. من مشتریانی داشتهام که همین سؤال را میپرسیدند و با کاوش بیشتر، اغلب ترس زیرین این است که "نمیتوان به آنها کمک کرد" یا اینکه "برای درمانگر خود بیش از حد خواهند بود." نمیدانم آیا این موارد برای شما صادق است یا خیر. اما بیشتر مردم در زندگی خود بیش از یک مشکل دارند و اغلب دارای استرسهای معنیدار متعددی هستند. بیایید با این موضوع روبرو شویم، زندگی میتواند پیچیده باشد! درمانگران کاملاً آماده و مجهز هستند تا به تمام مسائل کوچک یا بزرگ که مشتری در جلسه مطرح میکند، رسیدگی کنند. اکثر درمانگران در دو جلسه اول به شما کمک میکنند تا به اولویتبندی مسائل پرداخته و به مسائلی بپردازید که بیشترین ناراحتی را برای شما ایجاد میکنند. شما هرگز نمیتوانید برای مشاوره مسائل زیادی داشته باشید. تمام مسائل ذکر شده در بالا میتوانند به طرز مؤثری در مشاوره حل و فصل شوند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Absolutely not! When we have the courage to accept the challenge to address whatever is causing us pain, the solutions often generalize to many, if not all of our symptoms. I would suggest that unresolved trauma from sexual abuse is likely a primary contributing factor. However, it is important that you first build a trusting relationship with a therapist experienced in trauma treatment as this is an area of specialty that not all therapists are skilled in treating. Choosing one issue to work on, such as anxiety or depressive symptoms, and starting there will allow you the opportunity to get to know your therapist, learn coping skills for managing distressing symptoms, and establish emotional safety before jumping into trauma work.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و همواره با بیخوابی دست و پنجه نرم کردهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی شروع به تجربه اضطراب کردهام. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که به طور خوشبختانه ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مسائل زیادی دارم که در مشاوره به آنها پرداخته شود؟
|
مطلقاً نه! وقتی شجاعت پذیرش چالش برای رسیدگی به هر چیزی که باعث درد ما میشود را داشته باشیم، راه حلها اغلب به بسیاری از علائم ما تعمیم داده میشوند. من پیشنهاد میکنم که ترومای حلنشده ناشی از سوءاستفاده جنسی احتمالاً یک عامل اصلی موثر است. با این حال، مهم است که ابتدا با یک درمانگر باتجربه در زمینه درمان trauma یک رابطه مبتنی بر اعتماد برقرار کنید، زیرا این حوزهای تخصصی است که همه درمانگران در آن مهارت ندارند. انتخاب یک موضوع خاص برای کار کردن، مانند علائم اضطراب یا افسردگی، و شروع از آنجا به شما این فرصت را میدهد که با درمانگر خود آشنا شوید، مهارتهای مقابلهای برای مدیریت علائم ناراحتکننده را یاد بگیرید و قبل از ورود به درمان تروما، امنیت عاطفی را ایجاد کنید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Hello there,No one has too many issues to address in counseling. Once you start counseling, your therapist will help you identify which issues to start working on first and which are causing you the most distress. Once you and your therapist prioritize your concerns, you can start to address each concern, starting with the one causing the most distress for you.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافتهی سرطان سینه هستم و یک عمر دچار بیخوابی بودهام. من تاریخچه طولانی از افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدم. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را با خوشحالی ادامه میدهم.
هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره دریافت نکردهام. آیا تعداد مشکلاتم برای دریافت مشاوره بیش از حد زیاد است؟
|
سلام، هیچ کس در مشاوره مشکلات زیادی برای رسیدگی ندارد. هنگامی که مشاوره را آغاز میکنید، درمانگر به شما کمک میکند تا تشخیص دهید کدام مسائل را باید ابتدا مورد بررسی قرار دهید و کدامیک بیشترین ناراحتی را برای شما ایجاد میکنند. زمانی که شما و درمانگرتان نگرانیهایتان را اولویتبندی کردید، میتوانید به رسیدگی به هر یک از آنها بپردازید و از نگرانیهایی که بیشترین ناراحتی را برای شما دارند شروع کنید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
It sounds like you are feeling pretty overwhelmed. But you are also a survivor and have the benefit of a long, stable marriage. You do not have too many issues to address in counseling. A good therapist will help you to partialize your goals into smaller objectives and focus in on what's most pressing for you to address first in treatment.
|
من مسائل زیادی برای حل کردن دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک زندگیبخش سرطان سینه هستم و همیشه دچار بیخوابی بودهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچکدام از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم به قدری زیاد است که نتوانم در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
به نظر میرسد که شما احساس غرق شدگی میکنید. اما شما همچنین یک بازمانده هستید و از مزایای یک ازدواج طولانی و پایدار برخوردارید. شما مسائل چندانی برای بررسی در مشاوره ندارید. یک درمانگر خوب به شما کمک میکند تا اهداف خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و بر روی آنچه که در درمان برای شما اولویت دارد تمرکز کنید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Hello! You may have heard the saying that counseling is like peeling the layers of an onion. Whether a person comes to therapy with many issues on their heart and mind or whether he/she comes with something specific, one issue leads to another. Please don't feel as though you have too many issues. You are important and worthy. On the plus side, you are a breast cancer survivor and have a wonderful marriage! Seek the help that you deserve.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقهی سوءاستفادهی جنسی دارم، نجاتیافتهی سرطان سینه هستم و دچار بیخوابی مزمن هستم. من سابقهی طولانی افسردگی دارم و به تازگی احساس اضطراب میکنم. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا تعداد مشکلاتم برای رسیدگی در مشاوره زیاد است؟
|
سلام! شاید این جمله را شنیده باشید که مشاوره شبیه پوست کندن لایههای پیاز است. چه فردی با مسائل متعددی در قلب و ذهنش به درمان بیاید و چه با یک موضوع خاص، یک مسئله به مسئله دیگری منجر میشود. لطفاً احساس نکنید که مشکلات زیادی دارید. شما مهم و شایسته هستید. از طرفی، شما یک بازمانده از سرطان سینه هستید و ازدواج فوقالعادهای دارید! به دنبال کمکی باشید که لایق آن هستید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
You do not have too many issues to address in counseling. And your perseverance will serve you well if you choose to engage in therapy. The trauma and medical event you experienced topped off with chronic sleepless nights would lead to feelings of depression for many. The emotional reaction you've had to these experiences sounds normal albeit troublesome and I would imagine intensely painful at times as well. Therapy can help prioritize what is the most impactful issue you are grappling with. I find in therapy that when the central issue is revealed, understood, processed, and understood again in its current context, many other areas of the person's internal experience improve. It sounds as though something has prevented you from seeking help from a counselor in the past, and it sounds as though you are more seriously considering it now. Therapy helps and it can help you when you're ready.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و عمرم را با بیخوابی گذراندهام. سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی شروع کردهام به تجربه اضطراب. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواج موفق و خوشحالی دارم.
هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا با این همه مشکل، برای مشاوره بیش از حد مشکل دارم؟
|
شما مسائل زیادی برای بررسی در مشاوره ندارید. اگر تصمیم به شرکت در درمان بگیرید، پشتکار شما میتواند به شما کمک شایانی کند. تروما و رویداد پزشکی که با شبهای بیخوابی مزمن همراه بوده، برای بسیاری از افراد منجر به احساس افسردگی میشود. واکنش عاطفی شما به این تجربیات طبیعی به نظر میرسد، هرچند که آزاردهنده است و ممکن است گاهی اوقات بسیار دردناک باشد. درمان میتواند به اولویتبندی مؤثرترین مسئلهای که با آن دستوپنجه نرم میکنید، کمک کند. من در تجربههای درمانیام دریافتهام که وقتی موضوع اصلی شناسایی، درک، پردازش و دوباره در زمینهی کنونیاش فهمیده میشود، بسیاری از جنبههای دیگر تجربه درونی فرد بهبود مییابد. به نظر میرسد که در گذشته، عاملی شما را از درخواست کمک از یک مشاور بازداشته و اکنون به نظر میرسد که به طور جدیتر به آن فکر میکنید. درمان مؤثر است و میتواند زمانی که آماده باشید، به شما کمک کند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Thank you for sharing your history. You do not have too many issues to address in counseling. It will help to prioritize what you would like to work on first in therapy. Your therapist will create a treatment plan with you, which can always be changed while working together. Therapy is a process in working towards your best life, and you deserve it.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و همیشه دچار بیخوابی بودهام. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را با خوشحالی ادامه دهم.
هرگز در مورد هیچ یک از این مشکلات مشاوره نداشتهام. آیا تعداد مشکلاتم به حدی است که در مشاوره به آنها پرداخته شود؟
|
از شما به خاطر به اشتراک گذاشتن تاریخچهتان متشکرم. شما مسائل زیادی ندارید که نیاز به بررسی در مشاوره داشته باشند. کمک خواهد کرد که اولویتهایتان را مشخص کنید و روی چه موضوعاتی ابتدا در درمان کار کنید. درمانگرتان برنامهای درمانی با شما تنظیم خواهد کرد که میتواند در طول روند کار با هم تغییر کند. درمان فرآیندی است در جهت رسیدن به بهترین زندگی شما و شما شایستهاش هستید.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Not at all! Whatever issues you might have you can bring to the therapy room. Remember therapy is about YOU, not your therapist. You bring whatever you need to bring to the table. Keep in mind these issues are likely related. Remember you are a holistic being, more than just the sum of the parts. Just like any system, when you move something in one area, things start changing in other areas as well. Talk to your therapist to decide goals for counseling and establish priorities, and ENJOY THE RIDE! Growing, flourishing, and finally letting go of what hurts can be a beautiful and exciting process.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و همچنین یک عمر است که بیخواب هستم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس من پایین است اما تقریباً 35 سال است که با خوشحالی ازدواج کردهام.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره دریافت نکردهام. آیا تعداد مشکلاتم برای مشاوره بیش از حد است؟
|
نه، اصلاً! هر مشکلی که ممکن است داشته باشید، میتوانید آن را به اتاق درمان بیاورید. به یاد داشته باشید که درمان دربارهٔ شماست، نه درمانگرتان. شما هر آنچه را نیاز دارید، سر میز میگذارید. توجه داشته باشید که این مسائل احتمالاً به یکدیگر مرتبطاند. به خاطر داشته باشید که شما یک موجود کلنگر هستید و بیشتر از مجموع اجزای خود محسوب میشوید. درست مانند هر سیستم دیگری، وقتی چیزی را در یک حوزه تغییر میدهید، تغییراتی در حوزههای دیگر نیز رخ میدهد. با درمانگرتان صحبت کنید تا اهداف مشاوره را مشخص کرده و اولویتها را تعیین کنید و از این فرآیند لذت ببرید! رشد، شکوفایی و در نهایت رها کردن آنچه شما را آزار میدهد، میتواند یک فرآیند زیبا و هیجانانگیز باشد.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
You absolutely do not have "too many issues" for counseling. Your reaching out to ask this question shows you have a resilient spirit. Also, your happy marriage can be a support and strength to you as you embark on a counseling journey. I would recommend that you find a counselor who specializes in trauma, sexual trauma and/or EMDR (a type of therapy that is proven to have a strong impact on healing from trauma). Good luck!
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و دائماً با بیخوابی دست و پنجه نرم میکنم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را به طور خوشبختانه ادامه میدهم. هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا تعداد مشکلاتی که دارم برای مشاوره بیش از حد است؟
|
شما مطلقاً "مسائل زیادی" برای مشاوره ندارید. تلاش شما برای پرسیدن این سوال نشاندهندهٔ روحیهٔ مقاوم شماست. همچنین، ازدواج شاد شما میتواند پشتیبانی و قدرتی برای شما باشد در زمانی که به سفر مشاورهای آغاز میکنید. توصیه میکنم مشاوری پیدا کنید که در زمینهٔ تروما، ترومای جنسی و/یا EMDR (نوعی درمان که ثابت شده تأثیر قابل توجهی بر بهبودی از تروما دارد) تخصص دارد. موفق باشید!
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
I don't think you have too many issues for counseling. If a client came to me for help with the same issues that you have listed here I would first want them to meet with their doctor to get a physical to rule out any biological causes to your depression, anxiety, and insomnia. I would work with you on deciding which of these issues to tackle first. I usually suggest starting with the issue that is easiest. Reading through your symptoms I might choose anxiety to start with since you are in the early stages of it. I like to give my client skills they can use right away, so I would focus on teaching you breathing exercises to manage the anxiety as well as cognitive restructuring so that when an anxious thought pops up you can talk yourself through it. Once you felt that you had some control over the anxiety I'd start to work on some of your other concerns, but I would seek your input on what you felt like might be good to work on next. My gut is that some of these issues would be resolved as you worked on others. For example as you worked on your anxiety and began to process your trauma and as you began to work on self care and getting more sleep - your self esteem would probably improve. I encourage you to meet with a therapist and ask them how they might be able to help you. These are just some thoughts that came up for me on how I might help someone with the same or similar symptoms.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده سرطان سینه هستم و از بیخوابی مزمن رنج میبرم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که بهصورت خوشبختانه با همسرم زندگی مشترک دارم.
هرگز درباره هیچیک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا این تعداد مشکل برای پرداختن به آنها در مشاوره زیاد است؟
|
فکر نمیکنم مشکل زیادی برای مشاوره داشته باشید. اگر مشتریای برای کمک در مورد مسائلی مشابه آنچه که اینجا ذکر کردهاید به من مراجعه کند، ابتدا از او میخواهم که با پزشک خود دیدار کند تا ضمن دریافت یک معاینه فیزیکی، هر گونه علل بیولوژیکی افسردگی، اضطراب و بیخوابی را رد کند. من با شما همکاری خواهم کرد تا تصمیم بگیریم کدام یک از این مسائل را ابتدا باید مورد بررسی قرار دهیم. معمولاً پیشنهاد میکنم با موضوعی که سادهتر است شروع کنید. با توجه به علائم شما، ممکن است اضطراب را برای شروع انتخاب کنم زیرا در مراحل ابتدایی آن هستید. من دوست دارم مهارتهایی به مشتریهای خود آموزش دهم که بتوانند بهسرعت از آنها استفاده کنند، بنابراین بر آموزش تمرینات تنفسی برای مدیریت اضطراب و همچنین بازسازی شناختی تمرکز میکنم تا بتوانید هنگام بروز یک فکر اضطرابی با آن مواجه شوید. به محض اینکه احساس کردید بر اضطراب کنترل دارید، شروع به رسیدگی به سایر نگرانیهای شما میکنم، اما نظر شما را در مورد اینکه کدام یک از مسائل برای کار در آینده مناسبتر است، جویا میشوم. احساس من این است که برخی از این مسائل هنگامی که به حل مسائل دیگر بپردازید، به خودی خود رفع خواهند شد. به عنوان مثال، هنگامی که بر اضطراب خود کار میکردید و به پردازش آسیبهای خود میپرداختید و همچنین هنگامی که روی مراقبت از خود و بهبود خوابتان کار میکردید، احتمالاً عزتنفس شما نیز بهبود خواهد یافت. من شما را تشویق میکنم که با یک درمانگر ملاقات کنید و از آنها بپرسید که چگونه میتوانند به شما کمک کنند. اینها تنها برخی از افکاری هستند که درباره چگونگی کمک به افرادی با علائم مشابه به ذهنم خطور میکنند.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
The way it goes is that all your issues are connected. Once you work on one issue it will have a positive effect on all areas. Slowly each issue is addressed and actually less issues will need to be addressed directly since resolving one helps your overall wellness. So no, you do not have too many issues. Don’t give up. Get help now and see how your life can change for the better.
|
من مسائل زیادی برای رسیدگی دارم. من سابقه سوءاستفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و به مدت طولانی مبتلا به بیخوابی هستم. من سابقه طولانی افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجم را با خوشحالی تجربه کردهام.
هرگز درباره هیچیک از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم در مشاوره بیش از حد زیاد است؟
|
راهی که پیش میرود این است که همه مشکلات شما به هم پیوستهاند. هنگامی که روی یک مسئله کار میکنید، تأثیر مثبتی بر تمام جنبههای زندگیتان خواهد داشت. به تدریج هر مشکل حل میشود و در حقیقت، تعداد مسائل کمتری نیاز به رسیدگی مستقیم خواهند داشت زیرا حل یک مسئله به بهبود سلامت کلی شما کمک میکند. بنابراین نه، شما مشکلات زیادی ندارید. تسلیم نشوید. همین الان کمک بگیرید و ببینید چگونه زندگی شما میتواند تغییر کند و بهتر شود.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
I think this is a very common question that people who have never been to counseling before have. There is a lot of anxiety in going to counseling for the first time. This is normal. In answer to your question, the answer is an absolute NO! An important thing to remember about getting counseling is that it is a courageous first step towards hope and healing. Getting help is like training to run a marathon, it is not a sprint. You have shared a lot of issues that you are dealing with from your past, that are now negatively impacting your present, but I believe that in getting the right kind of help and support, none of them are impossible to overcome. Part of the therapeutic process is defining and prioritizing therapy goals. In collaboration with you, as a client, a therapist is there to help you with this process in determining what you would like to work on first. Not getting counseling, based on the history you have shared, has the potential to put you more at risk for mental and physical health issues. You are already seeing this happen as you begin to experience new symptoms, namely your anxiety. In therapy, you will gain understanding and insight, as well as learn skills and strategies to manage the symptoms you are experiencing.In conclusion, I would encourage you to reach out to a licensed counselor who has experience in treating trauma, grief/loss and will address shame. These are three areas that I have found that gets to the core issues that are contributing to your depression and anxiety. I believe you can get the help you need to find hope and healing. Best of luck to you!
|
من مسائل زیادی برای رسیدن به توافق دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، نجاتیافتهی سرطان سینه هستم و به مدت طولانی بیخواب بودهام. من سابقهی طولانی افسردگی دارم و به تازگی شروع به تجربهی اضطراب کردهام. عزت نفس من پایین است، اما تقریباً ۳۵ سال است که در یک ازدواج شاد زندگی میکنم.
هرگز در مورد هیچکدام از این مسائل مشاوره نگرفتهام. آیا مشکلاتم بیش از حد است که در مشاوره به آنها بپردازم؟
|
من فکر میکنم این یک سوال بسیار رایج است که افرادی که هرگز به مشاوره مراجعه نکردهاند، دارند. رفتن به مشاوره برای اولین بار میتواند اضطراب زیادی را به همراه داشته باشد و این حالت کاملاً طبیعی است. در پاسخ به سوال شما، جواب مطلقاً نه است! نکته مهمی که باید به خاطر بسپارید این است که دریافت مشاوره اولین قدم شجاعانهای به سمت امید و شفا است. کمک گرفتن شبیه به تمرین برای دویدن ماراتن است، این یک دو سرعت نیست. شما مسائل زیادی را از گذشته به اشتراک گذاشتهاید که اکنون زندگی حاضر شما را تحت تأثیر منفی قرار دادهاند، اما من معتقدم که با دریافت کمک و حمایت مناسب، هیچکدام از آنها غیرقابل غلبه نیستند. بخشی از فرآیند درمانی شامل تعریف و اولویتبندی اهداف درمانی است. یک درمانگر در همکاری با شما، به عنوان مراجعهکننده، در این فرآیند به شما کمک خواهد کرد تا مشخص کنید که میخواهید ابتدا بر روی چه چیزی کار کنید. عدم دریافت مشاوره، با توجه به تاریخچهای که به اشتراک گذاشتهاید، میتواند شما را بیشتر در معرض خطر مشکلات روانی و جسمی قرار دهد. شما در حال حاضر شاهد این اتفاق هستید که علائم جدیدی، مانند اضطراب، را تجربه میکنید. در درمان، درک و بینش به دست خواهید آورد و همچنین مهارتها و استراتژیهایی را برای مدیریت علائمی که تجرب میکنید، یاد خواهید گرفت. در پایان، من شما را تشویق میکنم که با یک مشاور دارای مجوز که در درمان تروما، غم و اندوه و فقدان تخصص دارد، تماس بگیرید. این سه حوزه به مسائل اصلی که به افسردگی و اضطراب شما کمک میکند، میپردازد. من相信 شما میتوانید کمکی را که برای یافتن امید و شفا نیاز دارید، دریافت کنید. با آرزوی موفقیت برای شما!
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Hello, I'm so glad you decided to take the first step in opening a conversation first. Deciding to go to therapy can sometimes be difficult for some, but with the right therapist, healing is possible and obtainable, even with what you've described. To answer your question, no you do not have too many issues to go to counseling. You've been through a lot and have been strong and at times it's helpful to have someone else to help you through it. What I would say is to be sure and find a therapist who is experienced in sexual abuse and trauma overall. But you absolutely do not have too many issues for counseling. Please feel free to ask any other questions you may have regarding your situation and I hope you find the therapist you're looking for, there are many great ones out there. Many of the issues you're experiencing may be tied together from the trauma. Best Wishes. Laura Cassity, LMSW, LMAC
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، به عنوان یک بازمانده سرطان سینه زندگی میکنم و از بیخوابی رنج میبرم. من تاریخچه طولانی از افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که بهطور خوشبختانه متأهل هستم. هیچگاه درباره هیچیک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا مشکلاتم برای مشاوره بیش از حد زیاد است؟
|
سلام، خیلی خوشحالم که تصمیم گرفتید اولین قدم را برای شروع یک گفتوگو بردارید. تصمیم به رفتن به درمان گاهی برای برخی افراد دشوار است، اما با درمانگر مناسب، شفا امکانپذیر و دستیافتنی است، حتی با آنچه که شما توصیف کردید. برای پاسخ به سوال شما، خیر، شما مسائل زیادی برای مراجعه به مشاوره ندارید. شما تجربیات سختی را پشت سر گذاشتهاید و قوی بودهاید و گاهی داشتن یک فرد دیگر برای کمک به شما بسیار مفید است. نکتهای که میخواهم بگویم این است که حتماً یک درمانگر با تجربه در زمینه سوءاستفاده جنسی و آسیبهای تراوماتیک پیدا کنید. اما شما به هیچ وجه برای مشاوره مسائل زیادی ندارید. لطفاً هر سوال دیگری که ممکن است درباره وضعیت خود دارید بپرسید و امیدوارم درمانگر مورد نظرتان را پیدا کنید؛ درمانگران بسیار خوبی در دسترس هستند. بسیاری از مسائلی که شما تجربه میکنید ممکن است از طریق آسیب ناشی از Trauma به هم مرتبط باشند. بهترین آرزوها. لورا کاسیتی، LMSW، LMAC
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Not at all my dear. Human beings are complex creatures, and in my opinion, our issues interconnect in a very nuanced web between our levels of being (for example, mind, body, and spirit). Everything you bring up affects all three. The truly beautiful thing about the human body is that when you begin to work on one, the others improve as well!I would encourage you to seek out a counselor who's style and approach speaks to you and start with whichever issue feels most pressing to you. A skilled therapist will flow with you at your own pace and make recommendations to other professionals (e.g., physicians, holistic practitioners, EMDR specialists for trauma etc) as needed to complement the psychotherapy work you're doing with him or her to help you find the total healing you seek. I wish you well on your journey!
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک نجاتیافته از سرطان سینه هستم و عمر طولانی را با بیخوابی گذراندهام. من سابقهای طولانی از افسردگی دارم و به تازگی دچار اضطراب شدهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که با خوشحالی در ازدواج هستم.
هرگز در مورد هیچیک از این مسائل مشاوره نداشتهام. آیا تعداد مشکلاتم بیش از حد است که در مشاوره به آنها پرداخته شود؟
|
نه عزیزم، اصلاً اینطور نیست. انسانها موجودات پیچیدهای هستند و به نظر من، مسائل ما در یک شبکهی بسیار ظریف بین سطوح وجودیمان (مثل ذهن، بدن و روح) به هم متصل میشوند. هر چیزی که مطرح میکنید بر هر سه تأثیر میگذارد. نکتهی واقعاً زیبا دربارهی بدن انسان این است که وقتی شروع به کار بر روی یکی از این سطوح میکنید، بقیه نیز بهبود مییابند! من شما را تشویق میکنم که به دنبال مشاوری باشید که سبک و رویکردش با شما همخوانی دارد و با هر مسئلهای که برایتان مهمتر است، شروع کنید. یک درمانگر ماهر به شما در ritmo خودتان کمک میکند و در صورت نیاز، توصیههایی به سایر متخصصان (مانند پزشکان، درمانگران کلنگر، متخصصان EMDR برای تروما و غیره) ارائه میدهد تا کار رواندرمانیای که با او انجام میدهید، تکمیل شود و به شما در دستیابی به شفای کاملی که به دنبال آن هستید کمک کند. برای شما آرزوی موفقیت در این سفر میکنم!
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.