Unnamed: 0
float64 | Patient
stringlengths 1
2.7k
⌀ | Therapist
stringlengths 1
32.7k
⌀ | Translated Patient
stringlengths 1
2.63k
⌀ | Translated Therapist
stringlengths 3
7.25k
|
---|---|---|---|---|
null |
How do therapists classify the type of personality their clients have? What characteristics do they look at to decide what type of personality the client has? I've read about this online, but I'd like to understand this from a therapist's point of view.
|
Not very well :)So, you got the Jungians, and you got the Big Fiver's, and you got every manner of Ivory-Tower Orc in between, loosening the chains on their drooling, snarling Pet Theories...The real truth is, does it matter? If it does, what does it matter?If it's still of keen interest to you, I would presume that God designed most of his creatures with a "simpler set" of personality blueprints; not a complex set as theorized by man;Also realize that this level of reality is dualistic in nature; that means there is two of everything;So, imagine that whatever personalities you observe, and whatever words come to mind, also think of the opposite word, and you'll have a good sense of what actual personalities look like :)Then, share your findings; it'll be pretty neat to see what you come up with.
|
درمانگران چگونه نوع شخصیت مراجعان خود را دستهبندی میکنند؟ آنها به چه ویژگیهایی توجه میکنند تا تعیین کنند مراجع چه نوع شخصیتی دارد؟ من درباره این موضوع به صورت آنلاین مطالعه کردهام، اما میخواهم این را از دیدگاه یک درمانگر بفهمم.
|
نه چندان خوب :) بنابراین، شما طرفداران یونگ را دارید، و طرفداران پنج بزرگ را، و هر نوع ارک برج عاجی را در این میان، که زنجیرهای نظریه های مضحکشان را شل میکنند... حقیقت این است که آیا این موضوع اهمیت دارد؟ اگر بله، اهمیت آن چیست؟ اگر هنوز برایتان جالب است، فرض میکنم خدا بیشتر مخلوقاتش را با "مجموعهای سادهتر" از طرحهای شخصیتی طراحی کرده است؛ نه با مجموعهای پیچیده که توسط انسانها نظریهپردازی میشود. همچنین به یاد داشته باشید که این سطح از واقعیت دوگانه است؛ یعنی از هر چیزی دو وجود دارد. بنابراین، هر شخصیتی را که مشاهده میکنید و هر کلمهای که به ذهنتان میرسد، به کلمه برعکس آن نیز فکر کنید، و خواهید دید که شخصیتهای واقعی چگونه هستند :) سپس، یافتههای خود را به اشتراک بگذارید؛ دیدن آنچه به ذهنتان میرسد، بسیار جالب خواهد بود.
|
null |
How do therapists classify the type of personality their clients have? What characteristics do they look at to decide what type of personality the client has? I've read about this online, but I'd like to understand this from a therapist's point of view.
|
In my therapy practice I avoid characterizing people except for whether or not they are self-harming or a risk to harm other people.As long as someone is sincerely trying to know more about themselves my work is help the person clarify who they really are and how their true self may be quite different than the life the person created for themselves, based on satisfying other people's standards.In broad terms, personality disorders have stock characteristics which change very minimally over time instead of uniqueness which constantly flows and changes with circumstances over time.
|
درمانگران چگونه نوع شخصیت مراجعان خود را طبقهبندی میکنند؟ آنها به چه ویژگیهایی توجه میکنند تا تعیین کنند مراجع چه نوع شخصیتی دارد؟ من در مورد این موضوع به صورت آنلاین مطالعه کردهام، اما میخواهم این را از دیدگاه یک درمانگر درک کنم.
|
در تمرین درمانی خود از توصیف افراد به جز اینکه آیا آنها به خود آسیب میزنند یا خطری برای آسیب رساندن به دیگران دارند، پرهیز میکنم. تا زمانی که فردی صادقانه سعی میکند بیشتر درباره خود بیاموزد، وظیفه من این است که به او کمک کنم تا درک بهتری از هویت واقعیاش پیدا کند و ببیند که خود واقعیاش ممکن است به طور قابل توجهی با زندگیای که به خاطر رضایت دیگران برای خود ساخته است، متفاوت باشد. به طور کلی، اختلالات شخصیتی ویژگیهای ثابتی دارند که در طول زمان تغییر بسیار کمی میکنند، برخلاف منحصر به فرد بودن که به طور مداوم با شرایط تغییر میکند.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
I think we all go through a period of time where we think we aren't worth anything. Sometimes these feelings are a result of low self esteem or because of shame. The most important part of dealing with this thought is to separate feelings from reality. "I don't feel worth anything, but I know what I do is important, I know who I am matters to others. I know I am loved and cared about."When you find yourself having these thoughts, stop, take a few deep breaths and try to reframe what you're thinking.
|
من مدام به این افکار تصادفی و ناخواسته دچار میشوم. چیزهایی مثل "تو هیچ ارزشی نداری." میدانم که این افکار مال خودم هستند، اما حس میکنم شخص دیگری آنها را میگوید.
چه مشکلی با من هست و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
فکر میکنم همه ما دورهای را پشت سر میگذاریم که حس میکنیم ارزش خاصی نداریم. گاهی اوقات این احساسات ناشی از عزت نفس پایین یا شرم هستند. مهمترین بخش در مواجهه با این فکر، جداسازی احساسات از واقعیت است. "من احساس میکنم هیچ ارزشی ندارم، اما میدانم کاری که انجام میدهم مهم است، میدانم که هویتم برای دیگران اهمیت دارد. میدانم که مورد عشق و محبت قرار دارم." وقتی متوجه شدید که این افکار به ذهنتان میآیند، لحظهای توقف کنید، چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید نگرش خود را به این افکار تغییر دهید.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
There is nothing wrong with you! Sometimes we get intrusive thoughts that can be worrisome. One things that can be helpful is to identify if there is a trigger to these thoughts - something in your life that makes these thoughts more common (an experience, a person, a place, a situation, etc.). It will also be helpful to try and challenge this type of thinking by focusing on ways in which you are worthwhile as a person and have worth in your life. CBT (Cognitive Behavioral Therapy) may be particularly helpful with this, also. If you are open to seeing a therapist, find one that does CBT. You can also find resources on CBT online. It focuses on stopping and challenging unhelpful and harmful thinking patterns and replacing it with more helpful and healthy thinking patterns.
|
من مدام به این افکار تصادفی که نمیخواهم دچار میشوم. چیزهایی مانند "تو هیچ ارزشی نداری". میدانم که این افکار مال خودم است، اما احساس میکنم کسی دیگری آنها را میگوید.
چه مشکلی با من وجود دارد و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
هیچ مشکلی با شما وجود ندارد! گاهی اوقات افکار مزاحم به سراغ ما میآید که میتواند نگرانکننده باشد. یکی از کارهایی که میتواند مفید باشد این است که مشخص کنید آیا محرکی برای این افکار وجود دارد - چیزی در زندگی شما که موجب میشود این افکار بیشتر به وجود بیایند (یک تجربه، یک شخص، یک مکان، یک موقعیت و غیره). همچنین تلاش برای به چالش کشیدن این نوع تفکر با تمرکز بر جنبههایی از خود که شما را به عنوان یک فرد ارزشمند و مهم نشان میدهد، میتواند مؤثر باشد. CBT (درمان شناختی رفتاری) نیز ممکن است بهویژه در این زمینه کمککننده باشد. اگر تمایل به مراجعه به یک درمانگر دارید، درمانگری پیدا کنید که CBT را انجام دهد. همچنین میتوانید منابع CBT را بهصورت آنلاین پیدا کنید. این روش بر متوقف کردن و به چالش کشیدن الگوهای تفکر غیرمفید و مضر و جایگزینی آنها با الگوهای فکری مفیدتر و سالمتر تمرکز دارد.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
We all suffer from random thoughts from time to time. Being able to manage your thoughts and choose what to think about yourself is something you would learn in counseling. An effective treatment modality for this situation is cognitive behavioral therapy.
|
من مدام درگیر این افکار تصادفیام که نمیخواهمشان. چیزهایی مثل "شما ارزشی ندارید". میدانم که این افکار مال خودم هستند، اما احساس میکنم که شخص دیگری اینها را میگوید.
چه مشکلی با من است و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
همه ما هر از گاهی از افکار تصادفی رنج میبریم. توانایی مدیریت افکار و انتخاب اینکه درباره خودتان چه فکری کنید، چیزی است که در مشاوره میآموزید. یک روش درمانی مؤثر برای این شرایط، درمان شناختی-رفتاری است.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
A lot of times the thoughts we have about ourselves are messages we have received from other people and later internalized them. So in that sense, these thoughts are yours and belong to you, but you have received these messages from somebody else. Even though we all receive messages like this at times, it pays to be careful not to ignore other messages we are receiving, such as a loved one appreciating your help or attention, a friend responding to encouragement, or a colleague showing interest in you. I hope this helps.
|
من مدام افکار تصادفیای دارم که نمیخواهم. مثل "تو هیچ ارزشی نداری." میدانم که این افکار خودم هستند، اما احساس میکنم که شخص دیگری آن را میگوید.
چه اشکالی در من وجود دارد و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
اغلب اوقات، افکاری که درباره خود داریم پیامهایی هستند که از دیگران دریافت کردهایم و سپس آنها را درونی کردهایم. بنابراین از این لحاظ، این افکار به شما متعلقاند، اما این پیامها از شخص دیگری به شما منتقل شدهاند. حتی اگر همه ما گاهی اوقات چنین پیامهایی دریافت کنیم، باید مراقب باشیم که دیگر پیامهایی را که دریافت میکنیم نادیده نگیریم؛ مانند قدردانی یکی از عزیزان از کمک یا توجه شما، پاسخ دوستی به تشویقها، یا ابراز علاقه همکاران به شما. امیدوارم این توضیحات مفید باشد.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
Those kinds of thoughts can be quite difficult to handle, but if they are your own thoughts (and not voices you are hearing, which can be very different), they likely are not new to you. From what I've learned from clients I work with, often these thoughts have been quite useful for them over the course of their lives, that through criticizing oneself, it is a way of motivating oneself. However, in your case and in most of those clients, it has caught up to them and it's almost like they no longer need the motivation (that they can do just fine motivating themselves by themselves!)I think it's important to see these thoughts as the voice of the "inner critic." That inner critic was there for a long time, again, because "it" (I like to identify it as a thing inside of you) thought that you needed motivation in the form of criticism to stay on task with your life. But now that that kind of sentiment is no longer needed by you, it might be time to have a different kind of relationship with it. But it wants to be heard. It doesn't want to silenced (Or "stopped" in your words.) So instead of trying to ignore it, perhaps we can see all the ways you are worth something and internalize (take in, let those ways resonate with you, sit with them, think about them) so that the inner critic can see that it isn't quite correct in what it is saying. In essence, you are instead sitting with the thoughts or worthiness instead of worthlessness.If that is challenging, sometimes seeing someone who is objective, such as a therapist, can be helpful. They can help you see the ways in which you are strong, have resilience, as well as any positive attributes that might be hard to see in the face of this loud inner critic. And, above all, if you feel like this doesn't resonate for you, and that the voices might actually be voices, an evaluation should be sought to further tease out what sorts of symptoms you are experiencing.
|
من مرتباً این افکار تصادفی را دارم که نمیخواهم. چیزهایی مثل "تو هیچ ارزشی نداری." میدانم که این افکار مال خودم هستند، اما احساسی دارم که گویا شخص دیگری آنها را میگوید.
چه مشکلی با من وجود دارد و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
رسیدگی به این نوع افکار میتواند بسیار دشوار باشد، اما اگر این افکار از خود شما هستند (و نه صداهایی که میشنوید، که میتوانند بسیار متفاوت باشند)، احتمالاً برای شما تازگی ندارند. از آنچه از مشتریانی که با آنها کار میکنم آموختهام، اغلب این افکار در طول زندگی برای آنها بسیار مفید بودهاند و انتقاد از خود بهعنوان ابزاری برای ایجاد انگیزه عمل کرده است. با این حال، در مورد شما و اکثر آن مشتریان، این رویکرد به آنها آسیب زده و تقریباً به نظر میرسد که دیگر نیازی به آن نوع انگیزه ندارند (چرا که میتوانند بهخوبی به تنهایی انگیزه خود را تأمین کنند!). به نظر من، مهم است که این افکار را بهعنوان صدای «منتقد درونی» ببینیم. آن منتقد درونی برای مدت طولانی وجود داشته زیرا «او» (من دوست دارم آن را به عنوان یک چیز درون شما تعریف کنم) بر این باور بود که شما به نقد برای ادامه دادن به زندگی نیاز دارید. اما حالا که این احساس دیگر برای شما ضروری نیست، ممکن است زمان آن رسیده باشد که رابطهای متفاوت با آن داشته باشید. با این حال، او میخواهد شنیده شود. نمیخواهد ساکت شود (یا به تعبیر شما «متوقف» شود). بنابراین بهجای تلاش برای نادیده گرفتن آن، شاید بتوانیم همه راههایی را که شما ارزشمند هستید، ببینیم و درونی کنیم (پذیرفتن، اجازه دادن به طنین انداختن این ارزشها در وجود شما، نشستن با آنها و فکر کردن در موردشان) طوری که منتقد درونی متوجه شود آنچه میگوید چندان صحیح نیست. بهاساس، شما بهجای احساس بیارزشی با افکار شایستگیها مینشینید. اگر این موضوع چالشبرانگیز است، گاهی دیدن فردی بیطرف، مانند یک درمانگر، میتواند مفید باشد. آنها میتوانند به شما کمک کنند تا جوانب قوت، انعطافپذیری و ویژگیهای مثبتی که ممکن است در برابر این منتقد درونی پرصدا قابل مشاهده نباشد را ببینید. و از همه مهمتر، اگر احساس میکنید این مطالب برای شما معنادار نیست و صداها ممکن است در واقع صداهای خارجی باشند، بهتر است به دنبال ارزیابی بیشتر باشید تا مشخص شود چه نوع علائمی را تجربه میکنید.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
We have thousands of thoughts a day. Some thoughts we choose to think, and some thoughts are random as you describe. We can't control the first random thought but as soon as we become aware of it we can make a conscious choice to change the thought. Positive affirmations are messages we intentionally read to or tell ourselves to help us counteract negative thoughts. If you find yourself under stress on some days more than others you may notice an increase of these negative thoughts about yourself. To help you neutralize your negative thoughts and make it more natural to randomly think positive thoughts about yourself you might find it helpful to work with a therapist who specializes in cognitive behavioral therapy. This professional can help you build insight into your errors in thinking, help you develop a stress management plan, and provide you with additional tools to boost your self-esteem.
|
من مدام با این افکار تصادفی که نمیخواهم مواجه میشوم. چیزهایی مانند "شما هیچ ارزشی ندارید". میدانم که این افکار مال خودم هستند، اما احساس میکنم که شخص دیگری آنها را میگوید.
چه مشکلی دارم و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
ما روزانه هزاران فکر داریم. برخی از افکار را خودمان انتخاب میکنیم و برخی دیگر تصادفی، همانطور که شما توضیح میدهید. ما نمیتوانیم اولین فکر تصادفی را کنترل کنیم، اما به محض اینکه از آن آگاه میشویم، میتوانیم بهطور آگاهانه تصمیم بگیریم که آن فکر را تغییر دهیم. جملات تأکیدی مثبت پیامی هستند که بهطور عمدی برای خود میخوانیم یا به خود میگوییم تا در مقابله با افکار منفی به ما کمک کنند. اگر در برخی روزها بیشتر از روزهای دیگر تحت استرس هستید، ممکن است متوجه افزایش این افکار منفی درباره خودتان شوید. برای کمک به خنثی کردن افکار منفی و طبیعیتر کردن تفکر تصادفی افکار مثبت درباره خود، ممکن است همکاری با یک درمانگر متخصص در درمان شناختی-رفتاری مفید باشد. این متخصص میتواند به شما کمک کند تا بینش بیشتری درباره اشتباهات تفکریتان پیدا کنید، برنامهای برای مدیریت استرس ایجاد کنید و ابزارهای اضافی برای تقویت عزت نفستان در اختیار شما قرار دهد.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
Many people have thoughts like those you describe, and often it feels like someone else is saying it because they are things that may have been said to you when you were very young. When young children hear negative things about themselves they tend to internalize these negative ideas and to form negative core beliefs. The good news is we can learn to stop these thoughts and to replace them with healthier thoughts. The first step is to catch yourself when you are thinking these thoughts, and to stay "stop!"; then replace it with another thought. So for instance, maybe you fail a test or get rejected by a romantic interest. You catch yourself saying "you aren't worth anything". Stop this thought, and replace it with "You didn't do as well on that test as you would have liked. Let's figure out how you can do better next time." Or "she may not want to go out with you, but someone else will". So the idea is to develop a voice of a "friend", who can tell you the kind of things you would say to your own best friend. You might also pick up the book, Feeling Good, by David Burns. He gives many tips for how to change Negative Self Talk.
|
من مدام با افکار تصادفی مواجه میشوم که نمیخواهم. چیزهایی مثل "تو ارزشی نداری." میدانم که این افکار خودم هستند، اما احساس میکنم که شخص دیگری اینها را میگوید.
چه مشکلی برای من پیش آمده و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
بسیاری از مردم افکاری مشابه آنچه شما توصیف میکنید دارند و اغلب احساس میشود که انگار شخص دیگری این افکار را بیان کرده است، زیرا اینها چیزهایی هستند که ممکن است در دوران کودکی به شما گفته شده باشد. وقتی کودکان خردسال درباره خود چیزهای منفی میشنوند، تمایل دارند این ایدههای منفی را درونی کرده و باورهای منفی بنیادینی شکل دهند. خبر خوب این است که میتوانیم یاد بگیریم این افکار را متوقف کرده و آنها را با افکار سالمتری جایگزین کنیم. اولین قدم این است که وقتی به این افکار فکر میکنید خود را متوقف کنید و بگویید "ایست!"؛ سپس آن را با یک فکر دیگر جایگزین کنید. به عنوان مثال، ممکن است در یک آزمون شکست بخورید یا از سوی فردی که به او علاقه دارید رد شوید. وقتی متوجه شدید که میگویید "تو هیچ ارزشی نداری"، این فکر را متوقف کرده و با این جمله جایگزین کنید: "در آن آزمون آنطور که دوست داشتی عمل نکردی. بیایید ببینیم دفعه بعد چگونه میتوانی بهتر عمل کنی." یا "او شاید نخواهد با تو بیرون برود، اما شخص دیگری خواهد بود." بنابراین، هدف این است که صدای یک "دوست" را در درون خود پرورش دهید که بتواند به شما همان چیزهایی را بگوید که به بهترین دوستتان میگویید. همچنین میتوانید کتاب «احساس خوب» نوشته دیوید برنز را بخوانید. او نکات زیادی برای تغییر خودگویی منفی ارائه میدهد.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
Talking to a licensed profession who can discuss this in greater depth can be best. As a general information, in short, I can say that our thoughts are greatly influenced by our early life experiences. Our thoughts are processed through schemes, these are mental images or templates by which we make meaning of the world around us. While our upbringing has a great influence on the way we see and interact with the world around us as adults, However, we are not condemned to abide by them for life, in psychotherapy, you learn to change negative schemas with positive ones. Yeah, if you had less than optimal childhood you would have some sort of negative schemas that unconsciously lead to self-sabotage your efforts for success and happiness. The research in the field of interpersonal neurobiology suggests that without conscious awareness and reflective practices we tend to interact with the world by repeating old habits of mind. On the other hand, in psychotherapy you can learn helpful strategies to increase your conscious abilities to stay in control of your mind in the present moment and reduce intrusions of negative mind habits. Yoga, meditation, and tai chi are also found to increase self-awareness and lessen the intrusions of negative self-judgment on one's psyche.
|
من مرتب افکار تصادفیای دارم که نمیخواهم. مثل این که "تو هیچ ارزشی نداری." میدانم که اینها افکار خودم هستند، اما احساس میکنم که شخص دیگری آن را میگوید.
چه مشکلی با من وجود دارد و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
صحبت کردن با یک حرفهای دارای مجوز که میتواند در این زمینه بهطور عمیقتری بحث کند، بهترین انتخاب است. بهعنوان یک اطلاعات کلی، بهطور خلاصه میتوانم بگویم که افکار ما تحت تأثیر تجربیات اولیه زندگیمان قرار دارند. افکار ما از طریق طرحها پردازش میشوند؛ اینها تصاویر ذهنی یا الگوهایی هستند که بهوسیله آنها دنیای اطراف خود را معنا میکنیم. در حالی که تربیت ما تأثیر زیادی بر نحوه دید و تعامل ما با دنیای اطرافمان در بزرگسالی دارد، اما ما محکوم به ادامه دادن آنها برای تمام عمر نیستیم. در رواندرمانی، شما یاد میگیرید که طرحوارههای منفی را با طرحوارههای مثبت جایگزین کنید. بله، اگر دوران کودکی شما کمتر از حد مطلوب بوده، ممکن است برخی طرحوارههای منفی داشته باشید که بهطور ناخودآگاه منجر به تخریب تلاشهای شما برای موفقیت و خوشبختی میشود. تحقیقات در زمینه عصبشناسی بینفردی نشان میدهد که بدون آگاهی و شیوههای بازتابی، تمایل داریم با تکرار عادتهای ذهنی گذشته با جهان تعامل کنیم. از سوی دیگر، در رواندرمانی میتوانید استراتژیهای مفیدی را بیاموزید تا تواناییهای آگاهانه خود را افزایش دهید و در حال حاضر کنترل ذهن خود را حفظ کنید و نفوذ عادتهای منفی ذهنی را کاهش دهید. یوگا، مدیتیشن و تایچی نیز به افزایش خودآگاهی و کاهش تأثیرات قضاوت منفی بر روان فرد کمک میکنند.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
Life is beautiful without unwanted thoughts and stress. With proper strategies and tools it is possible to regain control over your thoughts. I guess you are just having "thoughts" and not actually "hearing voices"? My suggestion is to see a therapist and go from there.
|
من مدام به این افکار تصادفی که نمیخواهم، دچار میشوم. چیزهایی مانند "تو هیچ ارزشی نداری". میدانم که این افکار خودم هستند، اما احساس میکنم که شخص دیگری آنها را میگوید.
چه مشکلی برای من پیش آمده و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
زندگی بدون افکار ناخواسته و استرس زیباست. با استفاده از استراتژیها و ابزارهای مناسب، میتوانید کنترل افکار خود را دوباره به دست آورید. حدس میزنم که شما تنها "افکار" دارید و در واقع "صداها" را نمیشنوید؟ پیشنهاد من این است که به یک درمانگر مراجعه کنید و از آنجا ادامه دهید.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
First off, there is nothing wrong with you. In fact, having random thoughts we feel we cannot control is actually quite common and normal. Sometimes our thoughts think they are protecting us (if we think we aren't worth anything, it won't hurt when we get rejected) but they are actually doing quite the opposite. They are keeping us "stuck" and creating a self-prophization. (If I think I am not worth anything, I don't have to try, and I will keep proving to myself that I am not worth anything). There are many techniques to work through and start to change our negative self-talk. There are actually many self-help workbooks that can help with this as well. A technique I like to use is meditation or mindfulness. This can teach us to accept our thoughts (not fight them) and then learn to let them go. Release the power they have on us. If we can learn to release these and not ruminate on them, this will give us the space to allow more positive and supportive thoughts to come in. Mantras can help with this as well (I AM worth a lot, I AM important, I have value). Saying these to yourself everyday over and over (even if at first you don't believe) can retrain our brains to believe it (and allow us to believe it). I have even wrote positive mantras to myself in my bathroom mirror so I am forced to look at these throughout the day.Please remember to not be hard on yourself as you begin to attempt to change the automatic thought patterns. It took a while for you to get where you are and it will take a while for this change to kick in and feel normal. So allow the process to happen slowly and allow yourself to accept you as the amazing and brave person you are.
|
من مدام با افکار تصادفی که نمیخواهم، درگیر هستم. چیزهایی مانند "تو هیچ ارزشی نداری". میدانم که این افکار مال خودم هستند، اما احساس میکنم شخص دیگری این جمله را میگوید.
چه مشکلی برای من پیش آمده و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
اول از همه، هیچ مشکلی با شما وجود ندارد. در واقع، داشتن افکار تصادفی که احساس میکنیم نمیتوانیم کنترل کنیم، کاملاً عادی و طبیعی است. گاهی اوقات افکار ما فکر میکنند که از ما محافظت میکنند (اگر احساس کنیم که ارزشی نداریم، وقتی طرد میشویم، آسیب کمتری میبینیم) که در واقع، این افکار کاملاً برعکس عمل میکنند. آنها ما را «گیر» نگه میدارند و یک پیشگویی خود به خودی ایجاد میکنند. (اگر فکر میکنم ارزشی ندارم، لازم نیست تلاش کنم و این به من این اجازه را میدهد که به خودم ثابت کنم که ارزشی ندارم). تکنیکهای زیادی وجود دارد که میتوانیم بر روی آنها کار کنیم و شروع به تغییر خودگویی منفی خود کنیم. در واقع، بسیاری از کتابهای خودیاری نیز وجود دارند که میتوانند در این زمینه کمککننده باشند. یکی از تکنیکهایی که دوست دارم از آن استفاده کنم، مدیتیشن یا تمرکز حواس است. این میتواند به ما بیاموزد که افکارمان را بپذیریم (به جای مبارزه با آنها) و سپس یاد بگیریم که آنها را رها کنیم. این کار به ما کمک میکند تا از قدرتی که این افکار بر ما دارند رها شویم. اگر بتوانیم یاد بگیریم که این افکار را رها کنیم و بر روی آنها نشخوار نکنیم، این به ما فضای لازم را میدهد تا افکار مثبت و حمایتی بیشتری به ذهنمان راه یابد. مانتراها نیز میتوانند در این زمینه کمک کنند (من ارزش زیادی دارم، من مهم هستم، من دارای ارزش هستم). گفتن این عبارات به خودتان هر روز بارها و بارها (حتی اگر در ابتدا به آنها اعتقاد نداشته باشید) میتواند مغز ما را دوباره برنامهریزی کند تا آن را باور کند و به ما اجازه دهد که به آن ایمان بیاوریم. من حتی جملات مثبت را بر روی آینه حمام نوشتهام تا مجبور شوم در طول روز به آنها توجه کنم. لطفاً به یاد داشته باشید که هنگام شروع تلاش برای تغییر الگوهای فکری خودکار، به خودتان سخت نگیرید. مدتی طول کشید تا به جایی که هستید برسید و تغییرات نیاز به زمان دارند تا به حالت عادی برگردند. بنابراین اجازه دهید این فرآیند به آرامی پیش برود و به خودتان این اجازه را دهید که به عنوان فرد شگفتانگیز و شجاعی که هستید، خودتان را بپذیرید.
|
null |
I keep having these random thoughts that I don't want. Things like "you aren't worth anything." I know they're my own thoughts but it feels like someone else is saying it.
What is wrong with me, and how can I stop having these thoughts?
|
Those critical thoughts most likely came into your mind as the way you understood what one of your parents or some other adult who was very meaningful to you, at a very young age.When we are too young to distinguish whether what a grown person tells us, feels accurate, we absorb their opinions as our own.Your question shows you've reached the point of emotional maturity to know that your opinion about yourself is not the same as what is inside your emotional brain and stored there since you were too young to know that someone else's opinions are not necessarily your opinions.Nothing is wrong with you, everything is right with you to wonder how to more firmly establish your own point of view.Start the habit to revise any viewpoints about yourself which don't feel true.Then replace these thoughts with better ones which you decide on your own.After a while of doing this you'll either automatically think the more positive thoughts about yourself or at least be in the habit to know that negative viewpoints about you are not necessarily true.
|
من مدام به این افکار تصادفی که نمیخواهم دچار میشوم. چیزهایی مانند "تو هیچ ارزشی نداری". میدانم که این افکار مال خودم هستند، اما احساس میکنم که شخص دیگری آن را میگوید.
چه مشکلی با من است و چگونه میتوانم این افکار را متوقف کنم؟
|
آن افکار انتقادی احتمالاً به این دلیل به ذهن شما خطور کردهاند که شما در سنین بسیار پایین، آنچه را که یکی از والدین یا یک بزرگسال دیگر که برای شما بسیار مهم بوده است، فهمیدهاید. در زمانی که هنوز برای تشخیص دقیق آنچه که یک فرد بالغ به ما میگوید خیلی جوان هستیم، نظرات آنها را به عنوان نظرات خودمان جذب میکنیم. سؤال شما نشان میدهد که به نقطهای از بلوغ عاطفی رسیدهاید که میدانید نظر شما درباره خودتان با آنچه در مغز عاطفیتان وجود دارد و از زمانی که خیلی جوان بودید، ذخیره شده است، یکسان نیست. باید بدانید که نظرات دیگران لزوماً نظرات شما نیستند. هیچ مشکلی در شما وجود ندارد و کاملاً طبیعی است که بخواهید دیدگاه خود را محکمتر شکل دهید. شروع کنید به عادت دادن خود به بازنگری هر گونه دیدگاهی درباره خود که احساس نمیکنید درست است. سپس این افکار را با افکار بهتری که خودتان انتخاب میکنید جایگزین کنید. پس از مدتی، یا به طور خودکار افکار مثبتتری درباره خود خواهید داشت یا حداقل به عادت میکنید که بدانید دیدگاههای منفی در مورد شما لزوماً صحیح نیستند.
|
null |
I'm currently struggling with diagnosed depression, anxiety, and Misophonia. Also, I am 99% sure I have Borderline Personality Disorder and Avoidant Personality Disorder. I read the DSM-IV, taken college psychology, etc. I know it in my heart I have them. Is self-diagnosing okay with the right research?
|
Any diagnosis is limited in its usefulness.Knowing the name of some typical ways you may feel, think and behave, doesn't help you or anyone to understand why the person is the way they are and how to change any of these characteristics.Both self-diagnosing and being diagnosed are equally unhelpful to know why you are the way you are and what to do about it.Consider yourself a person who wants to find a better way to be who you are, and this will get you further with better results than to read a list of descriptions which all are very indicting and negative sounding.
|
من در حال حاضر با افسردگی، اضطراب و میسوفونیا که تشخیص داده شدهاند، دست و پنجه نرم میکنم. همچنین، ۹۹٪ مطمئن هستم که اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اجتنابی دارم. من DSM-IV را خواندهام و در رشته روانشناسی در دانشگاه تحصیل کردهام و غیره. آیا خودتشخیصی با تحقیق مناسب صحیح است؟
|
هر تشخیصی از نظر مفید بودن محدود است. دانستن نام برخی از روشهای رایجی که ممکن است احساس، تفکر و رفتار کنید، به شما یا هیچکس کمک نمیکند تا بفهمید چرا فرد به این شکل است و چگونه میتوان هر یک از این ویژگیها را تغییر داد. هم خودتشخیصی و هم تشخیص از سوی دیگران به همان اندازه برای فهمیدن اینکه چرا به این شکل هستید و چه اقداماتی باید انجام دهید، مفید نیستند. خود را فردی در نظر بگیرید که میخواهد راه بهتری برای بودن خود بیابد؛ این رویکرد به شما کمک بیشتری خواهد کرد و نتایج بهتری نسبت به خواندن لیستی از توصیفاتی که همگی بسیار سرزنشآمیز و منفی هستند، به همراه خواهد داشت.
|
null |
I'm currently struggling with diagnosed depression, anxiety, and Misophonia. Also, I am 99% sure I have Borderline Personality Disorder and Avoidant Personality Disorder. I read the DSM-IV, taken college psychology, etc. I know it in my heart I have them. Is self-diagnosing okay with the right research?
|
Hello, and thank you for your question. Self-diagnosing is something that we all do about one health issue or another. Taking a guess about what may or may not be happening to us is completely normal, however the actual clinical diagnoses of a mental health disorder requires a licensed mental health professional. Here are a few reasons for this: 1. Making a clinical diagnosis often requires other things besides matching up the symptoms of a disorder. To come to a diagnoses for any of the things you mentioned, a counselor would consult the DSM, but they may also use some type of screening tool, assessment or scale. Many disorders have similarities and it requires someone with training to tease out the differences in the symptoms. 2. Our judgement is sometimes off when it comes to assessing ourselves. We really can't be objective. Something as serious as determining a diagnosis really needs to be done by someone who has that objectivity. In addition, once you know your diagnosis, treating it usually requires help from a professional. 3. Sometimes the symptoms of a mental health disorder makes self-diagnoses impossible, in and of itself. For example, someone could be having hallucinations or delusions and not realize it. That would clearly make it impossible for them to diagnose themselves. There a many examples where something like this could happen with different mental health disorders. There are other reasons, but these are three important ones. Now, does this mean that you are wrong about your diagnosis? Maybe not. You may be correct. But, it is important to get this confirmed by a professional mental health clinician. If a disorder is then found, you can begin to talk about treatment. Hope this was helpful. Be well.Robin J. Landwehr, DBH, LPCC, NCC
|
من در حال حاضر با افسردگی، اضطراب و میسوفونیا دست و پنجه نرم میکنم. همچنین، ۹۹٪ مطمئن هستم که اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اجتنابی دارم. DSM-IV را مطالعه کردهام، در دروس روانشناسی دانشگاه شرکت کردهام و غیره. آیا خودتشخیصی با تحقیقات مناسب قابل قبول است؟
|
با سلام و تشکر از سوال شما. خود تشخیصی کاری است که همه ما در مورد یک موضوع بهداشتی یا دیگری انجام میدهیم. حدس زدن در مورد اینکه چه چیزی ممکن است برای ما اتفاق بیفتد یا نیفتد، کاملاً طبیعی است. با این حال، تشخیص بالینی واقعی یک اختلال روانی نیازمند یک متخصص بهداشت روان دارای مجوز است. در اینجا چند دلیل برای این موضوع وجود دارد: 1. تشخیص بالینی اغلب به موارد دیگری علاوه بر تطبیق علائم یک اختلال نیاز دارد. برای تشخیص هر یک از مواردی که ذکر کردهاید، یک مشاور باید به DSM مراجعه کند و ممکن است از انواع ابزارهای غربالگری، ارزیابی یا مقیاسهای دیگر نیز استفاده کند. بسیاری از اختلالات شباهتهایی دارند و نیاز به فردی با آموزش مناسب دارند تا تفاوتهای علائم را تشخیص دهد. 2. قضاوت ما گاهی اوقات در ارزیابی خود نادرست است و نمیتوانیم بهطور عینی قضاوت کنیم. تشخیص یک وضعیت جدی باید توسط شخصی انجام شود که این عینیت را دارد. علاوه بر این، پس از اینکه تشخیص خود را دریافت کردید، درمان آن معمولاً به کمک یک متخصص نیاز دارد. 3. گاهی اوقات علائم یک اختلال روانی میتواند خود تشخیصی را غیرممکن کند. به عنوان مثال، فردی ممکن است دچار توهم یا هذیان باشد و از آن بیاطلاع. این بهوضوح توانایی تشخیص خود را برای آنها غیرممکن میسازد. مثالهای زیادی از این موضوع وجود دارد که میتواند با اختلالات مختلف روانی پیش بیاید. دلایل دیگری نیز وجود دارد، اما اینها سه دلیل مهم هستند. حال آیا این به این معنی است که شما در مورد تشخیص خود اشتباه میکنید؟ شاید نه. ممکن است حق با شما باشد، اما مهم است که این موضوع توسط یک پزشک متخصص بهداشت روان تأیید شود. اگر اختلالی شناسایی شود، میتوانید در مورد درمان آن صحبت کنید. امیدوارم این اطلاعات مفید بوده باشد. شاد و تندرست باشید.
Robin J. Landwehr, DBH, LPCC, NCC
|
null |
She has trouble falling and staying asleep and she's always either extremely hungry or not hungry at all. She also gets angry and feels like crying really easily for no reason. She says she is always "kind of down."
Is this depression? What can I do to help her?
|
Sounds like signs of someone who is depressed.Since the person in question is your friend, offer your friendship to listen to any situations or feelings she has about herself and the way her life is going.Depressed people are often lonely people and feel as though no one around them cares or notices them. Your willingness to be available to her may lift her spirits. Feeling loved goes a long way to dissolving depressed feelings.Also, if in the beginning when you offer to talk, there is a high chance she'll be defensive and turn down your offer.Try again on another day and then another day.When people feel depressed they usually shut down. So you may need a few or several tries before your friend accepts your offer to show her you care about how she is doing.Also, watch for signs within yourself that your friends' depression is not sinking your emotions. Depressed people are draining to be around because they often see and talk about only the negatives and drawbacks of situations.
|
او در خواب رفتن و خواب ماندن مشکل دارد و همیشه یا به شدت گرسنه است یا اصلاً گرسنه نیست. او همچنین به راحتی عصبانی میشود و احساس میکند که بیدلیل واقعاً میخواهد گریه کند. او میگوید که همیشه "کمی ناراحت" است.
آیا این افسردگی است؟ برای کمک به او چه کاری میتوانم انجام دهم؟
|
به نظر میرسد نشانههایی از افسردگی در این فرد وجود دارد. از آنجایی که او دوست شماست، پیشنهاد دوستی خود را برای گوش دادن به وضعیتها یا احساساتی که در مورد خودش و زندگیاش دارد، مطرح کنید. افراد افسرده معمولاً احساس تنهایی میکنند و به این باور میرسند که هیچ کس به آنها اهمیت نمیدهد یا آنها را نمیبیند. تمایل شما برای در دسترس بودن میتواند روحیهاش را تقویت کند. احساس عشق و محبت تا حد زیادی میتواند به کاهش احساسات افسرده کمک کند. همچنین در ابتدای ارائه پیشنهاد گفتوگو، احتمال زیادی وجود دارد که او حالت تدافعی به خود بگیرد و پیشنهاد شما را رد کند. روز دیگری امتحان کنید و دوباره همچنین. افراد افسرده معمولاً خود را از دیگران دور میکنند. بنابراین ممکن است نیاز به چندین تلاش داشته باشید تا دوستتان پیشنهاد شما را بپذیرد و به او نشان دهید که به حالش اهمیت میدهید. همچنین مراقب نشانههایی در درون خود باشید که نشاندهندهی این باشد که افسردگی دوستانتان احساسات شما را تحت تاثیر قرار نمیدهد. بودن در کنار افراد افسرده میتواند خستهکننده باشد، زیرا آنها معمولاً فقط به جوانب منفی و معایب شرایط توجه میکنند و در مورد آنها صحبت میکنند.
|
null |
I had a very troubled up bringing and I'm currently dealing with alot right now. I know some people may not think so, but to me its a lot. I feel overwhelmed. Could this be depression?
I use to be in therapy as a child. Alll throughout elementry, middle, and high school I had counseling 2-3 times a week. I haven't be in counseling lately though.
|
What matters most is how you feel and what you're doing, with whom you're interacting, whether you feel you've got enough interaction to be happy.Whether or not a clinician would decide to identify you as "depressed" matters much less than how you actually are feeling, if you have some ideas as to what might improve your sense of being, and how to go about reaching your goals.If therapy during your childhood made you feel better and you feel you may be depressed, then trying therapy at this point in your life, makes sense.The worst that can happen is you find you feel better than you first understood.The best that can happen is you find a caring therapist who helps you find faith in yourself again.
|
من یک دوران کودکی بسیار پرمشکل داشتم و در حال حاضر با مسائل زیادی دست و پنجه نرم میکنم. میدانم که برخی از مردم ممکن است اینطور فکر نکنند، اما برای من بسیار زیاد است. احساس میکنم overwhelmed هستم. آیا این میتواند افسردگی باشد؟
من در کودکی تحت درمان بودم. در تمام دوران دبستان، راهنمایی و دبیرستان، هفتهای ۲ تا ۳ بار مشاوره میگرفتم. اما اخیراً دیگر در مشاوره شرکت نکردهام.
|
آنچه بیشتر از همه اهمیت دارد این است که شما چه احساسی دارید و چه کارهایی انجام میدهید، با چه کسانی در ارتباط هستید و آیا احساس میکنید که تعامل کافی برای شاد بودن دارید یا خیر. این که یک پزشک تشخیص دهد شما "افسرده" هستید یا نه، به مراتب کمتر از احساس واقعی شما اهمیت دارد، اگر ایدههایی درباره اینکه چه چیزی میتواند حس وجود شما را بهبود بخشد و چگونه میتوانید به اهدافتان برسید، در ذهن داشته باشید. اگر درمان در دوران کودکی به شما احساس بهتری داد و فکر میکنید ممکن است افسرده باشید، امتحان کردن درمان در این مرحله از زندگیتان منطقی است. بدترین نتیجهای که میتواند برایتان اتفاق بیفتد این است که متوجه شوید بهتر از آنچه ابتدا فکر میکردید، احساس میکنید. بهترین نتیجهای که میتواند برایتان پیش بیاید این است که یک درمانگر دلسوز پیدا کنید که به شما در بازگرداندن ایمان به خودتان کمک کند.
|
null |
I empathize so much, even with characters on tv or in video games, that I actually feel physical pain. This has made life difficult to say the least.
I believe I have an actually case of something called hyper empathy disorder. But since it's such a new disorder I can't find any information about it. Could this be what is going on with me?
|
Sometimes it's helps to have a name for a problem - it can make you feel less alone as in, "oh there's a name for this and other people have this experience too." On the other hand naming the problem can also make it stick around longer as in "now I have a special problem that has a special name, and that's an important part of who I am."Bottom line, whether it's a disorder or not, you would like life to be easier and not have to be pulled so much by other people's energy and feelings. You might want to try imagining that you have a volume dial on your empathy (just like the volume dial or button on the tv) that you can gently turn down to the point where you still feel what's going on but it's not so "loud". You can also try imagining pulling your own energy back as if you were drawing your energy back home to the center of your own body and being, letting go of the other people or characters that pulled your energy out so far. This is a way create better boundaries and protect your own vulnerability. Just like on an airplane where they tell you to put on your own oxygen mask first before helping anyone else, your empathy will most likely not really help others if you allow yourself to be depleted.
|
من آنقدر با شخصیتها، حتی شخصیتهای تلویزیون یا بازیهای ویدیویی، همدلی میکنم که واقعاً احساس درد جسمی میکنم. این موضوع زندگی را بهطور مسلم دشوار کرده است.
من معتقدم که واقعاً به نوعی اختلال به نام اختلال همدلی بیشازحد مبتلا هستم. اما از آنجایی که این اختلال جدیدی است، نمیتوانم اطلاعاتی در مورد آن پیدا کنم. آیا ممکن است این همان چیزی باشد که برای من رخ میدهد؟
|
گاهی اوقات داشتن یک نام برای یک مشکل میتواند مفید باشد - این کار میتواند شما را کمتر تنها احساس کند، به این شکل که "اوه، برای این یک نام وجود دارد و دیگران هم این تجربه را دارند." از سوی دیگر، نامگذاری مشکل میتواند باعث شود که آن مشکل مدت بیشتری در ذهن شما باقی بماند، زیرا در "حالا من یک مشکل خاص دارم که نام خاصی دارد و این بخشی مهم از هویت من است." به طور کلی، چه مشکل شما اختلال باشد و چه نباشد، دوست دارید زندگیتان آسانتر باشد و تحت تأثیر انرژی و احساسات دیگران قرار نگیرید. شاید بخواهید تصور کنید که یک دکمه کنترل صدا روی همدلیتان دارید (دقیقاً مانند کنترل صدای تلویزیون) که میتوانید به آرامی آن را کم کنید به طوری که هنوز هم احساس کنید چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما این احساس به آن اندازه "بلند" نیست. همچنین میتوانید تصور کنید که انرژیتان را به عقب میکشید، بهگونهای که گویی دارید انرژی خود را به مرکز بدن و وجود خود بازمیگردانید و دیگران یا شخصیتهایی را که انرژی شما را به بیرون کشیدهاند، رها میکنید. این یک روش برای ایجاد مرزهای بهتر و محافظت از آسیبپذیری خود است. درست مانند زمانی که در هواپیما به شما میگویند قبل از اینکه به دیگران کمک کنید، ابتدا باید ماسک اکسیژن خود را بزنید؛ اگر به خود اجازه دهید که خالی شوید، همدلی شما احتمالاً واقعاً به دیگران کمک نخواهد کرد.
|
null |
I empathize so much, even with characters on tv or in video games, that I actually feel physical pain. This has made life difficult to say the least.
I believe I have an actually case of something called hyper empathy disorder. But since it's such a new disorder I can't find any information about it. Could this be what is going on with me?
|
It sounds like this would be difficult at times, particularly if you feel misunderstood.You may or may not know that we all have chemicals in our brain. We also have different sections of our brain that become active when different things happen. There is a part of our brain where a lot of our emotions originate that is also designed to protect us when we are going through things that have been physically or emotionally painful in the past, and when that part of the brain is sometimes overactive (perceiving threat when there is no actual threat at the time), sometimes anxiety can develop. This doesn't necessarily mean that everyone has an anxiety disorder, but often if we are afraid of something that is not actually a legitimate concern (for example, most insects are not going to hurt me, but I still do not like them very much), we have anxiety about it.The first thing I thought of when I read your question is that perhaps some part of your brain are overactive. I did find an article that may be helpful to you, but I just want to caution you. Not everything listed here applies to you. Also, the article uses the term "brain anomalies." This does not mean that there is something majorly wrong with your brain. While I cannot tell you exactly what is happening, I'm asking you not to panic over the term and to just consider that perhaps some of the chemical reactions in your brain may be a little overactive, which may be able to be corrected with medication or something similar. I can't tell for certain from what you posted whether or not this is what is happening, but I would recommend that you either talk to your primary care physician or a therapist or psychiatrist.Here is the article: http://blogs.psychcentral.com/addiction-recovery/2012/09/too-much-empathy/When you meet with your doctor or a therapist, please try to convey how much this is affecting your life.Thank you so much for posting here and I wish you the best.
|
من آنقدر با شخصیتهای تلویزیونی یا بازیهای ویدئویی همدلی میکنم که واقعاً درد جسمی را احساس میکنم. این موضوع زندگی را به حدی دشوار کرده است که قابل انکار نیست.
من باور دارم که در واقع دچار نوعی اختلال به نام «اختلال همدلی بیشازحد» هستم. اما از آنجایی که این اختلال بسیار جدید است، نمیتوانم اطلاعاتی دربارهاش پیدا کنم. آیا ممکن است این همان چیزی باشد که برای من اتفاق میافتد؟
|
به نظر میرسد که این موضوع گاهی دشوار باشد، بهویژه اگر احساس کنید که مورد سوءتفاهم قرار گرفتهاید. ممکن است بدانید یا ندانید که همه ما در مغزمان مواد شیمیایی داریم. همچنین بخشهای مختلفی از مغز ما وجود دارد که در پاسخ به اتفاقات مختلف فعال میشوند. بخشی از مغز ما هست که بسیاری از احساسات ما از آنجا نشأت میگیرند و همین طور برای محافظت از ما طراحی شده است، زمانی که ما در حال گذراندن تجارب دردناک جسمی یا عاطفی در گذشته هستیم. هنگامی که این قسمت از مغز گاهی بیش از حد فعال میشود (و تهدیدها را وقتی تهدید واقعی وجود ندارد، درک میکند)، ممکن است اضطراب ایجاد شود. این به این معنی نیست که همه افراد اختلال اضطراب دارند، اما اغلب اگر از چیزی بترسیم که واقعاً نگرانی مشروعی نیست (مثلاً اکثر حشرات به ما آسیب نمیزنند، اما من هنوز آنها را دوست ندارم)، میتوانیم در مورد آن اضطراب داشته باشیم. اولین چیزی که وقتی سوال شما را خواندم به ذهنم رسید این بود که شاید بخشی از مغز شما بیشفعال است. مقالهای پیدا کردم که ممکن است برای شما مفید باشد، اما میخواهم به شما هشدار دهم. تمام موارد ذکر شده در آن لزوماً شامل حال شما نمیشود. همچنین، در این مقاله از اصطلاح "ناهنجاریهای مغزی" استفاده شده است. این به این معنی نیست که مشکلی جدی در مغز شما وجود دارد. هرچند نمیتوانم دقیقاً بگویم که چه اتفاقی در حال وقوع است، از شما میخواهم که از این اصطلاح هراس نداشته باشید و صرفاً در نظر داشته باشید که شاید برخی از واکنشهای شیمیایی در مغز شما کمی بیشفعال باشد، که ممکن است با دارو یا مشابه آن قابل اصلاح باشد. نمیتوانم با اطمینان از آنچه شما نوشتهاید تشخیص دهم که آیا این مسئله در حال وقوع است یا نه، اما توصیه میکنم با پزشک عمومی، درمانگر یا روانپزشک خود صحبت کنید. این هم مقاله: http://blogs.psychcentral.com/addiction-recovery/2012/09/too-much-empathy/هنگامی که با پزشک یا درمانگر خود ملاقات میکنید، لطفاً سعی کنید به روشنی بیان کنید که این موضوع چقدر بر زندگیتان تأثیر گذاشته است. از اینکه در اینجا پست گذاشتید بسیار سپاسگزارم و آرزوی موفقیت برای شما دارم.
|
null |
I empathize so much, even with characters on tv or in video games, that I actually feel physical pain. This has made life difficult to say the least.
I believe I have an actually case of something called hyper empathy disorder. But since it's such a new disorder I can't find any information about it. Could this be what is going on with me?
|
The world needs more people lately who have such a high degree of empathy which you describe in yourself!If it feels a little burdensome, then look to balance what is too much with its opposite. Since you're giving a lot of empathy, maybe you'd like receiving a lot of empathy.In the situation you describe, when you start empathizing with others, real or cartoon, ask yourself whether you've felt empathy coming in your direction lately.Often people give to others what they feel within themselves is missing.The emotional brain reasons that if I give you my support, say, then at least I will feel half of what being supported is like.Obviously the wish to receive more empathy cannot be fulfilled by you directly. Empathy is delivered by someone who is willing to offer it.Reflect on whether you are allowing those who are in your world, to know when you would like to receive their empathy.Is it possible you keep your feelings to yourself and present as though you are able to handle a great deal more than you'd like to handle without anyone's kindness to support you?Being open to others about your own inner thoughts and feelings is much more difficult than it sounds.It sounds easy to just tell someone how you feel.Sometimes the first step is the most difficult, of accessing how you feel.Start with knowing the amount of empathy you'd like from others and what stops you from asking.Also, about your diagnosis and the lack of studies and lists and formulas. Each person is unique, the instructions and guidelines don't necessarily mean very much. Often having a diagnosis makes a person feel weak, stigmatized, incompetent. Forget the diagnosis and concentrate on what you need to do differently in order to feel better.The answers are inside you, not inside a book or website.
|
من به قدری با شخصیتهای تلویزیون یا بازیهای ویدیویی همدلی میکنم که واقعاً احساس درد جسمی میکنم. این موضوع زندگی را به شدت دشوار کرده است.
من اعتقاد دارم که واقعاً به نوعی اختلال به نام همدلی بیش از حد مبتلا هستم. اما از آنجایی که این اختلال هنوز جدید است، نمیتوانم اطلاعاتی دربارهاش پیدا کنم. آیا ممکن است این چیزی باشد که برای من اتفاق میافتد؟
|
دنیا اخیراً به افراد بیشتری نیاز دارد که دارای درجه بالایی از همدلی باشند، مانند آنچه شما در خود توصیف میکنید! اگر این احساس کمی سنگین است، به تعادل آن با نقطه مقابلش فکر کنید. از آنجایی که شما همدلی زیادی را ارائه میدهید، شاید دوست داشته باشید همدلی زیادی هم دریافت کنید. در موقعیتی که توصیف میکنید، وقتی شروع به همدلی با دیگران—واقعی یا کارتونی—میکنید، از خود بپرسید که آیا اخیراً احساس کردهاید که همدلی به سمت شما میآید یا خیر. اغلب اوقات، افراد آنچه را که در درون خود احساس میکنند، به دیگران میدهند. مغز عاطفی استدلال میکند که اگر به شما حمایت کنم، دستکم نیمهای از حس حمایت دریافت میکنم. بدیهی است که درخواست دریافت بیشتر همدلی بهطور مستقیم از سوی شما ممکن نیست. همدلی باید از طرف کسی که مایل به ارائه آن است، ارائه شود. به این فکر کنید که آیا به کسانی که در زندگیتان هستند اجازه میدهید بدانند چه زمانی خواستار همدلی آنها هستید. آیا ممکن است که احساسات خود را برای خودتان نگه دارید و طوری به نظر برسید که گویی میتوانید بیشتر از آنچه که واقعاً نیاز دارید، بدون حمایت دیگران تحمل کنید؟ باز بودن در مورد افکار و احساسات درونیتان با دیگران به مراتب دشوارتر از آن چیزی است که به نظر میرسد. به نظر آسان میرسد که صرفاً به کسی بگویید چگونه احساس میکنید، اما گاهی اوقات، اولین قدم سختترین مرحله است—یعنی درک اینکه واقعاً چه احساسی دارید. با دانستن میزان همدلی که میخواهید از دیگران دریافت کنید و موانع موجود بر سر راه پرسشهایتان، شروع کنید. همچنین درباره تشخیص خود و کمبود مطالعات و فهرستها و فرمولها، هر فرد منحصر به فرد است و این دستورالعملها لزوماً معنای زیادی ندارند. اغلب اوقات، داشتن یک تشخیص موجب میشود فرد احساس ضعف، انگ و بیکفایتی کند. تشخیص را فراموش کنید و بر روی کارهایی که باید به طور متفاوت انجام دهید تا احساس بهتری داشته باشید، تمرکز کنید. پاسخها در درون شما هستند، نه در یک کتاب یا وبسایت.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Finding the right therapist for you is very important and can sometimes be tricky. It can sometimes take a number of sessions to get a good sense of whether you and your therapist are the "right fit." The first couple of sessions are generally spent on gathering information, formulating a plan of treatment, and building the client/therapist relationship. The client/therapist relationship will be very different from other relationships you have experienced. You will know you have found the right therapist when you notice there is a good rapport between the two of you. You will get a sense that the therapist "gets you" and understands the issues being presented. If you feel that you can trust your therapist and feel comfortable opening up and providing feedback during your sessions then you know it is a good fit. In terms of "how to train your therapist how to give you what you need from treatment" the therapeutic relationship is collaborative so the two of you will be working together as a team. During your sessions, the goal is for you to feel comfortable giving feedback about what is working and what is not working in your sessions. When you express your needs to your therapist then the two of you will discuss the best ways to get those needs met in order to maximize the effectiveness of your sessions.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسب برای شماست؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند آنچه از درمان نیاز دارم را به من بدهد؟
|
پیدا کردن درمانگر مناسب برای شما بسیار مهم است و ممکن است گاهی اوقات دشوار باشد. ممکن است چند جلسه طول بکشد تا حس خوبی از اینکه آیا شما و درمانگرتان «مناسب» هستید، پیدا کنید. دو جلسه اول معمولاً به جمعآوری اطلاعات، تدوین برنامه درمانی و ایجاد رابطه بین مشتری و درمانگر اختصاص دارد. رابطه بین مشتری و درمانگر با سایر روابطی که تجربه کردهاید به طور قابل توجهی متفاوت خواهد بود. وقتی متوجه شدید که رابطه خوبی بین شما دو نفر وجود دارد، خواهید دانست که درمانگر مناسبی را یافتهاید. شما حس خواهید کرد که درمانگر "شما را درک میکند" و به مسائل مطرحشده توجه دارد. اگر احساس کنید میتوانید به درمانگر خود اعتماد کنید و در طول جلسات خود احساس راحتی کرده و بازخورد دهید، در این صورت مطمئن خواهید بود که این رابطه مناسب است. از نظر "چگونه به درمانگر خود آموزش دهید که چگونه نیازهای شما را از درمان برآورده کند"، رابطه درمانی به صورت همکاری پیش میرود، بنابراین شما و درمانگرتان به عنوان یک تیم با هم کار خواهید کرد. هدف در طول جلسات این است که شما احساس راحتی کنید تا بتوانید در مورد آنچه در جلساتتان مؤثر است و چه چیزی مؤثر نیست، بازخورد دهید. هنگامی که نیازهای خود را به درمانگر خود بیان میکنید، شما هر دو بهترین راهها را برای برآورده کردن این نیازها مورد بحث قرار خواهید داد تا اثربخشی جلسات خود را به حداکثر برسانید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
If your therapist is attentive and compassionate to what you are sharing then you will know you have a true connection with him or her and that he or she is the right match for you. Having a therapist who has a good location and inviting office is also a good sign that you have the right one!
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود انتخاب کردهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
اگر درمانگر شما به آنچه که به اشتراک میگذارید توجه و دلسوزی نشان دهد، متوجه خواهید شد که با او ارتباط واقعی دارید و او گزینه مناسبی برای شماست. همچنین، داشتن درمانگری با موقعیت مکانی مناسب و یک مطب دوستانه نیز نشانه خوبی است که او همان درمانگر مناسب برای شماست!
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
When you find the right therapist, you will feel understood on a deeper level. You'll feel that they not only understood what you were saying, but that they were also able to catch the "in between the lines" part and put into words what you have not been able to. The relationship with your therapist should be collaborative, there should be a fundamental element of safety and trust. A strong relationship with your therapist takes time to cultivate, but by the second or third session, you'll know if that therapist genuinely see's the world from your perspective and has a plan to get on how they will support your growth through this journey.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسب برای شماست؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا آنچه را که از درمان نیاز دارم به من بدهد؟
|
هنگامی که درمانگر مناسبتان را پیدا کنید، در سطح عمیقتری احساس خواهید کرد که درک شدهاید. شما حس خواهید کرد که آنها نه تنها آنچه را که میگویید درک میکنند، بلکه قادرند بخش "بین خطوط" را نیز دریابند و آنچه را که نتوانستهاید به کلمات درآورید، بیان کنند. رابطه شما با درمانگرتان باید مشارکتی باشد و باید عنصر بنیادین ایمنی و اعتماد در آن وجود داشته باشد. پرورش یک رابطه قوی با درمانگر زمان میبرد، اما در جلسه دوم یا سوم متوجه خواهید شد که آیا آن درمانگر واقعاً جهان را از منظر شما میبیند و برنامهای دارد که چگونه از رشد شما در این مسیر حمایت کند.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
The most important agent of change in therapy is your relationship with your therapist. It is so important for you to find a therapist that you trust and feel comfortable enough to just lay everything out there and be vulnerable with. Therapy is really building a safe and healthy relationship with a professional that can then help guide you in some of the most intimate and emotional parts of your life. This relationship does take time to build, but usually you can get a sense of a therapist's personality and approach from their bio and website. Once you have found someone that you think you could really connect with, then it's about looking at do they have the expertise you need. Do they have training in relationship counseling or in working with anxiety, depression, or trauma? It is important to find an expert in the field so you are getting the best care possible...just like if you were to go to a general family doctor versus a specialist. I hope that is helpful!
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
مهمترین عامل تغییر در درمان، رابطه شما با درمانگرتان است. پیدا کردن یک درمانگر که به او اعتماد داشته باشید و احساس راحتی کنید تا بتوانید به راحتی احساسات و تجربیات خود را با او در میان بگذارید، بسیار حائز اهمیت است. درمان در واقع ایجاد یک رابطه ایمن و سالم با یک متخصص است که میتواند شما را در زمینههای صمیمی و احساسی زندگیتان راهنمایی کند. این رابطه نیاز به زمان دارد تا شکل بگیرد، اما معمولاً میتوانید شخصیت و رویکرد یک درمانگر را از طریق بیوگرافی و وبسایت او درک کنید. وقتی کسی را پیدا کردید که فکر میکنید میتوانید با او ارتباط خوبی برقرار کنید، باید بررسی کنید که آیا او تخصص لازم را دارد یا خیر. آیا او در زمینه مشاوره روابط یا کار با اضطراب، افسردگی یا trauma آموزش دیده است؟ مهم است که یک متخصص در این حوزه پیدا کنید تا بهترین مراقبت ممکن را دریافت کنید... درست مانند زمانی که به جای پزشک عمومی، به یک متخصص مراجعه میکنید. امیدوارم این اطلاعات برایتان مفید باشد!
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
You know have the right therapist if:Your counselor specializes in what you are seeking help for or they have experience with treating people with similar issues.They are ethical and are able to understand your culture or religious norms.They are licensed in your state.They are able to provide you treatment that is tailored to your needs so that you can meet your goals for therapy.They are non-judgmental and can show empathy to you.They can meet you were you are in your journey of healing and understand you.The location of the office or use of technology to hold sessions is something that you are comfortable with.Recognize that a relationship with a counselor is like a relationship with any other person, sometimes you mesh well and sometimes you do not mesh well. A counselor should never take any offense if you do not feel like a good fit with the counselor, just be honest with your counselor about how you are feeling about the relationship. If you feel the need to change counselors, feel the freedom to change counselors as you will get more from therapy if you feel like you make a good team.To "train" your therapist:Be honest about your needs, expectations, barriers and about your situation.Know thyself and share that with your counselor. Create attainable goals for yourself with the help of the counselor.Set the pace that you are comfortable with.Feel comfortable to share an agenda for each session.
|
چگونه میتوانید تشخیص دهید که درمانگر مناسبی برای خود پیدا کردهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا نیازهایم را از درمان برآورده کند؟
|
میدانید که درمانگر مناسبی دارید اگر: مشاور شما در زمینهای که برای آن کمک میخواهید تخصص دارد یا تجربهای در درمان افراد با مشکلات مشابه دارد. آنها اخلاقمدار هستند و قادرند فرهنگ یا هنجارهای مذهبی شما را درک کنند. آنها در ایالت شما مجوز دارند. آنها میتوانند درمانی متناسب با نیازهای شما ارائه دهند تا بتوانید به اهداف درمانی خود برسید. آنها غیرقضاوتی هستند و میتوانند همدلی نشان دهند. آنها میتوانند شما را در نقطهای از سفر درمانیتان درک کنند. محل دفتر یا استفاده از فناوری برای برگزاری جلسات باید برای شما راحت باشد. به یاد داشته باشید که رابطه با یک مشاور مانند رابطه با هر فرد دیگری است؛ گاهی وقتها خوب با هم جور میشوید و گاهی وقتها اینطور نیست. یک مشاور هرگز نباید به خود بگیرد اگر احساس کنید با او سازگار نیستید؛ فقط با او درباره احساساتتان در مورد این رابطه صادق باشید. اگر نیاز به تغییر مشاور داشتید، از این آزادی بهرهمند شوید، زیرا اگر حس کنید تیم خوبی تشکیل دادهاید، از درمان بهرهوری بیشتری خواهید داشت. برای "آموزش" درمانگرتان: در مورد نیازها، انتظارات، موانع و وضعیت خود صادق باشید. خود را بشناسید و آن را با مشاور خود به اشتراک بگذارید. با کمک مشاور، اهداف قابل دستیابی برای خود تعیین کنید. سرعتی را که با آن راحت هستید تنظیم کنید. احساس راحتی کنید تا برای هر جلسه یک دستور کار به اشتراک بگذارید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
When you have the right therapist you just know, as evidence of the help that you have received, the progress that you have made, from the rapport and partnership that you have gained with your therapist, and from if you feel supported in a way that is helpful to you, as well as if your therapist has a good understanding of what your needs are and what you desire to gain from your therapy experience.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چطور میتوانم بفهمم که چگونه باید درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
وقتی درمانگر مناسبی داشته باشید، به وضوح متوجه میشوید که کمکهای دریافتی شما و پیشرفتی که کردهاید، از ارتباط و شراکتی که با درمانگرتان برقرار کردهاید، ناشی میشود. همچنین اگر احساس کنید که به شکلی مفید و موثر حمایت شدهاید و درمانگرتان درک خوبی از نیازها و خواستههای شما از تجربه درمانیتان دارد، این امر نیز تأییدی است بر درستی انتخابتان.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
This is a great question. A good therapist should first be someone you can trust and second, someone who encourages you to be honest with yourself. Therapy is a time to learn new coping skills and learn more about yourself. You have the answers you need within yourself, but it sometimes takes a keen ear to lead you to those answers. This can't happen without trust and honesty. You may not always leave therapy feeling energized. Therapy can be hard work. But, you should always feel you have gained something to ponder that will help you better understand yourself.
|
چگونه میتوان فهمید که درمانگر مناسب خود را پیدا کردهاید؟
چگونه میتوانم بدانم که چگونه درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه بدهد؟
|
این یک سوال عالی است. یک درمانگر خوب ابتدا کسی باید باشد که بتوانید به او اعتماد کنید و دوم اینکه شما را تشویق کند تا با خودتان صادق باشید. درمان زمانی است برای یادگیری مهارتهای جدید مقابله و آشنایی بیشتر با خود. شما پاسخهایی را که نیاز دارید در درون خود دارید، اما گاهی اوقات نیاز به یک گوش شنوا دارید تا شما را به این پاسخها هدایت کند. این امر بدون اعتماد و صداقت امکانپذیر نیست. ممکن است همیشه پس از جلسه درمان احساس انرژی نکنید. درمان میتواند کار سختی باشد، اما همیشه باید احساس کنید که چیزی برای تأمل بهدست آوردهاید که به شما در درک بهتر خود کمک میکند.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
If you connect with your therapist and can say whatever you want to say and not be judged.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای شما وجود دارد؟ چگونه میتوانم بفهمم چگونه درمانگرم را "تربیت" کنم تا بتواند آنچه را از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
اگر با درمانگر خود ارتباط برقرار کنید و بتوانید هر چیزی را که میخواهید بگویید بدون اینکه قضاوت شوید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Having the perfect therapist can be the key to any
fruitful relationship. My private practice uses Life Coaching, though I am
professionally qualified in many therapeutic modalities. The therapeutic
relationship is the initial step of any treatment program or goal attainment
process. We can discover an appreciation of having discovered the best
character to show you on this journey in excellent communication. Does the
person “get you” and are you on the same page in the therapeutic process? The
therapist should have considerable experience that combines professional
instruction on the matters that you need guidance to overpower. If the
therapist doesn’t have all the fundamental experiences, is he/she prepared
to locate the suitable means that you require or have the capabilities to
recommend you to someone while following up and continuing a prosperous and
beneficial relationship with you.
If for some reason you are required to continue with
a therapist and advance on this relationship, make certain that the
communication areas are consistently transparent. Express yourself
openly in disclosing your objectives and purpose. Try to find a
commonality with the therapist that encompasses various pathways of motivation
for them to learn and grow while maintaining a focus on your present
accomplishments. Optimal Communication is consistently the key to a healthy
relationship.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای شما انتخاب کردهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "هدایت" کنم تا بتواند روند درمانی که به آن نیاز دارم را برایم فراهم کند؟
|
داشتن یک درمانگر عالی میتواند کلید هر رابطه پربار باشد. مطب خصوصی من از روشهای زندگیمشاورهای استفاده میکند، اگرچه من در بسیاری از روشهای درمانی صلاحیت حرفهای دارم. رابطه درمانی اولین گام هر برنامه درمانی یا فرآیند دستیابی به هدف است. ما میتوانیم قدردانی کنیم که بهترین شخصیتی را در این سفر خواهید شناخت که از طریق ارتباط مؤثر نشاندهنده شما باشد. آیا این فرد شما را "درک" میکند و آیا در فرآیند درمانی در یک راستا هستید؟ درمانگر باید تجربه قابل توجهی داشته باشد که شامل آموزشهای حرفهای در زمینه مسائلی باشد که شما به راهنمایی در مورد آنها نیاز دارید. اگر درمانگر تمام تجربیات اساسی را ندارد، آیا او آماده است که روشهای مناسبی را که به آنها نیاز دارید شناسایی کند یا توانایی مندور کردن شما به فردی دیگر را دارد در حالی که همچنان بر رابطهای موفق و سودمند با شما نظارت و پیگیری میکند؟
اگر به هر دلیلی باید به رابطه با یک درمانگر ادامه دهید، مطمئن شوید که همواره حوزههای ارتباطی شفاف هستند. خود را به طور آزادانه در بیان اهداف و مقاصد خود بیان کنید. سعی کنید نقاط مشترکی با درمانگر پیدا کنید که شامل انگیزههای مختلفی برای یادگیری و رشد آنها باشد و در عین حال بر دستاوردهای حال حاضر شما تمرکز کند. ارتباط بهینه همواره کلید یک رابطه سالم است.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
The right therapist is [a] man or woman with whom you see an immediate and continual improvement in your issue, up until the point when you no longer need them anymore.Think of them as a mechanic who should be able to fix your car relatively quickly; and, if he doesn't fix it, you fire him :)
|
چگونه میتوان فهمید که درمانگر مناسبی برای شما انتخاب کردهاید؟ چگونه میتوانم بدانم که چگونه درمانگر خود را “راهنمایی” کنم تا بتواند نیازهایم را از درمان برآورده کند؟
|
درمانگر مناسب مرد یا زنی است که با او بهبود فوری و مداوم مشکل خود را تجربه کنید، تا جایی که دیگر نیازی به حضورشان نداشته باشید. آنها را به عنوان یک مکانیک در نظر بگیرید که باید بتواند ماشین شما را به نسبت سریع تعمیر کند؛ و اگر نتواند این کار را انجام دهد، او را اخراج میکنید :)
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
One way is to bring one's concerns or desires to the therapist directly, rather than trying to subtly 'train' them. Here's why I say that: One quite important healing factor in a psychotherapy is discovering that problems in the therapy and the therapeutic relationship can be solved together. It is a safety zone or bridge for practicing that. If it can be done with a trained, usually safe person (the therapist), the client might think, wow--what are the implications for my outside life and relations? Could I get what I want outside of therapy, too, even if it feels not as safe?If the therapist can deal with feedback (and any good therapist should be able to), this can be very productive. Cooperation in this way, in the moment, with a live person who is supposed to have authority and knowledge in these matters, can be profoundly healing.If the therapist can't take feedback or doesn't want to--or does nothing to act on it--maybe we could say the client has the wrong therapist.
|
چگونه متوجه میشوید که درمانگر مناسب برای شما چیست؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند آنچه را از درمان نیاز دارم به من بدهد؟
|
یکی از راهها این است که نگرانیها یا خواستههای خود را مستقیماً با درمانگر در میان بگذاریم، نه اینکه سعی کنیم بهطور غیرمستقیم آنها را آموزش دهیم. به این دلیل میگویم: یکی از عوامل بسیار مهم در فرآیند درمان، کشف این نکته است که مشکلات موجود در درمان و رابطه درمانی میتواند بهطور مشترک حل و فصل شود. این یک فضای ایمن یا پلی برای تمرین این موضوع است. اگر این کار بتواند با یک فرد آموزشدیده و معمولاً امن (درمانگر) انجام شود، مراجع ممکن است فکر کند، وای – چه تأثیری بر زندگی و روابط بیرونی من دارد؟ آیا میتوانم خواستههایم را خارج از درمان نیز برآورده کنم، حتی اگر احساس کنم آنجا چندان ایمن نیست؟ اگر درمانگر بتواند به بازخوردها پاسخ دهد (و هر درمانگر خوبی باید این توانایی را داشته باشد)، این کار میتواند بسیار سازنده باشد. همکاری به این شیوه، بهطور همزمان و با یک فرد واقعی که قرار است در این زمینهها دارای تخصص و دانش باشد، میتواند عمیقاً شفابخش باشد. اگر درمانگر نتواند بازخورد بپذیرد یا نخواهد این کار را انجام دهد – یا هیچ اقدام مؤثری انجام ندهد – شاید بتوان گفت که مراجع درمانگر مناسبی را انتخاب نکرده است.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
If you are seeking personal development and challenge resolution in a Christian context, I am the right counselor for you. I will balance the needs of your temperament with scripture, prayer, and cognitive therapy techniques.
|
چگونه متوجه میشوید که درمانگر مناسبی را برای خود انتخاب کردهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه باید درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه که از درمان نیاز دارم برای من فراهم کند؟
|
اگر به دنبال توسعه شخصی و حل چالشها در یک زمینه مسیحی هستید، من مشاور مناسبی برای شما هستم. من نیازهای خلق و خوی شما را با استفاده از کتاب مقدس، دعا و تکنیکهای درمان شناختی متعادل خواهم کرد.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
You should feel generally comfortable with your therapist. Your therapist should be able to challenge you when necessary, and be able to provide support at other times. I don't know if you can really "train" your therapist to give you what you need from treatment. Definitely let your therapist know what you need or want from treatment and see what they have to say about your ideas. Do you think you are or at least will be able to make the progress you want to make with your current therapist? There isn't one "right" therapist for you. There should be a few therapists in your area you will work with well enough. If you can have a productive, open dialogue with your therapist and you feel comfortable enough then you may already be in the right place. If you are having lots of doubt about your therapist being the "right" one interview other therapists.
|
چگونه میتوانید مطمئن شوید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که درمانگرم را چگونه "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
شما باید به طور کلی با درمانگر خود احساس راحتی کنید. درمانگر شما باید بتواند در مواقع لازم شما را به چالش بکشد و در زمانهای دیگر از شما حمایت کند. نمیدانم آیا واقعاً میتوانید درمانگرتان را به گونهای "آموزش" دهید که آنچه از درمان نیاز دارید به شما ارائه دهد یا نه. اما مطمئناً باید به درمانگرتان بگویید که به چه چیزی نیاز دارید یا چه انتظاراتی از درمان دارید و ببینید که آنان درباره ایدههای شما چه نظری دارند. آیا فکر میکنید میتوانید پیشرفتی را که میخواهید با درمانگر فعلی خود داشته باشید یا حداقل در آینده خواهید داشت؟ یک درمانگر "درست" برای شما وجود ندارد. باید چند درمانگر در منطقه شما باشند که بتوانید با آنها به خوبی کار کنید. اگر بتوانید گفتگوی سازنده و صمیمانهای با درمانگر خود داشته باشید و به اندازه کافی احساس راحتی کنید، ممکن است در مسیر درستی باشید. اگر در مورد "درست" بودن درمانگر خود تردید دارید، با درمانگران دیگری مصاحبه کنید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Your comfort with a therapist is one of the most essential aspects of a quality therapeutic relationship. Don’t be afraid to ask questions about the therapist’s approach and background. Do you feel heard and understood? Do you find the feedback helpful and directed toward achieving your goals. Ensuring open communication with your therapist is primary to making sure you have the “right” therapist.
|
چگونه میتوانید بفهمید که درمانگر مناسبی دارید؟
چگونه میتوانم بدانم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
راحتی شما با درمانگر یکی از اصلیترین جنبههای یک رابطه درمانی با کیفیت است. از پرسیدن سوال در مورد رویکرد و پیشینه درمانگر نترسید. آیا احساس میکنید که شنیده و درک میشوید؟ آیا بازخوردها را مفید و برای رسیدن به اهدافتان موثر میدانید؟ برقراری ارتباط باز با درمانگر برای اطمینان از اینکه درمانگر "مناسب" را دارید، حائز اهمیت است.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
You should like and trust your counselor. Sounds like a big ole “DUH”. But you will not believe the number of people I have met with that have described their past counselor as “totally opposite than me” or someone who “didn’t get me” or “had totally opposing beliefs as me”. Suggestion to the masses, do your research prior to entering counseling! If you are someone who often cusses and is abrasive, you might not want to pick the counselor who is highly professional and uses sophisticated language throughout their site. Pick someone who is more in line with your personality and wants for your future.And even if you do your research beforehand and figure out you aren’t vibing after a few sessions, that’s okay! Let your counselor know this, and who knows there might be something that can be done to make you feel more comfortable or maybe there isn’t. But the good thing to note is that there are thousands of human helpers in your city and your counselor would be happy to provide you with a referral to a better fitting therapist.View full post here: https://www.therapybyshannon.com/blog-2/2019/1/14/7-things-counseling-should-and-shouldnt-be
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند نیازهای من را از درمان برآورده کند؟
|
شما باید مشاور خود را دوست داشته باشید و به او اعتماد کنید. به نظر میرسد این یک نکته بدیهی باشد، اما نمیتوانید تصور کنید چند نفر را دیدهام که مشاور قبلی خود را به عنوان "کاملاً مخالف من" یا کسی که "من را درک نکرد" و یا "باورهای کاملاً متفاوتی با من دارد" توصیف کردهاند. پیشنهاد من به شما این است که قبل از شروع مشاوره، تحقیق کنید! اگر فردی هستید که معمولاً بددهن و تندخو هستید، ممکن است نخواهید مشاوری را انتخاب کنید که بسیار حرفهای بوده و از زبان پیچیده در وبسایت خود استفاده میکند. فردی را انتخاب کنید که با شخصیت و آرزوهای آیندهتان همخوانی بیشتری دارد. و حتی اگر از قبل تحقیق کردهاید و بعد از چند جلسه متوجه شوید که احساس راحتی نمیکنید، اشکالی ندارد! به مشاور خود اطلاع دهید و شاید بتوانیم کاری کنیم که احساس راحتی بیشتری داشته باشید یا ممکن است این امکان وجود نداشته باشد. اما نکته مثبت این است که در شهر شما هزاران مشاور وجود دارد و مشاور شما خوشحال خواهد شد که شما را به یک درمانگر مناسبتر معرفی کند. پست کامل را اینجا مشاهده کنید: https://www.therapybyshannon.com/blog-2/2019/1/14/7-things-counseling-should-and-shouldnt-be
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
I think it's crucial that a person finds the "right" therapist. Questions, questions, questions! First I would ask them if they have experience and training in whatever the primary issues are that you are wanting to work on. You want to make sure the therapist has the skills and experience to help you. It's okay to ask "have you worked with these issues before?" and "Can you tell me what methods you use to treat these issues?" and "Are the methods you use evidenced-based?" Then I would ask what expectations the therapist is going to have of you the client. Do they expect you to do homework, come with something to talk about each session, or keep a journal? See if their expectations align with what you are looking for. And lastly, I would schedule a session and "try out" the therapist. See if you feel comfortable and safe. As for "training" your therapist, I would suggest you be the leader of your therapy, ask for what you want, be direct and do hesitate to tell your therapist if you feel you are not getting what you need. They can't read your mind and would likely find that information very valuable. They want you to feel better and to make progress, and if they are going down the wrong path you should let them know.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود انتخاب کردهاید؟ چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند نیازهای درمانیام را برطرف کند؟
|
من فکر میکنم که بسیار مهم است که یک فرد درمانگر "مناسب" را پیدا کند. سوال، سوال، سوال! ابتدا از آنها میپرسم که آیا در زمینه مسائل اصلی که میخواهید روی آنها کار کنید، تجربه و آموزش دارند؟ شما باید مطمئن شوید که درمانگر مهارت و تجربه لازم برای کمک به شما را دارد. اشکالی ندارد که بپرسید "آیا قبلاً با این مسائل کار کردهاید؟" و "آیا میتوانید به من بگویید که از چه روشهایی برای درمان این مسائل استفاده میکنید؟" و "آیا روشهایی که استفاده میکنید بر اساس شواهد علمی هستند؟" سپس میپرسم که درمانگر چه انتظاراتی از شما، به عنوان مشتری، خواهد داشت. آیا آنها از شما انتظار دارند که تکالیف را انجام دهید، در هر جلسه موضوعی برای بحث بیاورید، یا یک دفتر خاطرات داشته باشید؟ ببینید آیا انتظارات آنها با آنچه شما به دنبال آن هستید همخوانی دارد یا خیر. و در نهایت، من یک جلسه برنامهریزی میکنم تا درمانگر را "آزمایش" کنم. ببینید آیا احساس راحتی و امنیت میکنید. در مورد "راهنمایی" درمانگر، به شما پیشنهاد میکنم که رهبری درمان خود را به عهده بگیرید، خواستههای خود را مطرح کنید، مستقیم باشید و در صورتی که احساس میکنید به آنچه نیاز دارید نمیرسید، در بیان این موضوع به درمانگر خود تردید نکنید. آنها نمیتوانند ذهن شما را بخوانند و احتمالاً این اطلاعات برایشان بسیار ارزشمند خواهد بود. آنها میخواهند شما احساس بهتری داشته باشید و پیشرفت کنید، و اگر در مسیر اشتباهی قرار دارند، باید به آنها اطلاع دهید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
The first thing I would ask yourself is how do you feel when it is time to go to therapy? What do you notice inside your body? Are you sick to your stomach? Neutral? Dreading it? Your body will give you indications as to how safe you feel. Your relationship with your therapist is like any other relationship...you need to feel safe, accepted and understood. You want to see someone who you look forward to sitting across from and feel comfortable talking about whatever is on your heart and mind. What are you preferences? Do you feel more comfortable with a male or female therapist? Does their age matter? What kind of therapy do you want to do? Do you know? If not, you might want to talk to friends or family who have done therapy and ask them what they liked or didn't like, what worked for them and what the process was like. You can always talk to a prospective therapist about all the questions you have (Have they worked with others with your issues? Have they ever been in therapy? Where did they go to school? What kind of training do they have? Etc.) You may not know in the first session or two if you have the right therapist but pay attention to how you feel while you are there. Your therapist should check in with you and ask how you are feeling. If it's not a good match for you, your therapist should try and help you find someone who will be a good match. Your trust and connection with your therapist is the biggest indicator for success in therapy. Both of you should be concerned about your alliance and any good therapist will want you to find the best therapist for you!
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای شما است؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
اولین چیزی که باید از خود بپرسید این است که وقتی زمان رفتن به درمان میرسد، چه احساسی دارید؟ در بدنتان چه چیزی متوجه میشوید؟ آیا دچار دلدرد هستید؟ حالتان طبیعی است؟ از آن میترسید؟ بدن شما نشانههایی درباره احساس امنیتتان به شما میدهد. رابطه شما با درمانگرتان مانند هر رابطه دیگری است... باید احساس امنیت، پذیرفته شدن و درکشدگی داشته باشید. شما میخواهید با کسی روبهرو شوید که مشتاقانه منتظر دیدنش هستید و میتوانید راجع به هر چیزی که در دل و ذهنتان دارید، با او راحت صحبت کنید. ترجیحات شما چیست؟ آیا با درمانگری مرد احساس راحتی بیشتری میکنید یا با درمانگری زن؟ آیا سن او برایتان مهم است؟ چه نوع درمانی میخواهید انجام دهید؟ آیا میدانید؟ اگر نه، ممکن است بخواهید با دوستان یا خانوادهای که درمان انجام دادهاند صحبت کنید و از آنها بپرسید چه چیزی را دوست داشتند یا نداشتند، چه چیزی برایشان مؤثر بود و این روند چگونه بود. شما همیشه میتوانید با یک درمانگر آیندهنگر درباره تمام سؤالاتی که دارید صحبت کنید (آیا آنها با مسائل مشابه شما کار کردهاند؟ آیا خودشان تا به حال تحت درمان بودهاند؟ کجا به تحصیل پرداختهاند؟ چه نوع آموزشی دیدهاند؟ و غیره). ممکن است در یکی دو جلسه اول ندانید که آیا درمانگر مناسبی دارید یا خیر، اما به احساس خود در طول حضور در جلسه توجه کنید. درمانگر شما باید از شما بپرسد که چه احساسی دارید و او باید پیگیر حال شما باشد. اگر این رابطه برایتان مناسب نیست، درمانگرتان باید تلاش کند تا به شما کمک کند کسی را پیدا کنید که با شما سازگار باشد. اعتماد و ارتباط شما با درمانگرتان بزرگترین شاخص موفقیت در درمان است. هر دوی شما باید نگران پیوند خود باشید و هر درمانگر خوبی از شما میخواهد که بهترین درمانگر را برای خود بیابید!
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
You can certainly ask the therapist questions such as their style or issues they have experience working with. You can also determine whether a therapist is the right fit if you feel a connection or alliance and feel that you are working together toward your goals. It is important to be open and honest with your therapist about what you are looking for in counseling.
|
چگونه متوجه میشوید که درمانگر مناسبی برای شما وجود دارد؟
چگونه میتوانم یاد بگیرم که درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند نیازهایم را از درمان برآورده کند؟
|
مطمئناً میتوانید از درمانگر سوالاتی مانند سبک کار یا مسائلی که تجربهای در آنها دارد بپرسید. همچنین میتوانید مشخص کنید که آیا درمانگر مناسبی هستید یا خیر، اگر احساس ارتباط یا همپیمانی کنید و احساس کنید که در مسیر دستیابی به اهدافتان با هم کار میکنید. بسیار مهم است که با درمانگر خود در مورد آنچه در مشاوره به دنبالش هستید، صادق و شفاف باشید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Though this varies from person to person, I think finding the right therapist involves finding someone who you're comfortable opening up to and speaking your mind, including your preferred areas of focus for treatment. It's important to be aligned with your therapist's general approach and, to find someone who you feel genuinely attuned to, both in practice and also, with who they are as a person. Bringing up your needs for treatment is key and finding someone who validates your needs, listens and welcomes feedback are all important building blocks for creating space for a great working relationship that promotes personal growth, openness and invites adaptable approaches in session, based on your individual needs.
|
چگونه میتوانید تشخیص دهید که درمانگر مناسبی برای شماست؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند نیازهای من از درمان را برآورده کند؟
|
اگرچه این موضوع از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما من فکر میکنم یافتن درمانگر مناسب به معنای پیدا کردن فردی است که با او احساس راحتی کنید و بتوانید به راحتی صحبت کنید و نظرات خود را بیان کنید، از جمله حوزههای مورد علاقهتان برای درمان. هماهنگی با رویکرد کلی درمانگر بسیار مهم است و باید فردی را بیابید که با او از نظر عملی و شخصی احساس همخوانی کنید. بیان نیازهای خود در فرآیند درمان بسیار حیاتی است و یافتن فردی که نیازهای شما را معتبر بداند، به دقت گوش دهد و از بازخورد استقبال کند، از جمله اجزای کلیدی برای ایجاد فضایی مناسب جهت ایجاد یک رابطه کاری سازنده است که باعث رشد شخصی، باز بودن و پذیرش رویکردهای منعطف در جلسات بر اساس نیازهای فردیتان میشود.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
How do you know anything is "right" for you? I think it's an intuitive process, and not always based on the objective expertise of the therapist, either (most psychotherapy research has concluded that the client-therapist relationship is the strongest factor in success in therapy.) But, in my view what is important to check-in with yourself around whether or not the therapist can hold space for all that you come in with (for example, not expressing discomfort with things you might talk about is a big "run away"), challenge you enough where you feel like it is challenging you to grow, but also where there is some part of you that does look forward to the sessions.How to "train" your therapist? This could be a session in and of itself I must say:) The therapist-client relationship can resemble many of the relationships in your life, or those that you seek out. A therapist, like anyone else in your life, won't be able to give you what you need 100% of the time and then expect that you will be able to function outside of the space. That can turn into a highly enabling process that won't help your other relationships. However, what the therapist can do, and help you deal with, is to tell you what they can and can't give you, and then process the disappointment that you feel when they can't be everything you might feel you need.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسب برای شماست؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند نیازهایم را در درمان برآورده کند؟
|
چگونه میدانید که چیزی برای شما "مناسب" است؟ فکر میکنم این یک فرآیند شهودی است و همواره مبتنی بر تخصص عینی درمانگر نیست (بیشتر تحقیقات رواندرمانی نتیجهگیری کردهاند که رابطه مراجع-درمانگر قویترین عامل موفقیت در درمان است.) اما از نظر من، مهم است که با خودتان بررسی کنید که آیا درمانگر میتواند برای همه چالشهایی که با آنها وارد میشوید، فضایی فراهم کند یا خیر (به عنوان مثال، عدم ابراز ناراحتی از موضوعاتی که ممکن است درباره آنها صحبت کنید، یک علامت بزرگ برای "فرار" است). همچنین باید توجه داشت که چقدر از نظر چالشبرانگیز بودن، شما را به رشد وادار میکند، اما به گونهای که بخشی از شما هم به جلسات نگاه مثبت داشته باشد. چگونه میتوانید درمانگر خود را "تربیت" کنید؟ این خود میتواند یک جلسه باشد، باید بگویم :) رابطه درمانگر-مراجع میتواند شبیه به بسیاری از روابطی باشد که در زندگی دارید یا به دنبال آن هستید. یک درمانگر، مانند هر فرد دیگری در زندگی شما، نمیتواند در 100% مواقع آنچه را که نیاز دارید در اختیارتان قرار دهد و سپس انتظار داشته باشد که بتوانید در خارج از این فضا به درستی عمل کنید. این میتواند به یک روند بسیار توانمندکننده تبدیل شود که به روابط دیگر شما آسیب میزند. با این حال، آنچه درمانگر میتواند انجام دهد این است که بگوید چه چیزهایی میتواند و چه چیزهایی نمیتواند به شما بدهد و سپس به شما کمک کند تا ناامیدیای را که از ناتوانی او در برآوردهکردن تمام نیازهای احتمالیتان احساس میکنید، پردازش کنید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Hello and thanks for your question! It's important to have the right therapist. I encourage you to start by checking out the website of the therapist. Their blog articles will reflect the kind of work they do and the approach they may take while working with you. If there's an email listed, go ahead and reach out. Ask the particular questions that are on your mind. Share a little of what you are looking for in a therapist. Are you a goal-direct, solution-focused individual who is looking for someone to listen and ask questions? Are you less self-directive and desire a therapist who can give you the consistent push to move forward? Are you interested in intertwining certain theory approaches? Maybe a cognitive-base or experiential? Art therapy or engaging in exercise while talking? Your therapist is out there. It's OK to try out a therapist for a session or two. Interview them as they interview you. It's also OK to change therapists; ask your present therapist for a referral. He or she should be willing to provide you with names of other providers and there's no shame in asking for it. You deserve to work with someone who fits your style!I imagine there's already enough things happening in your life if you are searching for a therapist. Do you really want to "train" your therapist? After all, you are paying them for their knowledge and expertise. It does take time to develop a relationship and developing one with your therapist is vital to your growth and satisfaction. Participating in therapy, for the most part, should be a time you anticipate and not avoid. Can you be honest with them? Are you trusting of the confidentiality they provide? Has this person clearly shared with you the limits of confidentiality if using insurance versus paying privately? Is there any part of you that "just isn't sure"? It's okay to assert yourself in therapy. As a therapist, I invite you to assert yourself as it's a way to develop self-confidence and resiliency. Not everyone thrives in therapy by sitting in an office or lounging on a couch. Some folks benefit by challenging themselves in various environments, or are more comfortable in their homes, online, in the community, at a retreat, etc. Give yourself a gift of spending some time finding the person that can work with you towards what you are searching. Although there's the convenience of the local non-profit agency in your area, it may not be what you need. Also, limiting yourself to the names of providers listed on your insurance may not lead to the "right one". There are many forms of therapy that insurances refuse to cover. When this happens, many times you can be reimbursed for your expenses by your insurance or you can use a Health Savings Card or Flexible Spending Card, there are many, many options. Therapy is about exploring yourself. Go ahead and feel free!If you feel as if you need to "train" your therapist, it seems that person is not the right fit for you. Engaging in treatment should be quite comfortable from the outset of treatment. Many independent practitioners or small group providers offer a free consultation to start the relationship. Perhaps that's a place for you to begin? Good luck and I wish you well!
|
چگونه می دانید که درمانگر مناسبی برای شما انتخاب کردهاید؟
چگونه میتوانم به درمانگرم کمک کنم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
سلام و از پرسش شما متشکرم! داشتن یک درمانگر مناسب بسیار حائز اهمیت است. من شما را تشویق میکنم که با بررسی وبسایت درمانگر شروع کنید. مقالات وبلاگ آنها نشاندهنده نوع کار و رویکردی است که ممکن است در حین کار با شما ارائه دهند. اگر ایمیلی در فهرست وجود دارد، وبا او تماس بگیرید. سوالات خاصی که در ذهنتان دارید را بپرسید و کمی از آنچه در جستجوی یک درمانگر هستید را به اشتراک بگذارید. آیا شما فردی هدفمند و متمرکز بر راهحل هستید که به دنبال کسی برای شنیدن و پرسشگری است؟ یا اینکه کمتر خودگردان هستید و نیازمند درمانگری هستید که بتواند شما را به جلو هدایت کند؟ آیا به درهمآمیختن برخی رویکردهای نظری خاص علاقهمندید؟ مانند رویکرد شناختی یا تجربی؟ هنر درمانی یا ورزش کردن در حین گفتگو؟ درمانگر شما در انتظار شماست. اشکالی ندارد که یک درمانگر را برای یک یا دو جلسه امتحان کنید. همانطور که آنها از شما سوال میکنند، شما نیز از آنها سوال کنید. تغییر درمانگر نیز هیچ اشکالی ندارد؛ از درمانگر فعلی خود درخواست ارجاع کنید. او باید مایل باشد که نام سایر ارائهدهندگان را در اختیار شما قرار دهد و از درخواست شما شرمنده نخواهد شد. شما شایسته این هستید که با فردی که با سبک شما هماهنگ است کار کنید! تصور میکنم اگر به دنبال درمانگر هستید، حتماً اتفاقات زیادی در زندگی شما در حال رویدادن است. آیا واقعاً میخواهید درمانگرتان را "آموزش" دهید؟ بالاخره شما برای دانش و تخصص آنها هزینه پرداخت میکنید. ایجاد یک رابطه زمانبر است و داشتن رابطهای خوب با درمانگر برای رشد و رضایت شما ضروری است. شرکت در درمان باید بیشتر اوقات زمانی باشد که شما به آن انتظار دارید و از آن فرار نمیکنید. آیا میتوانید با آنها صادق باشید؟ آیا به محرمانه بودن آنها اعتماد دارید؟ آیا این فرد به وضوح محدودیتهای محرمانه بودن را در صورت استفاده از بیمه در مقایسه با پرداخت خصوصی با شما در میان گذاشته است؟ آیا بخشی از شما هست که "فقط مطمئن نیستید"؟ هیچ اشکالی ندارد که در درمان assertive باشید. به عنوان یک درمانگر، از شما دعوت میکنم که در این زمینه assertive باشید؛ زیرا این راهی برای تقویت اعتماد به نفس و تابآوری است. همه افراد با نشستن در یک دفتر یا استراحت روی یک کاناپه در درمان پیشرفت نمیکنند. برخی افراد با به چالش کشیدن خود در محیطهای مختلف بهره میبرند، یا در خانه، آنلاین، در جامعه، در یک خلوتگاه و غیره راحتتر هستند. به خودتان این هدیه را بدهید که زمانتان را صرف پیدا کردن شخصی کنید که میتواند شما را در راستای اهدافتان یاری کند. گرچه ممکن است آژانسهای غیرانتفاعی محلی راحتی داشته باشند، اما ممکن است آنچه شما نیاز دارید نباشد. همچنین، محدود کردن خود به نامهای ارائهدهندگان فهرستشده در بیمهتان ممکن است شما را به "درست" نرساند. انواع مختلفی از درمان وجود دارد که بیمهها از پوشش آنها کنار میکشند. در چنین مواقعی، شما میتوانید به رغم این محدودیتها، هزینههای خود را از بیمه خود بازپرداخت کنید یا از کارتهای پسانداز سلامت یا کارتهای هزینهی انعطافپذیر استفاده کنید؛ گزینههای بسیاری وجود دارد. درمان درباره کشف خودتان است. ادامه دهید و احساس راحتی کنید! اگر احساس میکنید که باید "آموزش" درمانگرتان را بدهید، به نظر میرسد که آن فرد مناسب شما نیست. شرکت در درمان باید از ابتدا برای شما راحت باشد. بسیاری از درمانگران مستقل یا ارائهدهندگان گروههای کوچک مشاوره رایگان برای آغاز رابطه ارائه میدهند. شاید این یک نقطه شروع خوب برای شما باشد؟ برای شما آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم!
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
The most important part of therapy is finding a therapist who is the right fit and you feel you can connect to. Feeling comfortable with your therapist and feeling that you can be vulnerable is what will assist in helping you find what you want out of therapy. It also sounds like discussing with a potential therapist your expectations for therapy. Also, I would read up on what the therapy process is like so that you are aware of the role the therapist is supposed to play in your life. As long as a therapist is ethical and not breaking any ethical practices, find someone you connect with and can share with.
|
چگونه می دانید که درمانگر مناسبی پیدا کردهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "هدایت" کنم تا نیازهایم را از درمان برآورده کند؟
|
مهمترین بخش درمان، یافتن درمانگری است که مناسب شما باشد و احساس کنید میتوانید با او ارتباط برقرار کنید. احساس راحتی با درمانگر و توانایی آسیبپذیری به شما کمک میکند تا آنچه را که از درمان میخواهید پیدا کنید. همچنین، به نظر میرسد که باید در مورد انتظارات خود از درمان با درمانگر بالقوه صحبت کنید. همچنین، بهتر است در مورد روند درمان مطالعه کنید تا از نقشی که درمانگر قرار است در زندگی شما ایفا کند، آگاه شوید. به شرطی که درمانگر اخلاقی باشد و قوانین اخلاقی را رعایت کند، فردی را انتخاب کنید که با او ارتباط برقرار کنید و بتوانید با او به اشتراک بگذارید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Finding the right therapist for you may take time - or you may find one the first try. Two important things to think about when first finding a therapist are “do I feel safe?” and “do I feel heard?” The first time seeing a therapist can be anxiety provoking. It may be uncomfortable. Unless there are giant red flags about a therapist (things beyond meeting someone for the first time and answering uncomfortable but important questions), I always suggest seeing a therapist 3-4 times before making a decision to try another. It may end up that you feel like your therapist isn’t the best fit for you, but again, I encourage you to give them a couple times before moving on. When you get past the initial sessions of paperwork and gathering information, you can gauge the client - therapist relationship better, and when you find the right person to work with, you will know it.
|
چگونه میتوانید تشخیص دهید که درمانگر مناسبی برای شما انتخاب کردهاید؟ چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
پیدا کردن درمانگر مناسب برای شما ممکن است زمانبر باشد و یا ممکن است در اولین تلاش یکی را پیدا کنید. دو نکته مهم که باید هنگام پیدا کردن یک درمانگر به آنها توجه کنید این است که "آیا احساس امنیت میکنم؟" و "آیا احساس میکنم شنیده میشوم؟" اولین ملاقات با یک درمانگر میتواند اضطرابآور و ناراحتکننده باشد. مگر اینکه نشانههای واضح و جدی در مورد یک درمانگر وجود داشته باشد (مواردی که فراتر از صرفاً ملاقات برای اولین بار و پاسخ به سؤالات ناراحتکننده اما مهم است)، من همیشه پیشنهاد میکنم که حداقل ۳ تا ۴ بار به یک درمانگر مراجعه کنید قبل از اینکه تصمیم بگیرید به دنبال فرد دیگری باشید. ممکن است در نهایت به این نتیجه برسید که درمانگر شما بهترین گزینه نیست، اما بار دیگر، شما را تشویق میکنم که چند جلسه دیگر نیز به او مراجعه کنید قبل از اینکه تغییر دهید. وقتی جلسات اولیه مربوط به کاغذبازی و جمعآوری اطلاعات را پشت سر گذاشتید، میتوانید رابطه خود با درمانگر را بهتر ارزیابی کنید، و وقتی فرد مناسبی را برای همکاری پیدا کردید، این موضوع را متوجه خواهید شد.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Quick Way to Assess a
Great Therapist A colleague and I were discussing the characteristics of
successful therapists. I gave him some traits, some of which were listed by
Robinson (2012). The therapist should be able to listen to your story, build
rapport, establish a relationship, demonstrate empathy, adapt treatments to the
client/situation, use effective communication skills, exhibit confidence in use
of therapeutic techniques, and repeatedly update skills with ongoing education
and research. You should talk with the therapist. In addition to asking
the therapist about his/her experiences and specialty in treating the issue you
want to address; you will gain a sense of the therapist’s ability to connect
with you in your first phone call or meeting with him/her. This is why I offer
a free 15-minute phone consultation. You can use the above criteria to gauge
the therapist’s ability to do the following: Hear you, join with you in
understanding the issue, and indicate some ways in which the issue may be
treated.Regarding training a therapist, just ask the therapist if he or she can comply with what you are looking for, or what has worked with you before if you have had prior counseling. If you just like a therapist to listen, you are looking for a non-directive therapist. If you want one to be more active in guiding you, choose a directive therapist. You can also ask them with which type of client/issue they work best. I specialize treating anxiety and relationships and would
like to talk with you if you have questions about how I may be able to help
you. Jim Ciraky PhDLicensed Professional Counselor GA, USAAdventHelp.com404.293.5654
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسب شما را پیدا کردهاید؟
چگونه میتوانم یاد بگیرم که درمانگرم را "آموزش" دهم تا آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
راه سریع برای ارزیابی یک درمانگر ماهر
یکی از همکارانم و من در حال بحث درباره ویژگیهای درمانگران موفق بودیم. به او برخی از ویژگیها را که توسط رابینسون (2012) فهرست شده است، ارائه دادم. درمانگر باید توانایی گوش دادن به داستان شما، برقراری ارتباط، ایجاد رابطه، نشان دادن همدلی، تطبیق درمانها با نیاز مشتری/موقعیت، استفاده از مهارتهای ارتباطی مؤثر، نشان دادن اعتماد به نفس در به کارگیری تکنیکهای درمانی و بهروزرسانی مداوم مهارتها از طریق آموزش و تحقیق را داشته باشد.
شما باید با درمانگر صحبت کنید. علاوه بر پرسیدن درباره تجربیات و تخصص درمانگر در درمان مشکلی که میخواهید به آن بپردازید، میتوانید از نخستین تماس تلفنی یا دیدار با او احساس کنید که آیا درمانگر به خوبی با شما ارتباط برقرار میکند یا خیر. به همین دلیل من 15 دقیقه مشاوره تلفنی رایگان را پیشنهاد میکنم. میتوانید از معیارهای فوق برای سنجش توانایی درمانگر در موارد زیر استفاده کنید: شنیدن شما، همراهی در درک مشکل، و ارائه راهکارهایی برای درمان آن.
در مورد آموزش یک درمانگر، به سادگی از او بپرسید که آیا میتواند نیازهای شما را برآورده کند یا آنچه که قبلاً برای شما مؤثر بوده است چیست. اگر شما فقط به دنبال شنوندهای باشید، به دنبال یک درمانگر غیرمستقیم هستید. اگر میخواهید درمانگر راهنماییهای فعالتری ارائه دهد، یک درمانگر مستقیم را انتخاب کنید. همچنین میتوانید از آنها بپرسید که با چه نوع مشتریان یا موضوعاتی بهتر کار میکنند. من در درمان اضطراب و روابط تخصص دارم و اگر سوالی دارید که میتواند به شما کمک کند، خوشحال میشوم با شما صحبت کنم.
Jim Ciraky، دکترا
مشاور حرفهای دارای مجوز، GA، ایالات متحده
AdventHelp.com
404.293.5654
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
The therapeutic relationship should be collaborative. The client is the expert on their life, and the therapist is the expert on helping the client to develop their sense of being. Growth occurs as a result of challenges. Therefore, I would suggest not looking to train the therapist, but rather to find one that will help you develop into the you that you desire to be. Finding the right therapist is like finding a pair of black heels. Not just any black heels will do. But when you find them, you just know that your search is over. It is also wise to expect that they won’t always feel comfortable.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای شما وجود دارد؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
رابطه درمانی باید مشارکتی باشد. مشتری در زندگی خود متخصص است و درمانگر متخصص در کمک به مشتری برای توسعه حس وجود خود است. رشد نتیجه چالشها است. بنابراین، پیشنهاد میکنم به دنبال آموزش درمانگر نباشید، بلکه به دنبال یافتن درمانگری باشید که به شما کمک کند به آن فردی که میخواهید تبدیل شوید. پیدا کردن درمانگر مناسب مانند پیدا کردن یک جفت کفش پاشنهدار مشکی است. نه هر کفش پاشنهداری کافی است. اما هنگامی که آن را پیدا کنید، میدانید که جستجوی شما پایان یافته است. همچنین عاقلانه است که انتظار داشته باشید همیشه احساس راحتی نکنید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
You'll know you have the right therapist when after the first few sessions you feel comfortable enough to tell them things you wouldn't tell anyone else. It's important in therapy for that rapport to be built from the beginning and that you as the client feel comfortable enough to share what you need to share. You shouldn't feel judgement from your therapist and you should be able to trust the advice your therapist provides. Therapy isn't about advice, don't get me wrong, but to truly implement the changes that need to be implemented to improve your life you need to trust the person giving the advice. Your therapist should have your best interest at heart and truly listen to what you have to say. The therapist should be willing to meet you where you are in your world and attempt to see the world from your perspective to truly understand what you have been through. You need to feel comfortable in therapy to be yourself and say what's on your mind. Therapy shouldn't be something that should be dreaded but it can get uncomfortable depending on the depth of the things being discussed.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود انتخاب کردهاید؟ چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من بدهد؟
|
زمانی متوجه خواهید شد که درمانگر مناسبی دارید که پس از چند جلسه اول، احساس راحتی کنید و بتوانید مسائلی را برای او مطرح کنید که به هیچ کس دیگری نمیگویید. در مشاوره، مهم است که این رابطه از همان ابتدا شکل بگیرد و شما بهعنوان مراجع احساس راحتی کنید تا آنچه را که نیاز دارید، به اشتراک بگذارید. شما نباید از درمانگر خود قضاوتی احساس کنید و باید بتوانید به توصیههای او اعتماد کنید. درمان به معنای مشاوره نیست؛ اشتباه نکنید، اما برای اجرای تغییرات واقعی که باید برای بهبود زندگیتان صورت گیرد، نیاز به اعتماد به فرد مشاور دارید. درمانگر شما باید در واقع منافع شما را در نظر داشته باشد و بهراستی به آنچه میگویید گوش دهد. او باید آماده باشد که شما را در موقعیتی که در آن هستید پذیرا باشد و تلاش کند دنیا را از دیدگاه شما درک کند تا دقیقاً بفهمد چه تجربههایی داشتهاید. شما باید در فضای درمان احساس راحتی کنید تا بتوانید خودتان باشید و آنچه در ذهنتان میگذرد را بگویید. درمان نباید امری ترسناک باشد، هرچند بسته به عمق موضوعاتی که مطرح میشود میتواند آزاردهنده باشد.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Finding the right therapist can be difficult, especially if you've never tried it before. Things to consider are location, availability and what specifically are you looking for. Some practitioners specifically only work with a certain type of issue (i.e eating disorders, adolescents, anger management, life transitions, anxiety...etc) and others can work with a variety of concerns. As far as training your therapist, you can't. You simply let them know what you are looking to work on or what you think may be an issue for you. Depending on the way they practice(their style of working with clients) is how they will then decide to make a treatment plan that works best for you. You can always ask them their specialty practice population, the problems they generally help others with and what type of mental health provider they are (Psychologist, social worker, licensed mental health counselor).
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسب برای شماست؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه باید درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
پیدا کردن درمانگر مناسب میتواند دشوار باشد، بهویژه اگر قبلاً آن را امتحان نکردهاید. مواردی که باید در نظر بگیرید شامل مکان، در دسترسبودن و آنچه که بهطور خاص به دنبال آن هستید میباشد. برخی از متخصصان بهطور خاص تنها با نوع خاصی از مسائل (مانند اختلالات خوردن، نوجوانان، مدیریت خشم، انتقالهای زندگی، اضطراب و غیره) کار میکنند، در حالی که دیگران میتوانند با نگرانیهای مختلفی همکاری کنند. در مورد آموزش دادن به درمانگرتان، ممکن نیست که این کار را انجام دهید. شما فقط باید به آنها بگویید که میخواهید روی چه موضوعاتی کار کنید یا چه چیزهایی ممکن است برای شما مشکلساز باشد. بسته به روش کار آنها (سبک کار با مراجعان) آنها تصمیم میگیرند که چه برنامه درمانی برای شما مناسبتر خواهد بود. همچنین میتوانید از آنها بپرسید که جمعیت تخصصی آنها، مسائلی که بهطور معمول به دیگران کمک میکنند و نوع ارائهدهنده سلامت روانشان (روانشناس، مددکار اجتماعی، مشاور سلامت روان دارای مجوز) چیست.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Choosing the right therapist can sometimes feel a bit overwhelming. I know many people come to therapy with hesitations and potential fears but a therapist should be there to help you along the way and support you as you build a trusting and collaborative relationship. You won't have to "train" your therapist to give you what you need. Through open dialogue and feedback you and your therapist, together, can determine what works best for you. But do remember that being able to trust your therapist to guide and support you is key. So if you're having a hard time connecting with your therapist after 3-4 sessions, you will want to bring it up to them so you can discuss any barriers and if needed, request a referral for another therapist.
|
چگونه می دانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من بدهد؟
|
انتخاب درمانگر مناسب گاهی اوقات ممکن است کمی دشوار باشد. میدانم که بسیاری از افراد با تردید و نگرانیهای احتمالی به درمان مراجعه میکنند، اما یک درمانگر باید در کنار شما باشد تا در این مسیر به شما کمک کرده و در ایجاد یک رابطه اعتماد و همکاری از شما حمایت کند. شما نیاز نیست درمانگر خود را "آموزش دهید" تا آنچه را که نیاز دارید به شما ارائه دهد. از طریق گفتگوی باز و بازخورد، شما و درمانگرتان میتوانید با هم مشخص کنید که چه چیزی برای شما بهتر است. اما به خاطر داشته باشید که اعتماد به درمانگر برای راهنمایی و حمایت از شما کلیدی است. بنابراین اگر بعد از ۳-۴ جلسه هنوز در برقراری ارتباط با درمانگرتان مشکل دارید، بهتر است این موضوع را با او در میان بگذارید تا بتوانید در مورد موانع صحبت کنید و در صورت نیاز، درخواست ارجاع به درمانگر دیگری نمایید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Counselors do not expect to gain your trust during the first session. Trust is earned and gained through the therapeutic process. You may know you have the right therapist if you feel a lack of judgement or even unconditional positive regard for the choices you make in therapy. Good counselors will keep you accountable for your actions without making you feel ashamed of the choice you made.Counselors already have the training to give you what you need in treatment, and if they don't they are ethically obligated to refer you to a provider that does. That being said, the first few visits with your counselor will be goal oriented- creating realistic and obtainable goals that will allow you and your therapist to see positive change when it is made.
|
چگونه می دانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
مشاوران انتظار ندارند که در جلسه اول اعتماد شما را جلب کنند. اعتماد از طریق فرآیند درمانی به دست میآید. اگر احساس عدم قضاوت یا حتی توجه مثبت بدون قید و شرط به انتخابهایی که در درمان دارید، بکنید، ممکن است بدانید که درمانگر مناسبی را پیدا کردهاید. مشاوران خوب شما را برای اعمالتان مسئول نگه میدارند بدون اینکه شما را نسبت به انتخابهایتان شرمنده کنند. مشاوران از قبل آموزش دیدهاند تا آنچه را که در درمان نیاز دارید به شما ارائه دهند و اگر نتوانند، از نظر اخلاقی موظفند شما را به یک ارائهدهندهای ارجاع دهند که این کار را انجام میدهد. با این حال، چند جلسه اول با مشاور شما هدفمحور خواهد بود، به طوری که اهداف واقعبینانه و قابل دستیابی ایجاد شود تا شما و درمانگرتان بتوانید تغییرات مثبت را زمانی که اتفاق میافتد، مشاهده کنید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
You will know you have the right therapist when you feel at ease and comfortable to share deep feelings.You do not hold back and feel total acceptance and validation by your therapist. Listen to your feelings and letthem guide your decision.Your therapist and you will work together to decide what is best for you with regards to the type of treatment, frequency andduration. It is about collaborating and deciding together on the treatment plan that will help you to achieve your counseling goals.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا بتواند نیازهای من از درمان را برآورده کند؟
|
هنگامی که احساس آرامش و راحتی برای به اشتراک گذاشتن احساسات عمیق خود دارید، متوجه خواهید شد که درمانگر مناسبی را یافتهاید. شما هیچ چیزی را پنهان نمیکنید و احساس پذیرش و تأیید کامل از سوی درمانگرتان را تجربه میکنید. به احساسات خود گوش دهید و اجازه دهید آنها تصمیمگیری شما را راهنمایی کنند. شما و درمانگرتان بهطور مشترک برای تعیین بهترین گزینهها با توجه به نوع درمان، فراوانی و مدت زمان کار خواهید کرد. این فرآیند درباره همکاری و تصمیمگیری مشترک در مورد برنامه درمانی است که به شما در دستیابی به اهداف مشاوره کمک میکند.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
The most important thing is it has to feel right. While that sounds vague and not very scientific it is the most important part of therapy. Us counselors call it therapeutic rapport and without it therapy is not very effective. You want to know you can trust your therapist, that you are not being judged, that they respect your privacy, that you feel comfortable talking to them about the good and the bad. You want to feel heard and know you therapist is genuine . Not all therapist are a good fit for everyone. Go with your gut :) As an added note I recommend going with a therapist who has done their own therapy!
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
مهمترین نکته این است که باید احساس درستی داشته باشید. در حالی که این به نظر مبهم و نه چندان علمی میرسد، اما این بخش از درمان اهمیت زیادی دارد. ما مشاوران، این را "رابطه درمانی" مینامیم و بدون آن، درمان چندان مؤثر نیست. شما باید بدانید که میتوانید به درمانگر خود اعتماد کنید، قضاوت نمیشوید، به حریم خصوصیتان احترام گذاشته میشود و احساس راحتی کنید که درباره جنبههای مثبت و منفی زندگیتان با او صحبت کنید. شما باید احساس کنید که شنیده میشوید و دریابید که درمانگر شما واقعی است. همه درمانگران برای همه مناسب نیستند؛ بنابراین به احساس درونیتان گوش دهید :) به عنوان نکتهای اضافی، توصیه میکنم با درمانگری همکاری کنید که خودش نیز درمانهای لازم را انجام داده باشد!
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
What an important question! I think one of the first things to assess is this: Do you feel comfortable with your therapist? Do you feel like you can talk openly about what's going on in your life without feeling judged? Do you experience your therapy as a safe space to process your thoughts and feelings? Feeling comfortable with your therapist is a crucial factor. Once you feel comfortable with your therapist, you can have a conversation about what works for you in therapy. Tell your therapist what is helpful, and what you don't find helpful. A skilled therapist can shift his or her style and techniques to meet your individual needs, and this may be an ongoing conversation that the two of you have during therapy. Oftentimes, there is just an X factor between client and therapist that either makes the relationship work or can make it feel like something is missing. This is no one's fault, it's just that not every therapist will be a perfect match for every client. If you feel uncomfortable with your therapist or feel like that x factor is missing, it is a good idea to keep searching for therapist who is right for you.
|
چگونه میتوان فهمید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم به درمانگرم کمک کنم تا بتواند نیازهای من را از درمان برآورده کند؟
|
چه سوال مهمی! فکر میکنم یکی از اولین چیزهایی که باید ارزیابی شود این است: آیا با درمانگر خود احساس راحتی میکنید؟ آیا احساس میکنید میتوانید بدون ترس از قضاوت، دربارهی آنچه در زندگیتان میگذرد صحبت کنید؟ آیا درمان شما را به عنوان فضایی امن برای پردازش افکار و احساساتتان تجربه میکنید؟ احساس راحتی با درمانگر از عوامل بسیار حیاتی است. هنگامی که با درمانگر خود راحت شدید، میتوانید دربارهی آنچه که در درمان برای شما مفید است صحبت کنید. به درمانگر خود بگویید چه جنبههایی برایتان مفید و چه جنبههایی کمفایده است. یک درمانگر ماهر میتواند سبک و تکنیکهای خود را متناسب با نیازهای خاص شما تغییر دهد، و این ممکن است تبدیل به گفتگویی مداوم شود که شما دو نفر در طول درمان دارید. اغلب، یک عامل X وجود دارد بین مشتری و درمانگر که یا موجب موفقیت رابطه میشود یا باعث میشود احساس کنید چیزی کم است. این تقصیر هیچ کس نیست؛ واقعیت این است که هر درمانگری برای هر مشتری مناسب نیست. اگر با درمانگر خود احساس ناراحتی میکنید یا مطمئن نیستید که این عامل X وجود دارد، بهتر است به جستجوی درمانگری که مناسب شماست ادامه دهید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
This is a great question. Finding the right therapist can be tricky because you don't really know how someone will be like until you meet them. A few ways to prescreen are to:- Visit the therapist's website, psychologytoday profile, social media, etc...- Have a phone call with the therapist prior to your first appointmentOnce you meet your therapist it is important to be clear with your wishes and expectations. We are trained in helping you thrive in your life but we cannot mind read so if you don't tell us, we won't know. Don't be shy about what you like and what you don't like. A good therapist will listen to your needs, process them with you, and create a customized plan that works for you and your life. A good therapist will also not take anything you say (even criticism) personally. Coming to therapy is hard and often times you might not want to go. What makes a good therapist is someone who understands this and tries to make you feel as comfortable as possible while you address uncomfortable topics.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود انتخاب کردهاید؟ چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
این یک سوال عالی است. پیدا کردن درمانگر مناسب میتواند دشوار باشد، زیرا تا زمانی که کسی را ملاقات نکردهاید، واقعاً نمیدانید چگونه خواهد بود. چند راه برای پیشتست درمانگر عبارتند از: - بازدید از وبسایت درمانگر، نمایه روانشناسی امروز، رسانههای اجتماعی و غیره - برقراری تماس تلفنی با درمانگر قبل از اولین قرار ملاقات. هنگامی که با درمانگر خود ملاقات کردید، مهم است که خواستهها و انتظارات خود را به وضوح بیان کنید. ما در کمک به شما برای رشد در زندگیتان آموزش دیدهایم، اما نمیتوانیم ذهنخوانی کنیم؛ بنابراین اگر به ما نگوید، نمیدانیم. از گفتن آنچه که دوست دارید و آنچه که دوست ندارید خجالت نکشید. یک درمانگر خوب به نیازهای شما گوش میدهد، آنها را با شما بررسی میکند و یک برنامه سفارشی طراحی میکند که برای شما و زندگیتان مناسب باشد. یک درمانگر خوب همچنین به هیچیک از گفتههای شما (حتی انتقاد) شخصاً واکنش نشان نمیدهد. مراجعه به درمان سخت است و اغلب ممکن است تمایل نداشته باشید بروید. ویژگی یک درمانگر خوب این است که این موضوع را درک کند و تلاش کند شما را در حین بررسی موضوعات دشوار، تا حد امکان احساس راحتی کند.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
I believe that the right counsellor will help you feel empowered, supported and understood. You should feel comfortable opening up and not be concerned that they will judge you for what you say or decide to do. I find this important to let my clients know during intake that they will never be judged for the decisions they decide to take while going over options in sessions together with me. In terms of what you need from treatment, please feel comfortable to open up to your therapist and tell them what you need from them. For example, do you prefer them to challenge you with questions, listen to your story and ask questions throughout or near the end, give you work to do outside of sessions? The therapy sessions will work best for you if you can help them support you in what will work for you.It can sometimes take a few trials of different therapists to find the right one so please do not give up if you feel disheartened! You should feel proud of yourself for taking the first big step in asking for help, that is not easy to do and you are on the right track already!
|
شما چگونه می دانید که درمانگر مناسب برای شماست؟
چگونه می توانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
من معتقدم که مشاور مناسب به شما کمک میکند تا احساس قدرت، حمایت و درک داشته باشید. شما باید احساس راحتی کنید و نگران نباشید که آنها شما را به خاطر آنچه میگویید یا تصمیم میگیرید قضاوت خواهند کرد. به نظر من، این نکته بسیار مهم است که به مشتریانم در زمان مشاوره بگویم که هرگز به خاطر تصمیماتی که در طول بررسی گزینهها در جلسات با من اتخاذ میکنند قضاوت نخواهند شد.
در مورد آنچه از درمان نیاز دارید، لطفاً با درمانگر خود راحت باشید و به او بگویید چه چیزهایی از او انتظار دارید. به عنوان مثال، آیا ترجیح میدهید آنها شما را با سؤالات به چالش بکشند، به داستان شما گوش دهند و در طول یا نزدیک به پایان، سؤالاتی بپرسند، یا کارهایی را برای انجام در خارج از جلسات به شما بدهند؟ جلسات درمانی زمانی بهترین نتیجه را برای شما خواهند داشت که بتوانید به آنها کمک کنید تا در آنچه برای شما مفید است از شما حمایت کنند. گاهی ممکن است برای پیدا کردن درمانگر مناسب چندین بار با درمانگران مختلف آزمایش کنید، بنابراین لطفاً اگر احساس ناامیدی کردید، تسلیم نشوید! شما باید به خاطر برداشتن اولین قدم بزرگ در درخواست کمک به خود افتخار کنید؛ این کار آسانی نیست و شما در مسیر درستی هستید!
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Such a good question! Sometimes, clients will feel like they are not connecting with their therapist and will put it on themselves. In truth, the bond between therapist and client is the #1 predictor of positive outcomes in therapy. Ask yourself these questions: does it feel like this person can come to care about me? Do they remember from week to week what we touched on? Do I feel compassion from this person? Do they allow me my difficult and painful feelings too, or do they try to rescue me? On your other question - I suggest you ask your therapist what goals he/she has for your treatment. See if they respond with interest and participation, or if they become clinical and distant. Ideally, you and your therapist jointly develop your goals, and check on your progress on a frequent basis. I don't know if you can actually 'train' your therapist - we can be a hard bunch to train! :-) - but you can definitely tell your therapist what works for you, and what didn't work, at the end of each session. How they react will also tell you a lot about whether this is the right person for you.
|
چگونه می دانید که درمانگر مناسبی برای خود انتخاب کرده اید؟
چگونه می توانم بفهمم چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند نیازهای درمانی من را برآورده کند؟
|
سوال خوبی است! گاهی اوقات مراجع احساس میکند که با درمانگر خود ارتباط برقرار نمیکند و این موضوع را به خود نسبت میدهد. در حقیقت، پیوند بین درمانگر و مراجع پیشبینی کننده شماره ۱ نتایج مثبت در درمان است. این سؤالات را از خود بپرسید: آیا احساس میکنم این فرد میتواند به من اهمیت دهد؟ آیا آنها هفته به هفته به یاد میآورند که درباره چه موضوعاتی صحبت کردهایم؟ آیا از این فرد احساس دلسوزی میکنم؟ آیا به من اجازه میدهند که احساسات دشوار و دردناکام را تجربه کنم یا سعی میکنند مرا نجات دهند؟ در مورد سؤال دیگر شما، پیشنهاد میکنم از درمانگر خود بپرسید چه اهدافی برای درمان شما دارد. ببینید آیا با علاقه و مشارکت پاسخ میدهد یا اینکه به شکلی بالینی و دور از شما میشود. ایدهال این است که شما و درمانگرتان به طور مشترک اهداف خود را تعیین کنید و پیشرفتتان را به طور مرتب بررسی کنید. نمیدانم واقعاً میتوان درمانگر خود را «تربیت» کرد - ما ممکن است گروه سختی برای آموزش باشیم! :-) اما شما میتوانید در پایان هر جلسه به درمانگر بگویید چه چیزی برای شما مؤثر بوده و چه چیزی نبوده است. نحوه واکنش آنها نیز به شما اطلاعات زیادی درباره اینکه آیا این فرد برای شما مناسب است یا نه، ارائه میدهد.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
This is a great question. There could be a few ways to “know”
that you’ve found a good fit and you and your therapist are therapeutically compatible.
First, I would recommend listening to your intuition and pay attention to how
you feel, if there are feeling-indicators that you are comfortable, feel safe
and willing to open up and share your story.
Second, do you feel the therapist you are considering will support and challenge
you in ways you need. Some therapist
offers a free consultation. This might
be a good opportunity to take advantage of.Stephanie C, MA, LADC, LPCC (pre-licensed) www.stephanietherapy.com
|
چگونه می دانید که درمانگر مناسبی برای شماست؟
چگونه می توانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
این یک سوال عالی است. چندین راه وجود دارد تا بتوانید "بدانید" که آیا شما تناسب مناسبی پیدا کردهاید و آیا شما و درمانگرتان از نظر درمانی سازگار هستید.
اول، پیشنهاد میکنم به شهود خود گوش بدهید و به احساستان توجه کنید؛ آیا نشانههایی وجود دارد که نشان دهد شما احساس راحتی، امنیت و آمادگی برای بازگو کردن داستان خود را دارید؟
دوم، آیا احساس میکنید که درمانگری که مد نظر دارید میتواند شما را به شیوههایی که نیاز دارید حمایت کند و به چالش بکشد؟ برخی از درمانگران مشاوره رایگان ارائه میدهند که ممکن است این یک فرصت خوب برای استفاده از آن باشد.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Good question!The client's job is to concentrate on stating the details of their problem and to thoughtfully engage in a dialogue about these areas with the therapist.The most difficult job for a client is willingness to self-examine, hold oneself accountable for relationship and life situations, and honestly feel the difficult, often painful feelings and insecurities which troubling situations create.The client doesn't train the therapist.If you feel you are with a therapist who requires you to train them, then politely decline continuing to pay for their services.Then find yourself a different therapist who feels secure and knowledgeable enough in their skills to not require training by their client.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود دارید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چطور باید درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
سوال خوبی است! وظیفه مشتری این است که بر بیان جزئیات مشکل خود تمرکز کند و با درمانگر به طور فکر شده درباره این موضوعات گفتوگو کند. دشوارترین کار برای یک مشتری این است که تمایل داشته باشد خود را مورد بررسی قرار دهد، خود را در موقعیتهای رابطه و زندگی مسئول بداند و به طور صادقانه احساسات دشوار و اغلب دردناک و ناامنیهایی را که وضعیتهای نگرانکننده به وجود میآورند، احساس کند. مشتری درمانگر را آموزش نمیدهد. اگر احساس میکنید با درمانگری هستید که از شما میخواهد او را آموزش دهید، به طور مودبانه از ادامه پرداخت هزینه خدمات او صرفنظر کنید. سپس درمانگر دیگری پیدا کنید که احساس امنیت و دانش کافی در مهارتهای خود داشته باشد و نیازی به آموزش از سوی مشتری نداشته باشد.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
Thinking whether or not you have the right therapist can be overwhelming if you are not sure what you want or need. But think of this, you feel safe and comfortable that you share what you’ve never told anybody. You feel understood and listened to. You feel their support. You trust them. Do you believe they can help you? If you do not, then that might make it hard for you to want to open up.As far as how would you how to train your therapist to help you. If you know what you need all you have to do is share this with your therapist. If you don’t know then therapy is a collaborative process so both you and your therapist will work together to figure out your needs and how to best meet them.
|
چگونه میتوانید متوجه شوید که درمانگر مناسب خود را یافتهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش دهم" تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم به من ارائه دهد؟
|
اگر مطمئن نیستید که چه میخواهید یا چه نیازی دارید، فکر کردن به اینکه آیا درمانگر درستی دارید یا خیر، میتواند بسیار دشوار باشد. اما به این فکر کنید: احساس امنیت و آرامش از اینکه میتوانید چیزهایی را که هرگز به کسی نگفتهاید، به اشتراک بگذارید. احساس درک و شنیده شدن دارید. حمایت آنها را احساس میکنید و به آنها اعتماد دارید. آیا معتقدید که آنها میتوانند به شما کمک کنند؟ اگر اینطور نیست، ممکن است برایتان سخت باشد که بخواهید باز شوید. اگر میدانید چه نیازی دارید، تنها کافی است آن را با درمانگرتان در میان بگذارید. اگر نمیدانید، درمان یک فرآیند مشارکتی است و بنابراین هم شما و هم درمانگرتان با هم کار میکنید تا نیازهایتان را شناسایی کنید و بهترین راهحلها را برای برآورده کردن آنها پیدا کنید.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
The "right" therapist is a combination of expertise in the areas where you require, and fit as far as how comfortable you feel in speaking and sharing with that person. People generally are quite good at determining whether or not someone fits well with their personality and style; and another key to know whether therapy is working is to ask yourself: "Do I see that changes have come about since working with this therapist?" Do I feel better? Am I reaching goals that I set at the onset of therapy? Are difficult situations becoming easier by how I handle them? Training a therapist really isn't necessary, as all it requires is open and honest communication in order to give effective feedback that will in turn be helpful to you and your goals.
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود انتخاب کردهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "آموزش" دهم تا بتواند آنچه را که از درمان لازم دارم، در اختیارم بگذارد؟
|
درمانگر "مناسب" ترکیبی از تخصص در زمینههایی است که شما به آنها نیاز دارید و همچنین تناسب از نظر راحتی شما در صحبت کردن و به اشتراکگذاری با آن شخص. مردم معمولاً در تشخیص اینکه آیا شخصی با شخصیت و سبک آنها تناسب دارد یا خیر، بسیار خوب عمل میکنند. همچنین یکی از کلیدهای شناخت اینکه آیا درمان مؤثر است یا خیر این است که از خود بپرسید: «آیا از زمان شروع کار با این درمانگر تغییراتی را مشاهده کردهام؟» آیا احساس بهتری دارم؟ آیا به اهدافی که در ابتدای درمان تعیین کردهام، میرسم؟ آیا وضعیتهای دشوار با نحوه برخورد من آسانتر میشود؟ آموزش یک درمانگر واقعاً ضروری نیست، زیرا تنها چیزی که نیاز است ارتباط باز و صادقانه است تا بازخورد مؤثری ارائه دهد که به نوبه خود برای شما و اهدافتان مفید باشد.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
You have the right therapist if you feel safe with that person. Safety consists of feeling that who you are and what you say is valued. The right therapist is not an 'all knowing person you must obey'. He or she is a person with skilled knowledge who respects you as a partner in your self discovery. The right therapist is also one who is kind
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای شماست؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "هدایت" کنم تا بتواند نیازهایم را از درمان برآورده کند؟
|
اگر با آن شخص احساس امنیت میکنید، یعنی درمانگر مناسبی دارید. احساس امنیت به معنای این است که حس کنید که هویت شما و آنچه میگویید ارزشمند است. درمانگر مناسب، «فردی دانا که باید از او اطاعت کنید» نیست. او شخصی با دانش تخصصی است که شما را بهعنوان شریک در مسیر خودشناسی محترم میشمارد. درمانگر مناسب همچنین فردی مهربان است.
|
null |
How do you know you have the right therapist for you?
How would I know how to "train" my therapist to be able to give me what I need from treatment?
|
This is a really important question, because you don't want to waste your time and money with a therapist who is not a good fit for you. I think the most important factor that makes a good therapist match is trust-- do you trust this person to be able to help you meet your therapy goals? There are few things you can do upfront to test this out, without spending a dime. First, ask for personal recommendations from friends or others. If you know someone who had a great experience with a certain therapist, you'll feel more confident in that person right off the bat. Second, do your online research. Google the person's name and read everything you can find. Many therapists are starting to develop more of an online presence because they know that's a way future clients can develop trust without even stepping in their door. See if they have a blog, social media posts, or even just read the tone of the content on their website. This might give you a glimpse of their therapy style. Finally, you can call or email potential therapists and provide a brief overview of your presenting problem and describe what you're looking for in your ideal therapist. It sounds like you have a specific idea of what you're looking for... most therapists will be honest if they don't feel they're going to meet your expectations. Some therapists offer free short phone consultations which can help you both decide if you would work well together. Do your homework upfront, and you'll be well on your way to finding a great therapist for you!
|
چگونه میدانید که درمانگر مناسبی برای خود انتخاب کردهاید؟
چگونه میتوانم بفهمم که چگونه درمانگرم را "راهنمایی" کنم تا بتواند آنچه را که از درمان نیاز دارم، به من ارائه دهد؟
|
این یک سؤال واقعاً مهم است، زیرا نمیخواهید وقت و پول خود را با یک درمانگر که برای شما مناسب نیست، هدر دهید. من فکر میکنم مهمترین عاملی که باعث ایجاد سازگاری با یک درمانگر خوب میشود، اعتماد است. آیا به این فرد اعتماد دارید که بتواند به شما در رسیدن به اهداف درمانیتان کمک کند؟ کارهای ابتدایی زیادی وجود دارد که میتوانید بدون هزینه انجام دهید تا این موضوع را تست کنید. اول، از دوستان یا آشنایان توصیههای شخصی بخواهید. اگر کسی را میشناسید که تجربهی مثبتی با یک درمانگر خاص داشته است، از همان ابتدا نسبت به او احساس اطمینان بیشتری خواهید داشت. دوم، تحقیق آنلاین خود را انجام دهید. نام درمانگر را در گوگل جستجو کنید و هر آنچه را که میتوانید پیدا کنید، بخوانید. بسیاری از درمانگران به تدریج به حضور بیشتری در فضای آنلاین روی آوردهاند، زیرا میدانند این یک راه برای ایجاد اعتماد در میان مشتریان آینده است حتی قبل از ورود به دفترشان. ببینید آیا وبلاگی، پستهای رسانههای اجتماعی یا حتی لحن محتوای وبسایتشان وجود دارد. این موارد میتواند نگاهی اجمالی به سبک درمانی آنها به شما بدهد. در نهایت، میتوانید با درمانگران احتمالی تماس بگیرید یا ایمیل بزنید و یک توضیح مختصر درباره مشکل خود ارائه دهید و آنچه را که در درمانگر ایدهآلتان به دنبال آن هستید، توصیف کنید. به نظر میرسد شما ایده روشنی از آنچه به دنبالش هستید، دارید... بیشتر درمانگران اگر احساس کنند که نمیتوانند انتظارات شما را برآورده کنند، با صداقت به شما خواهند گفت. برخی از درمانگران مشاوره تلفنی کوتاه و رایگان ارائه میدهند که میتواند به شما کمک کند تا تصمیم بگیرید آیا با هم میتوانید به خوبی کار کنید یا خیر. در ابتدا تحقیق خود را انجام دهید و به این ترتیب در مسیر پیدا کردن یک درمانگر عالی برای خود خواهید بود!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
It's more than just normal, it's expected! Quite honestly, there are a very few days where at least one client hasn't cried during therapy throughout the day. -IJP
|
آیا گریه کردن در حین جلسههای درمانی برای دیگران هم عادی است یا فقط برای من؟
|
این بیشتر از حالت عادی است، انتظار آن میرود! به طور صادقانه، روزهای بسیار کمی وجود دارد که در آنها حداقل یک مراجعهکننده در طول روز در جلسه درمانی گریه نکرده باشد. -IJP
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes it is absolutely normal! A good therapist can help your feel safe enough to really identify painful wounds. There are some things that need to be cried about before they can heal. Therapists are fine with tears and buy tissues by the case. That said, if you don't cry during therapy it doesn't mean you are doing it "wrong". As long as you feel safe and have a sense that your therapist "gets you", and you feel progress during your course of treatment, you are doing therapy "right"!
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط برای من اتفاق میافتد؟
|
بله، کاملاً طبیعی است! یک درمانگر خوب میتواند به شما کمک کند تا به اندازه کافی احساس امنیت کنید تا واقعاً زخمهای دردناک را شناسایی کنید. برخی از مسائل وجود دارند که قبل از بهبودی باید دربارهشان گریه کرد. درمانگران با اشک مشکلی ندارند و دستمال کاغذی را به صورت عمده خریداری میکنند. با این حال، اگر در طول درمان گریه نکنید، به این معنا نیست که آن را "اشتباه" انجام میدهید. به شرطی که احساس امنیت کنید، و حس کنید که درمانگرتان شما را "درک میکند" و در طول دوره درمان احساس پیشرفت نمایید، به درستی در حال درمان هستید!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Absolutely it's normal to cry in therapy sessions. Sometimes clients have stories they never shared with anyone or never said out loud and that results to crying. Crying is a normal reaction to feeling hurt or sad or sometimes angry. I welcome all crying to my therapy room.
|
آیا گریه کردن افراد در حین درمان عادی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
کاملاً طبیعی است که در جلسات درمانی گریه کنید. گاهی اوقات مراجعان داستانهایی دارند که هرگز با کسی به اشتراک نگذاشتهاند یا هرگز به زبان نیاوردهاند و این موضوع میتواند منجر به گریه شود. گریه یک واکنش طبیعی به احساس آسیب، غم یا حتی گاهی عصبانیت است. من از گریه کردن در اتاق درمانم استقبال میکنم.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Crying in therapy is a natural response, a relief to what you are going through. It is an expression of emotions, which is why you are going to therapy - to express yourself in a safe, nonjudgmental space. Rather than trying to stop crying, sit on the couch with it until it is done and you have finished with the clearing. The energy is not blocked, is moving - a good thing. It's good to cry.
|
آیا گریه کردن در طول درمان برای افراد طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
گریه در درمان پاسخ طبیعی است و تسکینی برای آنچه که میگذرانید. این بیان احساسات است و به همین دلیل به درمان میروید - تا خود را در یک فضای امن و بدون قضاوت بیان کنید. به جای اینکه سعی کنید گریه را متوقف کنید، با آن روی کاناپه بنشینید تا زمانی که به پایان برسد و پاکسازی کامل شود. انرژی مسدود نیست و در حال حرکت است - این نشانه خوبی است. گریه کردن خوب است.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Although not everyone cries in therapy. In my opinion crying is a emotion that some express in therapy. Crying is something that some express when it’s hard to discuss situations that may have never been discussed, When discussing traumatic experiences, and at times crying has even happened to some of my past clients when they have had a breakthrough in their therapy process.
|
آیا گریه کردن مردم در حین درمان طبیعی است یا فقط برای من اینطور است؟
|
اگرچه همه در درمان گریه نمیکنند، به نظر من گریه احساسی است که برخی افراد در درمان ابراز میکنند. گریه کردن معمولاً زمانی اتفاق میافتد که صحبت کردن در مورد موقعیتهایی که ممکن است هرگز مطرح نشدهاند، دشوار است. همچنین در زمان بحث در مورد تجربیات آسیبزا، برخی از مراجعان قبلی من در هنگام دستیابی به یک پیشرفت در روند درمانی خود، گریه کردهاند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
It is generally very normal to cry in therapy, and for many reasons. Therapy should be a safe space to explore emotions as they come up and how you cope with these emotions. I would encourage you to talk with your therapist about crying and to explore your experience of emotions/feelings. Sometimes people will apologize for crying. However, emotions and expression of emotions is part of being human. There is no "right" or "wrong" emotion to have. How we express and cope with emotions is more of something to explore in therapy if it is hindering your life. Either extreme of keeping emotions in and avoiding or feeling like your emotions run your life/struggle to regulate your emotions is something to explore in therapy, as this is often the most distressing and troublesome for people. Hopefully this provides some insight.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط برای من؟
|
به طور کلی، گریه کردن در جلسات درمانی بسیار طبیعی است و دلایل زیادی دارد. درمان باید فضایی امن برای کشف احساسات به محض بروز و همچنین نحوهی مقابله با آنها باشد. من شما را تشویق میکنم که در مورد گریه کردن با درمانگر خود صحبت کنید و تجربهتان از عواطف و احساسات را بررسی کنید. گاهی اوقات، افراد برای گریه کردن عذرخواهی میکنند، اما عواطف و بیان آنها بخشی از انسانیت ماست. هیچ احساس "درست" یا "نادرستی" وجود ندارد. نحوهی ابراز و کنار آمدن با احساسات، اگر بر زندگی شما تأثیر بگذارد، مسالهای است که باید در درمان مورد بررسی قرار گیرد. هر دو حالت افراط در کنترل احساسات و اجتناب از آنها یا احساس اینکه عواطف شما زندگیتان را تحتالشعاع قرار میدهند و دشواری در تنظیم آنها، موضوعاتی هستند که باید در درمان بررسی شوند، زیرا اغلب برای افراد بسیار آزاردهنده و مشکلساز هستند. امیدوارم این متن به شما بینش بیشتری ارائه دهد.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
It is absolutely normal to cry in therapy. Therapy is a place to be honest about and explore your feelings without feeling judged. Honesty is the only way you will benefit from therapy and that means being willing to look at your true emotions rather than avoiding them.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط برای من اینطور است؟
|
گریه کردن در درمان کاملاً طبیعی است. درمان مکانی است برای صداقت و کاوش در احساسات خود بدون اینکه احساس کنید مورد قضاوت قرار میگیرید. صداقت تنها راهی است که میتوانید از درمان بهرهمند شوید و این به معنای آن است که باید آماده باشید تا به احساسات واقعی خود نگاه کنید نه اینکه از آنها اجتناب کنید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Absolutely! Therapy is the best time to have the opportunity
to open up and deal with the range of emotions that may be bothering you.
Therapy is a “safe space” to take time out of your normal daily life and
cope with the emotions that are hiding underneath. If, for some reason, you are
not comfortable in therapy, you should address this concern with your therapist
or find someone whom you feel more comfortable opening up with and express
yourself comfortably.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
قطعا! درمان بهترین زمان برای این است که فرصت داشته باشید
احساسات متنوعی که ممکن است شما را آزار دهد را باز کنید و با آنها مقابله کنید.
درمان یک "فضای امن" است که به شما اجازه میدهد از زندگی روزمره خود فاصله بگیرید و
با احساساتی که درونی شما پنهان شدهاند، کنار بیایید. اگر به هر دلیلی
در درمان احساس راحتی نمیکنید، باید این نگرانی را با درمانگر خود در میان بگذارید
یا کسی را پیدا کنید که با او احساس راحتی بیشتری داشته باشید و به راحتی خود را بیان کنید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Crying is clearing. It is a release of energy and toxins. Crying is a good thing and a great way to let go and move forward!
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
گریه پاکسازی است. این یک رهاسازی از انرژی و سموم است. گریه کردن چیز خوبی است و راهی عالی برای رها کردن و پیشرفت است!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Therapy is such a personal process and often brings many emotions to the forefront, so yes, it very normal to cry in therapy. Often you are talking about your deepest challenges and fears, so it is quite typical to expect some tears when making yourself so vulnerable.
|
آیا گریه کردن در حین درمان طبیعی است یا فقط من اینطور احساس میکنم؟
|
درمان یک فرآیند شخصی است و اغلب احساسات زیادی را به سطح میآورد، بنابراین بله، گریه کردن در طول درمان کاملاً طبیعی است. معمولاً شما در مورد عمیقترین چالشها و ترسهای خود صحبت میکنید، بنابراین کاملاً عادی است که در این حالت آسیبپذیری انتظار چند اشک را داشته باشید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
It's absolutely normal. Therapy provides a space where you can be free to express yourself and experience all of your emotions fully. Crying is a form of release, and many people feel like they do not have any other space where they can let out their emotions. Crying can be a healthy way to be present with your emotions. While not everyone will cry during a therapy session, you're not the first, and definitely not the last.
|
آیا گریه کردن در طول درمان برای دیگران هم طبیعی است یا فقط من اینطوریم؟
|
کاملاً طبیعی است. درمان فضایی را فراهم میکند که در آن میتوانید آزادانه خود را ابراز کرده و تمام احساساتتان را بهطور کامل تجربه کنید. گریه نوعی رهایی است و بسیاری از افراد احساس میکنند که فضای دیگری برای ابراز احساساتشان ندارند. گریه کردن میتواند راهی سالم برای ارتباط با احساساتتان باشد. در حالی که همه در طول یک جلسه درمانی گریه نمیکنند، شما نه اولین نفر هستید و نه آخرین نفر.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Dang right it's normal, and even necessary at times.Weeping provides chemical shifts which also shift the experience you're having. Not only are their physical detoxification benefits to crying, but there are also emotional releases that come with it.Weeping can be the first step to an unclogging of a blockage, so that your energy can flow more smoothly.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
درست است که این حالت نه تنها طبیعی، بلکه گاهی اوقات ضروری است. گریه تغییرات شیمیایی ایجاد میکند که تجربه شما را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. نه تنها گریه فواید سمزدایی فیزیکی دارد، بلکه آزادسازیهای احساسی نیز با آن همراه است. گریه میتواند اولین قدم برای رفع انسداد باشد تا انرژی شما به طور روانتری جریان یابد.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
This is one of those cases where there is "no wrong answer."Many people DO cry, while others do not. Some people speak quietly, others may yell, and some find it painfully difficult to say anything at all in a therapeutic setting.My office has tissues readily on hand, and any client who uses them is assured that they are free to express the emotions they feel in a safe space.
|
آیا گریه کردن افراد در حین درمان طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
این یکی از مواردی است که در آن "هیچ پاسخ اشتباهی وجود ندارد." بسیاری از مردم گریه میکنند، در حالی که دیگران ممکن است گریه نکنند. برخی از افراد به آرامی صحبت میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است فریاد بزنند و برخی برایشان بسیار دشوار است که در یک محیط درمانی چیزی بگویند. دفتر من همیشه دستمال کاغذی در دسترس دارد و هر مشتری که از آنها استفاده کند میتواند اطمینان داشته باشد که در این فضا آزاد است تا احساساتش را بهطور ایمن بیان کند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
For many people, crying is a stress-release valve. It is perfectly OK to cry in counseling!
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط من اینگونهام؟
|
برای بسیاری از افراد، گریه یک دریچه برای کاهش استرس است. گریه کردن در مشاوره کاملاً جایز است!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
I love to see tears! There's an old saying, "The eyes are the windows to the soul." External emotions are a pretty good indicator of what's going on inside the person, and if tears are present, that often means the person is processing (i.e., moving forward) through their emotions! I'm more concerned when I don't see tears from my clients because that can mean the client is "stuck." So, don't feel bad for crying! You are moving through your emotions to a place of healing!
|
آیا گریه کردن افراد در هنگام درمان طبیعی است یا فقط من این طور هستم؟
|
من عاشق دیدن اشک هستم! یک ضربالمثل قدیمی میگوید: "چشمها دریچههای روح هستند." احساسات بیرونی شاخص خوبی از آنچه در درون فرد میگذرد هستند و اگر اشکی وجود داشته باشد، اغلب به این معنی است که فرد در حال پردازش (یعنی پیشرفت) احساساتش است! وقتی اشکهای مشتریانم را نمیبینم، بیشتر نگران میشوم زیرا این ممکن است به این معنی باشد که مشتری "گیرافتاده" است. پس بابت گریه کردن ناراحت نباش! شما در حال حرکت به سمت احساسات خود و رسیدن به مکانی برای شفا هستید!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Cry? Of course you can cry!Therapy is a safe place where you can be who you are with no fear of being judged. Every counselor/therapist is dedicated to protect the confidentiality (with some exceptions) of all that happens in session. Crying helps to release tension and help secure free emotional space. It may provide you with the presence of mind that therapy demands.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط برای من اینطور است؟
|
گریه کنم؟ البته که میتوانید گریه کنید! درمان یک مکان امن است که میتوانید در آن بدون ترس از قضاوت، خودتان باشید. هر مشاور یا درمانگری موظف است از محرمانگی (با چند استثنا) تمام مواردی که در جلسه مطرح میشود، محافظت کند. گریه به رهایی از تنش و ایجاد فضایی احساسی آزاد کمک میکند. این میتواند حضور ذهنی مورد نیاز برای درمان را برای شما فراهم سازد.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Absolutely normal! Therapy should be a place where you can feel safe to explore and express all of your emotions. Some clients may cry easier than others and there is no "right way" to do therapy. I have many clients who cry each session. And I have many other clients who cry periodically. And I have others who haven't cried once. Each person is different however therapy should be a place where you feel safe expressing yourself.
|
آیا گریه کردن در طول درمان برای افراد عادی است یا فقط من هستم؟
|
کاملاً طبیعی است! درمان باید فضایی باشد که در آن احساس امنیت کنید تا بتوانید تمام احساسات خود را کشف و ابراز کنید. برخی از مراجعان ممکن است راحتتر از دیگران گریه کنند و هیچ "راه درستی" برای انجام درمان وجود ندارد. من مشتریان زیادی دارم که در هر جلسه گریه میکنند و مشتریان دیگری که بهطور دورهای گریه میکنند. همچنین افرادی دارم که حتی یک بار هم گریه نکردهاند. هر فرد متفاوت است، اما درمان باید محلی باشد که در آن احساس امنیت کنید تا بتوانید خودتان را ابراز کنید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Of course! There are some people who will never cry during sessions and some that always cry. In counseling you may be talking about very vulnerable topics and experiences and it may even be the first time you are talking to someone about your concerns, thoughts, or feelings. It is perfectly natural to cry if you are so moved.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط برای من اتفاق میافتد؟
|
البته! برخی افراد هرگز در طول جلسات گریه نمیکنند و برخی همیشه گریه میکنند. در مشاوره، ممکن است درباره موضوعات و تجربیات بسیار آسیبپذیر صحبت کنید و حتی ممکن است این اولین باری باشد که درباره نگرانیها، افکار یا احساسات خود با کسی صحبت میکنید. اگر به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهاید، گریه کردن کاملاً طبیعی است.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, it's totally normal! Crying is a part of processing the tough stuff, no matter your age, gender or background and the therapeutic session is a safe space to do this. Sometimes crying can offer relief or provide room for deeper authenticity in session as you let both your strength and vulnerability shine in alignment.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان عادی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
بله، کاملا طبیعی است! گریه کردن بخشی از پردازش مسائل سخت است، بدون توجه به سن، جنسیت یا پیشینه شما، و جلسه درمانی فضایی امن برای انجام این کار فراهم میکند. گاهی اوقات گریه میتواند تسکیندهنده باشد یا فضایی برای Authenticity عمیقتر در جلسه ایجاد کند، زیرا به هر دو جنبهی قدرت و آسیبپذیریتان اجازه میدهید به صورت همزمان بدرخشند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Crying during a therapy session is not unusual. When we are in a safe environment, such as a therapists office, it allows us to disarm our defenses. By disarming our defenses we are able to feel and express our emotions. Oftentimes, these emotions result in tears. I personally feel that crying in a therapy session is the one of the most beautiful parts of the healing process.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط من اینگونه هستم؟
|
گریه در طول جلسه درمانی غیرعادی نیست. هنگامی که در یک محیط امن، مانند مطب درمانگر، قرار داریم، این امکان به ما داده میشود که از دفاعیات خود کاسته و آنها را خلع سلاح کنیم. با خلع سلاح کردن دفاعیات، میتوانیم احساسات خود را احساس کرده و ابراز کنیم. اغلب این احساسات منجر به اشک میشوند. من شخصاً معتقدم که گریه در یک جلسه درمانی یکی از زیباترین جنبههای فرآیند بهبود است.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, it is very normal. Some people cry frequently, but not fully. They’re good at crying but never seem to heal from what’s hurting them.Crying is supposed to be good for you. Tears contain toxins, after all. And feel-good chemicals are released in the body whenever we cry tears of sadness.Never judge your feelings while you’re having them; there’s always a reason something’s a big deal to you.Cry for your own pain, not just for others’. Crying in movies and when listening to sad songs is a good way to let off some built-up emotion. But you may not be dealing directly with your own hurts when that happens. Remember it’s okay to cry for yourself. Let yourself cry over spilt milk. You don’t have to wait till somebody dies. You can cry about anything that triggers you, no matter how seemingly trivial.Don’t set a time limit on tears. Your heart will decide when enough is enough. If you connect with the true source of your pain, you’ll find it’s finite. But you don’t get to dictate a time limit for your sorrow. Be patient. Pick up where you left off. If you have to keep a stiff upper lip, perhaps because you’re at work, check in with yourself later and see how you feel. Reflect on the incident in private if you feel it’s unresolved. Don’t stress out if you can’t recapture the pain. Tears are like cats: You can’t lead them on a leash. Speak only kind words to yourself. When you cry, watch for self-critical and invalidating self-talk like this:It’s not that big a dealI’m too sensitiveBig boys/girls don’t cryInstead, say, “I’m sorry” and “I’m with you” and “I love you.” Don’t say these things in order to make yourself stop crying. Say them in order to be compassionate to yourself. Cry in public. If you’ve never cried in public before, you may be surprised to find that many people will be drawn to you. Your tears make you vulnerable, and therefore no threat to others. Kindness is a frequent response to public tears.If you remember just one thing from this post, let it be self-compassion.
|
آیا گریه کردن در هنگام درمان برای افراد طبیعی است یا فقط من چنین حسی دارم؟
|
بله، این کاملاً طبیعی است. برخی از مردم به طور مکرر گریه میکنند، اما به طور کامل رهایی نمییابند. آنها در گریه کردن مهارت دارند اما به نظر میرسد هرگز از آسیبهایشان بهبود نمییابند. گریه قرار است برای شما مفید باشد؛ چون اشکها حاوی سموم هستند. هر بار که اشکهای غمگین میریزیم، مواد شیمیایی احساس خوب در بدن آزاد میشود. در حین تجربه احساسات خود، قضاوت نکنید؛ همواره دلیلی وجود دارد که چیزی برای شما اهمیت دارد. برای درد خود گریه کنید، نه فقط برای دیگران. گریه کردن در هنگام تماشای فیلمها و گوش دادن به آهنگهای غمگین، راه خوبی برای آزاد کردن برخی احساسات انباشتهشده است. اما ممکن است در آن لحظات به طور مستقیم با دردهای خود مواجه نشوید. به یاد داشته باشید که اشکالی ندارد برای خودتان گریه کنید. اجازه دهید بر سر شیر ریخته گریه کنید. نیازی نیست منتظر بمانید تا کسی بمیرد. میتوانید برای هر چیزی که شما را تحریک میکند گریه کنید، حتی اگر به نظر کار ناچیزی بیاید. برای اشکهایتان محدودیت زمانی تعیین نکنید؛ قلب شما خودش میداند کی باید کافی باشد. اگر با منبع واقعی درد خود ارتباط برقرار کنید، متوجه خواهید شد که آن محدود است. اما نمیتوانید برای غم خود زمان تعیین کنید. صبور باشید. از جایی که رها کردهاید دوباره شروع کنید. اگر مجبورید خود را قوی نگه دارید، شاید به خاطر اینکه در محل کار هستید، بعداً با خودتان تماس بگیرید و ببینید چه احساسی دارید. اگر احساس میکنید که حادثهای حل نشده است، در تنهایی آن را بررسی کنید. اگر نمیتوانید درد را بازیابی کنید، نگران نباشید؛ اشکها شبیه به گربهها هستند: نمیتوانید آنها را با زنجیر کنترل کنید. با خودتان فقط کلمات محبتآمیز بگویید. وقتی گریه میکنید، مراقب خودانتقادی و بیاعتباریتان باشید، مثل: «این موضوع چندان مهم نیست»، «من خیلی حساس هستم»، «بزرگها گریه نمیکنند»؛ در عوض، بگویید: «متاسفم»، «من کنارت هستم» و «دوستت دارم». این جملات را نه برای متوقف کردن گریه بلکه برای ابراز مهربانی نسبت به خود بگویید. در جمع گریه کنید؛ اگر تا به حال در جمع گریه نکردهاید، ممکن است متوجه شوید که مردم به سوی شما کشیده میشوند. اشکهای شما شما را آسیبپذیر میکند و در نتیجه هیچ تهدیدی برای دیگران نیست. مهربانی معمولاً پاسخ عمومی به اشکها است. اگر فقط یک نکته از این نوشته را به یاد دارید، بگذارید این باشد: خودمهرورزی.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, many people cry during therapy! Crying can offer a type of release as your body reacts to the input of your autonomic nervous system. Some people release endorphins when they cry, which can make you feel better than before. If you're concerned about how much you cry during therapy, it might be good to discuss with your therapist. They may be able to make some suggestions of how to honor your feelings in a way that works for you.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
بله، بسیاری از افراد در طول درمان گریه میکنند! گریه میتواند نوعی رهایی باشد زیرا بدن شما به تحریک سیستم عصبی خودمختار واکنش نشان میدهد. برخی از افراد هنگام گریه؛ اندورفین ترشح میکنند که میتواند احساس بهتری نسبت به قبل برای شما ایجاد کند. اگر نگران میزان گریهتان در طول درمان هستید، ممکن است خوب باشد با درمانگرتان صحبت کنید. آنها ممکن است بتوانند پیشنهاداتی در مورد چگونگی احترام به احساسات شما به شیوهای که برایتان مؤثر باشد، ارائه دهند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, it is normal to experience many different emotions in therapy because you are dealing with issues and situations that matter to you. Sometimes you may cry, sometimes you may feel joy, and sometimes you may feel relief. Sometimes you might even feel anger. Everything you feel in therapy can be used to help you learn more about yourself and help you grow.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط من چنین حسی دارم؟
|
بله، تجربه احساسات مختلف در درمان طبیعی است، زیرا شما با مسائل و موقعیتهایی سروکار دارید که برایتان اهمیت دارند. گاهی ممکن است گریه کنید، گاهی ممکن است احساس شادی کنید و گاهی نیز آرامش را تجربه کنید. در برخی مواقع، حتی ممکن است عصبانی شوید. هر احساسی که در درمان تجربه میکنید میتواند به شما کمک کند تا بیشتر درباره خودتان بیاموزید و به رشدتان کمک کند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, it is very normal to cry during a therapy appointment. When you meet with a counselor, you are opening yourself up and sharing very vulnerable sides of yourself. Through this deep introspection, emotions (sometimes unexpected) can come out and this is completely okay and very healthy. Research has shown that crying reduces pain by releasing oxytocin and endorphins and reduces stress through the release of stress reduction hormones.
|
آیا در حین درمان گریه کردن افراد طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
بله، گریه کردن در طول جلسه درمانی کاملاً طبیعی است. وقتی با یک مشاور ملاقات میکنید، خود را باز کرده و جنبههای بسیار آسیبپذیر خود را به اشتراک میگذارید. در این فرآیند عمیق دروننگری، احساسات (گاهی غیرمنتظره) میتوانند بروز کنند و این کاملاً طبیعی و بسیار سالم است. تحقیقات نشان دادهاند که گریه با آزادسازی اکسیتوسین و اندورفین، درد را کاهش میدهد و از طریق ترشح هورمونهای کاهش استرس، تنش را کمتر میکند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Definitely. Therapy helps us work through the tough stuff. It’s a safe place where we can let our guards down. When you are getting things out verbally, a physical and emotional response is completely natural. Crying is a healthy release. Many people cry during therapy - some perhaps once in a while, and others may every session. Wherever you are on that spectrum, it is absolutely normal and you are not at all alone.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
قطعا. درمان به ما کمک میکند تا از پس مسائل سخت برآییم. اینجا مکانی امن است که میتوانیم guardهای خود را کنار بگذاریم. وقتی که احساسات و افکار خود را به صورت کلامی بیان میکنید، واکنش فیزیکی و احساسی کاملاً طبیعی است. گریه یک رهایی سالم است. بسیاری از افراد در طول درمان گریه میکنند - برخی شاید هر چند وقت یکبار و برخی دیگر ممکن است در هر جلسه. هر کجای این طیف باشید، کاملاً طبیعی است و مطمئن باشید که تنها نیستید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, absolutely. In therapy you will be delving into topics and feelings that are often suppressed throughout daily life. As you explore many emotions may come up, anger, disappointment, grief, frustration, sadness, to name a few. These and many other emotions often lead to crying and your therapist will be there to hold space and support you through it. Crying is a very healthy release of energy so feeling comfortable enough with your therapist that it happens during session is a great thing!
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای دیگران طبیعی است یا فقط برای من اینطور است؟
|
بله، قطعاً. در درمان، شما به موضوعات و احساساتی میپردازید که اغلب در زندگی روزمره سرکوب میشوند. در حین کاوش، ممکن است احساسات زیادی بروز کنند؛ مانند خشم، ناامیدی، سوگواری، یأس و غم، بخشی از این احساسات. این و بسیاری از احساسات دیگر میتوانند منجر به گریه شوند و درمانگر شما در کنار شما خواهد بود تا فضای امنی ایجاد کند و از شما حمایت کند. گریه یک راه بسیار سالم برای آزادسازی انرژی است، بنابراین احساس راحتی کافی با درمانگر خود که این در طول جلسه اتفاق بیفتد، بسیار خوب است!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
It's absolutely normal to cry in therapy. I imagine that you are being vulnerable and open to exploring some deep seeded issues. Also, it may be a good sign that you feel safe and held with your therapist that you are able to freely express those strong emotions.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط برای من؟
|
گریه کردن در درمان کاملاً طبیعی است. من تصور میکنم که شما آسیبپذیر هستید و آمادهاید که به بررسی برخی از مسائل عمیقتری بپردازید. همچنین، این ممکن است نشانه خوبی باشد که شما احساس امنیت میکنید و در کنار درمانگرتان احساس حمایت میکنید و میتوانید آزادانه آن احساسات قوی را بیان کنید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Change is about giving a new meaning to past experience, to allow for the emotions we stored in our body to be freed. Crying is normal and one way to process emotions to help let go and integrate our experiences.
|
آیا گریه کردن در طول درمان برای افراد طبیعی است یا فقط مربوط به من است؟
|
تغییر به معنای این است که به تجربیات گذشته معنی جدیدی ببخشیم تا اجازه دهیم احساساتی که در بدنمان ذخیره شدهاند آزاد شوند. گریه کردن امری طبیعی است و یکی از راههای پردازش احساسات برای کمک به رهایی و ادغام تجربیات ما محسوب میشود.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yep. Counseling can be very emotional at times. I've recommended to clients, on occation, that they allow themselves the rest of the day off after doing trauma work.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای دیگران هم طبیعی است یا فقط برای من؟
|
بله، مشاوره گاهی اوقات میتواند بسیار احساسی باشد. من به مراجعین گاهی توصیه کردهام که بعد از انجام کارهای مربوط به ترومایی، اجازه دهند بقیه روز را به خود استراحت کنند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Crying in
therapy is definitely normal. A lot of people, if not most, cry in therapy. Why
does it happen? During therapy you'll explore your thoughts and emotions. Some
of them will be pleasant: joy, hope, excitement, etc., so you will smile and
laugh. Others may be more unpleasant, such as grief, sadness or anger, so you
may feel like shouting or crying. It's healthy to accept and feel all your
emotions and to express them in appropriate ways. Crying is a good way of
expressing sadness, disappointment and helplessness. If you try to cut off some
of the "negative" feelings, you are likely to also cut off your
positive ones and feel numb as a result. Crying in therapy speaks to your
ability to relax and let go in the presence of another human being (essential
for healthy relationships!) and it also speaks to your therapist's skills at
making you feel safe and comfortable. Good for you! It's your therapy and you
can cry if you want to!
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط من اینطور هستم؟
|
گریه در حین درمان قطعا طبیعی است. بسیاری از مردم، اگر نگوییم بیشتر، در طول جلسات درمانی گریه میکنند. این موضوع چرا اتفاق میافتد؟ در طول درمان، شما به کشف افکار و احساسات خود میپردازید. برخی از این احساسات خوشایند هستند: شادی، امید، هیجان و غیره، که باعث لبخند و خنده شما میشوند. اما احساسات دیگری نیز وجود دارند که ممکن است ناخوشایندتر باشند، مانند غم، اندوه یا عصبانیت، که ممکن است شما را به فریاد یا گریه وا دارد. پذیرش و احساس کردن تمامی احساساتتان و به شیوههای مناسب ابراز آنها سالم است. گریه یک راه خوب برای ابراز ناراحتی، ناامیدی و درماندگی است. اگر تلاش کنید تا برخی از احساسات "منفی" را نادیده بگیرید، احتمالاً احساسات مثبتتان را نیز نادیده خواهید گرفت و در نتیجه احساس بیحسی خواهید کرد. گریه در درمان نشاندهنده توانایی شما در آرامش و رهایی در حضور دیگران است (که برای روابط سالم ضروری است!) و همچنین به مهارتهای درمانگر شما در ایجاد احساس امنیت و راحتی اشاره میکند. این برای شما چیز خوبی است! این درمان شماست و اگر بخواهید، میتوانید گریه کنید!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, it is very normal to cry in therapy. Expressing your feelings is very cathartic and allows you togain a deeper understanding into yourself and how the issue is affecting you.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط برای من اتفاق میافتد؟
|
بله، گریه کردن در درمان کاملاً طبیعی است. بیان احساسات شما بسیار تسکیندهنده است و به شما اجازه میدهد که درک عمیقتری از خود و تأثیر این موضوع بر رویتان پیدا کنید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
I would say that's the whole point of therapy! Cry your heart out. Therapy should be a place where you feel ok to be vulnerable when you are working through your stuff. It's when your mind and your heart finally meet and you make the connections you need to make.
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان طبیعی است یا فقط من این گونه هستم؟
|
من میتوانم بگویم که تمام هدف درمان همین است! با تمام وجود گریه کن. درمان باید جایی باشد که در آن احساس راحتی کنی تا آسیبپذیر باشی، وقتی در حال کار کردن بر روی مسائل خودت هستی. این زمانی است که ذهن و قلبت سرانجام به هم میرسند و ارتباطاتی را که نیاز داری برقرار میکنی.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
It is normal to feel an array of emotions in therapy. Most people use therapy as a way to process their life's struggles and often times this results in them crying during session. Crying is a way to release those negative emotions and to cope with what is happening in life. We have come to believe that crying is something bad at times and so have conditioned ourselves to avoid crying out in public places. In therapy though, where there are no such expectations and where you can be open and honest about how you are feeling it is normal to cry.
|
آیا گریه کردن در هنگام مشاوره برای افراد طبیعی است یا فقط برای من چنین است؟
|
احساس مجموعهای از هیجانات در درمان کاملاً طبیعی است. اکثر مردم از درمان به عنوان راهی برای پردازش چالشهای زندگی خود استفاده میکنند و غالباً این موضوع باعث میشود در طول جلسه گریه کنند. گریه به عنوان یک راه برای رهایی از احساسات منفی و کنار آمدن با آنچه در زندگی اتفاق میافتد عمل میکند. ما به این باور رسیدهایم که گریه کردن در برخی مواقع بد است و بنابراین خود را شرطی کردهایم تا از گریه در مکانهای عمومی پرهیز کنیم. اما در درمان، جایی که چنین انتظاراتی وجود ندارد و میتوانید بهطور آزاد و صادقانه درباره احساسات خود صحبت کنید، گریه کردن امری طبیعی است.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, definitely crying is normal during therapy. Anyone in the midst of new awareness of how they've been hurt, or feel despair or great sadness from burdensome life situations, naturally will feel tears come up.Therapists are familiar with people crying during a session and will know how to be present for you while you sort through your painful emotions.
|
آیا گریه کردن در هنگام درمان برای دیگران هم عادی است یا فقط برای من اینطور است؟
|
بله، قطعاً گریه کردن در طول درمان طبیعی است. هر کسی که در حال تجربه آگاهی جدید از نحوه آسیبدیدگیاش باشد یا از ناامیدی یا غم عمیق ناشی از وضعیتهای دشوار زندگی رنج ببرد، به طور طبیعی اشکهایش جاری میشود. درمانگران با افرادی که در طول جلسه گریه میکنند آشنا هستند و میدانند چگونه در کنار شما باشند تا در حالی که احساسات دردناکتان را مرتب میکنید، به شما کمک کنند.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Therapy is by nature a safe place to discuss difficult, or painful memories or experiences and thereby it is normal that feelings of all kinds, including sadness, loss, frustration, disappointment, etc may arise. This is part of processing and bringing closure to things that may have been pushed aside for a lifetime and can now be faced and dealt with. Change too is often not easy, and can lead to crying, whether from frustration and set back...or also from joy and accomplishment!
|
آیا گریه کردن مردم در حین درمان طبیعی است یا فقط من؟
|
درمان به طور طبیعی مکانی امن برای بحث درباره خاطرات یا تجربیات دشوار و دردناک است و بنابراین طبیعی است که احساسات مختلفی از جمله غم، فقدان، ناامیدی، و یأس ظهور کند. این بخشی از فرآیند پردازش و رسیدن به خاتمه در مواردی است که ممکن است سالها مورد غفلت قرار گرفته باشند و اکنون میتوان با آنها مواجه شد و به آنها رسیدگی کرد. تغییر نیز معمولاً آسان نیست و میتواند منجر به گریه شود، چه به خاطر ناامیدی و پسرفت و چه به خاطر شادی و موفقیت!
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
This is a great question! I often wonder about what normal really means. Counseling is a personal process where many emotions can be experienced by people. I I do not believe it is just you who cries in therapy. Therapy can bring out many emotions such as laughter, anger, frustration, relief, grief, sadness, and many more emotions. Talking to your counselor about your experience might provide insight and healing for you. If crying surprised you and you feel comfortable that might be something you could bring up with your counselor.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای دیگران هم طبیعی است یا فقط برای من؟
|
این یک سوال عالی است! من اغلب به این فکر میکنم که واقعاً عادی بودن به چه معناست. مشاوره یک فرآیند شخصی است که در آن افراد ممکن است احساسات زیادی را تجربه کنند. من باور ندارم که فقط شما در جلسات درمانی گریه میکنید. درمان میتواند احساسات متعددی مانند خنده، خشم، ناامیدی، تسکین، غم و اندوه و بسیاری احساسات دیگر را به نمایش بگذارد. صحبت کردن با مشاور درباره تجربهتان ممکن است بینش و شفا برای شما به ارمغان بیاورد. اگر گریه شما را غافلگیر کرد و احساس راحتی میکنید، ممکن است بخواهید این موضوع را با مشاور خود در میان بگذارید.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
Yes, it is normal to cry during therapy, it is a time of catharsis, letting things out, shedding our skin, dropping our weights and just to let you know, even therapists sometimes feel like crying in sessions. Although people often cry or become upset, it is in no way a measure of "good therapy". C
|
آیا گریه کردن افراد در طول درمان معمول است یا فقط برای من اینطور است؟
|
بله، گریه کردن در طول درمان طبیعی است؛ این زمانی برای کاتارسیس، رها کردن احساسات و تغییر است. همچنین باید بگویم که حتی درمانگران نیز گاهی اوقات در جلسات احساس گریه میکنند. اگرچه بسیاری از افراد در طول درمان گریه میکنند یا ناراحت میشوند، اما این به هیچ عنوان معیاری برای "خوب بودن درمان" نیست.
|
null |
Is it normal for people to cry during therapy, or is it just me?
|
It is very routine to feel all of the different emotions in therapy. I have had clients cry in therapy out of happiness, sadness, love, joy, and from laughing so hard! Yes, crying is a normal part of therapy for many people.
|
آیا گریه کردن در حین درمان برای افراد طبیعی است یا فقط برای من؟
|
احساس کردن تمام احساسات مختلف در درمان بسیار رایج است. من مشتریانی داشتهام که در جلسههای درمان به خاطر خوشحالی، غم، عشق، شگفتی و حتی از شدت خنده گریه میکنند! بله، گریه کردن برای بسیاری از افراد بخشی طبیعی از درمان است.
|
null |
I have so many issues to address. I have a history of sexual abuse, I’m a breast cancer survivor and I am a lifetime insomniac. I have a long history of depression and I’m beginning to have anxiety. I have low self esteem but I’ve been happily married for almost 35 years.
I’ve never had counseling about any of this. Do I have too many issues to address in counseling?
|
Let me start by saying there are never too many concerns that you can bring into counselling. In fact, most people who come to see me for counselling have more than one issue they would like to work on in psychotherapy and most times these are all interconnected. In counselling, we work together, collaboratively, to figure out which issues you would like to address first and then together we develop an individualized plan of care. Basically, it’s like a road map of where you want to go, how are you going to get there, looking at stopovers, some scenic routes others possibly not so scenic, however, necessary. Of course, these plans can also change due to internal (what we have control over like our thoughts, feelings and behaviours) or external reasons (those things that are outside our control). I would encourage you to take the next step and reach out to a professional you can trust and build rapport with by co-journeying through whatever concerns you have by examining what has been working so far as you have learned to cope with some of your issues like insomnia, depression and anxiety, as well as being a breast cancer survivor. Then to help you by developing new coping strategies. Psychotherapy can be such a powerful tool to help you get to where it is you want to be. I know you can do it and you will see first-hand how psychotherapy will help you to move past these points in your life where you are feeling stuck. I like to quote Nike where their motto is, “just do it.” You can do it.
|
من مسائل زیادی برای بررسی دارم. من سابقه سوء استفاده جنسی دارم، یک بازمانده از سرطان سینه هستم و از بیخوابی دائمی رنج میبرم. همچنین تاریخچه طولانی از افسردگی دارم و به تازگی شروع به تجربه اضطراب کردهام. عزت نفس پایینی دارم، اما تقریباً ۳۵ سال است که ازدواجی شاد دارم. هرگز در مورد هیچ یک از این مسائل مشاوره نداشتم. آیا تعداد مشکلات من برای مشاوره بیش از حد است؟
|
اجازه دهید با این نکته شروع کنم که هرگز نگرانیهای زیادی وجود ندارد که بتوانید در مشاوره مطرح کنید. در واقع، اکثر افرادی که برای مشاوره به من مراجعه میکنند، بیش از یک موضوع دارند که میخواهند در رواندرمانی روی آن کار کنند و اغلب این مسائل به هم مرتبط هستند. در مشاوره، ما به صورت مشترک کار میکنیم تا مشخص کنیم کدام یک از این مسائل را ابتدا بررسی کنید و سپس با هم یک برنامه مراقبت فردی ایجاد میکنیم. به عبارت دیگر، این مانند یک نقشه راه است که نشان میدهد میخواهید به کجا بروید و چگونه میخواهید به آنجا برسید، با در نظر گرفتن توقفگاهها و مسیرهای دیدنی، برخی از آنها ممکن است چندان خوشمنظر نباشند، اما ضروری هستند. البته، این برنامهها میتوانند به دلایل درونی (چیزهایی که تحت کنترل ما هستند مانند افکار، احساسات و رفتارهایمان) یا به دلایل بیرونی (چیزهایی که از کنترل ما خارجاند) تغییر کنند. من شما را تشویق میکنم که قدم بعدی را بردارید و با یک متخصص مورد اعتمادی که میتوانید با او ارتباط برقرار کنید تماس بگیرید، و در کنار هم به بررسی نگرانیهایی که دارید بپردازید و آنچه تاکنون به شما کمک کرده است را مرور کنید، مانند بیخوابی، افسردگی و اضطراب، و همچنین تجربه نجات از سرطان سینه. سپس به شما کمک خواهیم کرد تا استراتژیهای مقابلهای جدیدی ایجاد کنید. رواندرمانی میتواند ابزار قدرتمندی برای کمک به شما به شمار آید تا به جایی که میخواهید برسید. من میدانم که شما میتوانید این کار را انجام دهید و به طور مستقیم خواهید دید که رواندرمانی چگونه به شما کمک میکند تا از نقاطی در زندگی که احساس گیر کردن میکنید عبور کنید. دوست دارم قول نایک را نقل کنم که میگوید، «فقط انجامش بده.» شما میتوانید این کار را انجام دهید.
|
Subsets and Splits
No community queries yet
The top public SQL queries from the community will appear here once available.