audio
audioduration (s)
1
10.4
corrected_sentence
stringlengths
2
207
آیا انسان‌نماهای فضا به کره‌ی زمین حمله خواهند کرد؟
تالار لبریز از دانشجو بود.
فرفر پنکه
در مقدمهٔ کتاب تقریظی نوشت.
چشمانش از شدت وحشت بهت‌زده شده بود.
آب حوض را کشیدم.
این راه کوهستانی پر پیچ و خم است.
برای فرار از عوامل حواس‌پرتی در شهر به روستا رفت.
این پودر را ملایم به گونه‌هایت بزن.
مخارج اداری
ارضا با تأخیر
آنها شروع کردند به خنده.
راهرو پر از ته‌سیگار و کاغذ باطله بود.
آنان چندین قطعه زمین را مأمور کردند.
تانک‌ها در بالای تپه مستقر شده بودند.
خبرنگاران مرتب سؤال می‌کردند.
این فیلم از انگلیسی به فارسی دوبله شده است.
سفر کوتاه هنگام تعطیلات
از طریق تکرار
به لشکریان خود فرمان داد که شهر را غارت کنند.
او کوشید در میان کارگران آشوب‌آفرینی کند.
او مرتب زیادی پای مشتری‌هایش حساب می‌کرد.
این خط آهن در کرمان خاتمه می‌یابد.
نامهٔ شما به دستم رسید.
احیای علم و ادب در جهان اسلام
مختصر
بخش دوم این کتاب درسی
در دانشکدهٔ ما دورهٔ جدید زبان فارسی دایر شده است.
آنان با نگاه‌های خشم‌آلود خود نسبت به انتقاد ما واکنش نشان دادند.
اشک از گونه‌های او سرازیر شد.
چو افتاده است که می‌خواهد استعفا بدهد.
اعتراض پر سر و صدا نسبت به رفتار ظالمانه با زندانیان
امید بیش از حد
مارگیری
کار یک محقق، تحقیق نظام‌مند است.
آن تصویر توجه مرا جلب کرد.
او مصرانه ادعا می‌کرد که کاملاً بی‌گناه است.
این مدرسه موجودیت خود را مرهون سخاوت ایشان است.
بی‌توجهی مردم نسبت به سیاست منجر به فساد سیاستمداران می‌گردد.
پهنای بنا از بیرون به بیرون، عرض ساختمان از بیرون
برج میلاد یکی از بلندترین برج‌های مخابراتی دنیاست.
بد نیست
این دشنام‌ها در شأن آقایی مثل شما نیست.
رودخانه دو نیمه‌ی شهر را از هم جدا می‌کند.
اندیشه‌های غم‌انگیز
پیوسته در آن مسئلهٔ مهم تفکر می‌کردیم.
سرویس قابلمه تفلون
بهداشت دندان‌ها
او غمگین و بیمار به نظر می‌رسید.
سرخ شدن پوست، سوختگی درجه یک
پنجره را باز کن؛ از گرما سوختم!
از دانشگاه با امتیاز فارغ‌التحصیل شدن
او زن قابل انعطافی است و به زودی بر این فاجعه مستولی خواهد شد.
او قوهٔ حافظه خوبی دارد.
محکوم به زوال
وارد کلبه شو
ژاپن یک قدرت صنعتی است که باید در بارش حساب کرد.
برخی از زوار اهل ریا و سالوس مرتب از دیگران خرده می‌گرفتند.
اصلاً در کله‌ات مخ داری؟
تمام شب جغدها هو می‌کشیدند.
گره کوهنوردی زیر فشار، محکم‌تر می‌شود.
به واقعیت‌ها بنگر نه به رویاها.
او شکست حتمی دشمن را پیش‌بینی کرد.
آموختن باید لذت‌بخش باشد نه طاقت‌فرسا.
چه خبرها؟
دانه‌ای ده تومان
بستن تونل کندوان
اندوخته‌ی نقدی ما در حال نقصان است.
هوای قابل پرواز
این کارگر پیر در جامعهٔ گذشته بسیار رنج کشیده بود.
اشعار عاشقانه‌ی جان دان
پژوهش او فصل تازه‌ای را در مطالعه‌ی رشد کودکان آغاز کرد.
بیماری‌های تنفسی
مخارج اداری به شدت بالا رفته است.
پانزدهمین روز ماه
آن شکست کار ما را خواهد ساخت.
جمعیت زیادی در محل حادثه گرد آمده بودند.
آنان بسیاری از مخالفان سیاسی خود را با بی‌رحمی کشتند.
تب مختصر
چاه زنجیر
او در هنگام تنگدستی به دادم رسید.
او یک محقق چیره‌دست در ادبیات است.
اگر دکمه را فشار بدهی زنگ به صدا در می‌آید.
توطئه‌ای را طرح‌ریزی کردن
او از بالکن افتاد.
پیرمرد را از زمین بلند کردم.
او آدم مقلدی است.
آتش خصومت آنان چندین سال سوزان بود.
تصمیمات در محل گرفته می‌شود نه در پایتخت.
پیراهنی سفید و عاری از هر گونه لک
چه بخواهم چه نخواهم
افتاد و پایش شکست.
پزشک زن
جاودانگی سعدی
رگباری از پیکان
پروژه پایان‌نامهٔ او روی ماهواره‌های مخابراتی بود
اوراق بهادار خود واریز
بندرگاه کشتی‌های تفریحی
افتخار جاویدان
آن فیلم واقعاً معرکه است.